#


خرس کوچولو و زنبورهای عسل

خرس کوچولو و زنبورهای عسل
7 مارس 2017 بدون نظر 4297 بازدید

خرس کوچولو و زنبورهای عسل

No votes yet.
Please wait...

قصه ی کوتاه خرس کوچولو و زنبورهای عسل

خرس کوچولو از خواب بیدار شد.دلش خواست صبحانه یک دل سیر عسل بخورد به طرف کندوی زنبورها راه افتاد.هنوز خواب آلود بود و حواسش جمع نبودانگشتش را کرد توی کندو زنبور ها هرچه نیش داشتند زدند به خرس کوچولو.خرس کوچولو از ترس و درد نیش ها به دو رفت به سمت رودخانه و شیرجه زد توی آب.

خرس کوچولو دیگر سراغ کندوی عسل نرفت.دو روز بعد اتفاق دیگری افتاد وقتی خرس کوچولو کنار درختی نشسته بود ناگهان سروصداهای زیادی از سمت کندو ها به گوشش خورد.کندوی زنبور ها آتش گرفته بود.خرس کوچولو با دیدن این صحنه بدون معطلی به سمت رودخانه رفت و برای نجات زنبور ها تا توانست آب آورد و کندو را خاموش کرد و زنبورها را نجات داد.

زنبورها از اینکه خرس کوچولو را نیش زده بودند ناراحت شدند و برای خرس کوچولو یک ظرف عسل آماده کردند و بردند گذاشتند جلوی خانه ی خرس کوچولو.خرس کوچولو خیلی خوشحال شد آمد پیش زنبورها وهمه باهم آن روز را جشن گرفتند و خرس کوچولو هم یک دل سیر عسل خورد.

نام قهرمان قصه:

خرس کوچولو

مکان قصه:

جنگل

زمان قصه:

صبح

پیام قصه:

با محبت و دوستی می توان دوستان بیشتری داشت

عناصر قصه:

زنبور رودخانه کندوی عسل

زنبور عسل

هنگام سحر زنبور عسل
گل را از شادی می کند بغل
بامهربانی دانه ی شبنم
بیدار می کند گل ها را کم کم
شیره ی گل در کاسه بلور
صبحانه ی خوب برای زنبور
با بال زرین می پرد هر سو
عسل می سازد درون کندو
خانه اش دارد هزاران اتاق
هرگوشه ی آن تمیز و براق
هر صبح روشن در فصل بهار
می بینی او را گرم کار و کار
سلام می کند:ویز و ویزو ویز
صیح تو بخیر زنبور عزیز

No votes yet.
Please wait...
برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

پاسخی بگذارید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *