#


مهربان ترین شیر جنگل

مهربان ترین شیر جنگل
19 فوریه 2017 بدون نظر 9317 بازدید

مهربان ترین شیر جنگل

Rating: 3.0/5. From 3 votes.
Please wait...

مهربان ترین شیر جنگل

یکی بود یکی نبود زیر  آسمان آبی و قشنگ در یک جنگل سرسبز و زیبا آقای شیر زندگی می کرد.یک روز از خواب بلند شد و به طرف چشمه رفت تا دست و صورتش را بشورد.عکس خودش را در آب دید و با خودش گفت:آخه چرا همه ی حیوانات از من می ترسند و کسی با من حرف نمی زند؟اما این آقای شـیرخیلی هم تنها نبود.دوستانی داشت که در باغچه ای که کنار خانه اش بود زندگی می کردند.آن ها می دانستند که شیـر چقدر مهربان است.

یک روز آقای شـیر داشت گل ها را آب می داد و با آن ها صحبت می کرد.که خانم خرگوش از آنجا رد می شد صدای شیر را شنید و با تعجب ایستاد و گوش کرد.خانوم خرگوش فکر نمی کرد که آقای شیـر این قدر مهربان باشد که گل ها را آب بدهد.با عجله رفت و آنچه را دیده بود برای حیوانات جنگل تعریف کرد.همهی حیوانات جمع شدند و به طرف خانه ی آقای شیر رفتند.آقای شیر که متوجه شدنگاهش می کنند رفت توی خانه و یک سفره آورد و پهن کرد و رویش را پر کرد از خوراکی های خوشمزه بعد باصدای بلند گفت:همه ی شما امروز مهمان من هستید بفرمایید دوستان خوبم.حیوانات اول ترسیدند اما بعد یکی یکی به آقای شیر سلام کردند و فهمیدند چقدر اشتباه می کردند.و دور سفره نشستند و همه ی روز را گفتند و خندیدند.آن روز بهترین روز زندگی آقای شیر بود.چون همه فهمیده بودند که او مهربان ترین شیر دنیاست.

نام قهرمان قصه:آقای شیر

مکان قصه:جنگل

زمان قصه:روز

پیام قصه:دوستی و مهربانی

عناصر قصه:حیوانات جنگل گل های باغچه.

Rating: 3.0/5. From 3 votes.
Please wait...
برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

پاسخی بگذارید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *