#


مشکلات تحصیلی کودکان و راهکارهایی برای حل آن

21 اکتبر 2018 بدون نظر 1903 بازدید

مشکلات تحصیلی کودکان و راهکارهایی برای حل آن

No votes yet.
Please wait...
Voting is currently disabled, data maintenance in progress.

علل ضعف و عقب ماندگی در امور تحصیلی

اگرمدرسه های دارای روش تدریس و تعلیم ولی بهت خشن وسخنی باشد ، اگر رفتار مدرسه نسبت به کودکان تند و خشونت آمیز باشد. اگر کلاسها برای رسیدگی و توجه بیت یک دانش آموزان بعلت وسعت و بزرگی . (از حیث عده نفرات) بسیار مشکل باشد و بدون شک مشکلات تحصیلی دانش آموزان آن مدرسه بسیار نهاد و فراوان خواهد بود. سلوک و سادی داشته باشد ممکن است در امور تحمیلی از همگنان خود عقب بماند. اغلى که فوق العاده با موشی است از حضور در کلامی حوصله اش سر میرود و ملول مبنود ، حمل دیگری که موش و استعدادش کمتر از نوره کلام است چون نمی تواند با بهای کلاس علو برود از درس خواندن خسته و بیزار می شود.

هرگز طفلی را که در امور تحصیلی با مشکلاتی روبرو شده است سردش و قیبه نکنید. سعی کنید من آن را پیدا نمائید . با معلم و پا دئبی مدرسه مشورت کنید . اگر اور میری راهنمای تربیتی کودکان وجود دارد از او تقاضای کمت نهالبه . در قدم بعدی اگر لازم بنظر میرسد اجازه دهید طفل توسط روانشناس مدرسه مورد آزمایش قرار گیرد . اگر در مدرسه هبچ منعیمی روانی وجود ندارد و با درمانگاه هدایت کرده با پزشک متخصص امراض روانی با روانشناس خصوصی ( در مطب با دفتر کارش ) مشورت نمائید. طفل از نظر جسمی ، منجمله از نظر بینایی و شنوائی، باید مورد معاینه قرار گیرد.

طفل بسیار باهوش

در کلامی که در پی برای تمام دامش آموزان یکنواخت است و کلیه محصلین ناچار به اجرا و تکرار برنامه یکنواختی میباشند، طفلی که نسبت بنش از دیگران با هوش تر است بعلت آنکه درها برایش خیلی آسان مهماشه ممکن است از سهولت برنامه و تکرار آن خسته شود و حوصله ای در برود و تنها راه حلی که بخار میده آنست که چنین شغلی و کلامی یکی کند و بکلایی با ارتقام پاد . اگر بدن و هیکل طفل تعبت بسنش بزرگتر باشد و از لحاظ اجتماعی و معاشرت هم از همگنان خود حلوتر باشد ، در کسی یکی کردن ممکن است چندان بد نباشد و الا اگر غیر از این باشد، طفل از لحاظ اجتماعی و معاشرت بکلی منزوی و گوشه گیر خواهد شد ، همکلاسی هایش به سنین بلوغ برسند. زیرا ممکن است این طفل برای رقابت در بازیها و با جلب نظر جنس مخالف و موقع رقم جمأ بسیار کوچلث باشد. او ممکن است نسبت بایر همکلاسی هایش که او را از آمیزش باخود منع میکنند دارای دوق و علائق بجگایاتری باشد. بنابراین اگر قرار است طغل بال اله بشخص منزوی و گوشه گیر تبدیل گردد چه فایده خواهد داشت که در کلاس کی کند و بالتنده در سنین کمتری به هر سمنان و دانشگاه نیم بگذارد.

اکثر موارد ابلا به صلاح طفل باهوش و زرنگ است که دانش آمور کلامی باشد که از لحاط سنی (و بنابراین از طی دو دهه به نرم) بان نرده باشد و با آن مرد در آید. مشروط برامکه مدرسه دارای برنامه ملاب، و تهیه پذیر و قابل اطماقی باشد تا بتوان اما برای نگرانی که قوی تر و باهوش ترند مشکل تر و جامع تر ساخت تا این نوع اطفال بتوانند کتابهای مشکل تر را در کتابخانه بخوانند. و هنگامی که طفل باهوشی برای  نمره گرفتن با جلب رضایت و خشنود کردن معلم در میخواند، النال دیگر بزودی متوجه میشوند و او را « آب زیر کار و نان پرومدا مسلمه مینامند . ولی اگر از روی پروژمنائی دسته جمعی کار کند، اطفال دیگر هملت کمکهای شاہان و قابل توجهی که او میتواند در اجرای آن پروژه ها بنماید از او تقدیر و ستایش می کنند، باید از این دل داده ها در اود حتی اگر شما تصور می کنید که قرنولد شما فوق العاده باهوش و زرد نگه است. هرگز کوشش نکنید او را یکلامی بالاتر از آنچه که مدرسه بشما توصیه میکند بگذاد ہد ، معلم معمولا بهتر از هر کی دیگر می داند که جای طفل کما است و برای طفل بسیار ناگواراست که در کلاسی گذاشته شود که بیشتر از ظرفیت و استعدادش باشد.

أین قضیه مسئله تعلیم طفل باهوشی را که میخواهد در منزل و قبل از رفتن بمدرسه و شروع کلاس اول، تحصیل آغاز نمایند مطرح نماید . پدر یا مادری ممکن است اظهار کند که فردند. آنها در باره حروف و اعداد سؤالاتی میکند و عملا اسرار و سیاحت میکند که این چیزها بار آموخته شود. این قضیه تا اندازه ای محیح است و عیبی ندارد که جواب سؤالات طفل داده شود , ولی در اکثر موارد آن به صورت دیگری دارد ، غالبا از این قران است که خود والدین بیش از آنچه که متوجه میباشند برای پیشرفت طفل کوشش وجاهدت میگندم و خیلی مشتاق و آرزو مندند که فرزند آنها بر همه همسالان تشوق و برتری داشته باشد ، همونی که فرد در آنها مشغول بازی های بیگانه و پا و پسته بازی ، است. توجه والدین نسبت باو کاملا طبیعی است . ولی هنگامیکه او طفل خردسالی است و ملاقه و توق خود را بورا بدن نشان میدهد و چشم های والدین از شدت خوشحالی مرده شده و با شوق و ذوق فراوانی طفل را در خواندن کمک و راهنمائی میکنند. طفل خطئودی و شعف والدین را احساس میکند و متقابلا اظهار اشتیاق بیشتری مهنابه ، بالنتیجه ممکن است طفل ال بادی و تفریحات بچگانه باز داشته شود و قبل از اینکه سن او انتدا داشته باشد  آموزی ساعی تبدیل گردد.

والدین اگر نسبت پیغات خوب و به چند فرزند خود اظهار خشنودی نمایند البنه والدین خوبی محسوب نمیشوند ، ولی باید علائق و ذوق راقی طفل از اسیدهای دور و دراز و آرزوهای جاه طلبانه والدین لتخبی مام شود. اگر والمین که طبیعه برای فرزند خود آرزو مند تحصیلات مالی و ترقیات زیادی هستند بتوانند شرافتمندانه این مثقت به برای خود اعتراف سایند و مواظب باشند که اشتهای خود را بر اعوادارا زندگی و تربیت فرزندان خود به نبرند و فرزندان آنها در بزرگی به مراتب بهترند که در هر سنی بطفل وارد آید نیز میباشد اعم از اینکه این نهاد مربوط به امور تحصیلی، دروس موسیقی ، رأس و یا کارهای ورزشی و امور اجتماعی و آداب معاشرت باشد.

تنبلی در امور تحصیلی به علت اضطراب و عصبیت

هر نوع نگرانی و اضطراب خاطر، هر نوع مشکلات و در نوع اصطکاک و کدورت خانوادگی میتواند مزاحم امور تحمیلی و درس خواندن مغل بشود. در اینجا چند نمونه از آنها، اگر چه بهجوجه جامع تمام حالات ممکنه نیست، بیان میشود .

یک دختر بچه شش ساله ای که از شدت حسادت نسبت برادر کوچکتر فی میسوزد ممکن است عصبی مزاج و زود رنج و گیج و آشفته باشد و نتواند نگر و توجه خود را متمرکز سازد و بدون دلیل قانع کننده ای ناگهان باطفال دیگر بپرد ، و حمله نماید.

طفلی ممکن است از وجود کالتی در یکی از اقوام نزدیک یا جدائی قریب الوقوع والدین با سوء تفاهمی در پاره امور جنی ، احساسی نگرانی و دلواپسی نماید و مخصوصا در سالهای اول دبستان ، طفل ممکن است از یک شخص پست ورذل یا از پسار می کردن سگی در راه مدرسه ، یا از سرایدار مدرسه ، یا از معلمی با تباف زمخت و خفن : یا از اجازه گرفتن برای رفتن بتوالت و یا از پس دادن درس و تعریف کردن این دو برابر کلاس ، بترسد . این مسائل شاید از نظر یک شخص بزرگ بسیار ناچیز و غیر قابل اهمیت باشد و لیکن بد فطر یک ماخل ترسوی شش یا هفت ساله ممکن است آنقدر وحدیث انگیز باشد که قدرت تفکرش را سلب نماید.

طفل به سالهای که در منزل دائما مورد سرزنش قرار میگیرد و از او حمله ایراد گرفته میشود، ممکن است آنچنان بیقرار وعصبانی گردد که نتواند فکر خود را برای انجام کاری متمرکز سازد.

بچه تنبلی که هرگز دستی را تمیخواند و تکالیف مدرسه را انجام نمیدهد معمولا بهیچوجه تنبل نیست، به انواع حیوانات داتا گنجار و معنای متولد مهر و اگر بچه ای این حس کنجکاوی و اشتیاق را ظاهرا از دست بدهد ، بدلیل آنست که در اثر تمرین وعادت این حس از او سلب شده است. علل تنبلی کودکان دلایل متعددی دارد یکی بسبب سخنگیری شدید و تحت فشار قرار گرفتن آنها در تمام مدت زندگی است که آنان را خودسر بار می آورد.

اگر چه ممکن است تعجب آور باشد، ولی گاهی اوقات طفل از آنجهت در امور تحصیلی ضعیف است که طفلی فوق العاده وظیفه شناسی و وسواسی است که میخواهد در کارش هیچگونه عیب نباشد، لذا از ترس اینکه مبادا کاری ناقص و نادرست باشد، درهائی را که قبلا یاد گرفته مرتبا از سر میگیرد و دائما مرور می کند و تمرین هایی که قبلا عمل کرده است مجددا انجام میدهد و باین ترتیب فرست انجام تکالیف و خواندن دروس جدیدش را نخواهد داشت. در نتیجه همیشه از دیگران عقب تر است و لذا غرولند میکند و از کار خود راضی نیست.

طفلی که در سالهای نخستین زندگی همیشه از عشق و امنیت بشدت محروم بوده است موقعی که بسن مدرسه رفتن برسد عصبی مزاج، بیقراد و موجودی بیمار است که علاقه مختمر و اشتباف بسیار کمی بوده و تحصیل دارد و نمی تواند با معلمین و دانش آموزان ملوک و سازش پیدا نماید.

علت مشکلات تحصیلی طفل هرچه باش ، مسئله باید از دو جهت مورد بررسی قرار گیرد. در درجه دوم، اعم از اینکه شما بتوانید با توانیدمانی که طفل را بطور پنهانی رنج و آزار میدهد کشی کنید و برای معلم و والدین باید امکان داشته باشد که با تبادل اطلاعات خود ود باد + طفل و تقربک ماعی با یکدیگر ، ملاتقی خام و میقات خوب و برجسته طفل ما برای وارد کردن و کشاندن تیم پجی او پداخل کرد. دانش آموزان و شرکت دادن او در پروژه های دسته جمعی آنها، مورد استفاده قرار دهند. .

ضعف در خواندن، به علت رشد حافظه بصری

کثر کودکان خردسال ونی که تازه خواندن را شروع کر ددانید این کلماتها خیلی شبیه به دیگری تصور مینماید، زیرا هر یک از این دو کلیه درست بگی دیگری چی میشود و آنها گاهی بعضی کلمات را وارونه میخوانند مانتو اداره بجای زده و برده بجای ورد و و غیر , موقع نوشتن گامی حروف را اشتباهی مهنویسنده ماند «به و اله که اشتباها بجای ته و ولیه نوشته میشود ، ولی بنده پیج که زمان میگندد درک و استنباط آنها بیشتر میشود و کلمات با صحیح تر بخاطر می سپارند ودر اواخر کلاس دوم کلی های این نوع اشتباهات میشوند.

ولی در حدود صدی ده اطفال ، غالبا برها، بیش از حد معمول در شناختن و بخاطر سپردن کلمات دچار اشکال میباشند. اینها تا چندین سال بعضی از حروف و کلمات را کماکان اشتباهی و وارونه مینویسند و میخوانند . زمان درازی طول میکشد تا آنها بتوانند بطرز نسبه درستی خواندن را یاد بگیرند و بعضی از آنها، صرف نظر از کوشش فوق العاده ای که بکار میبرند ، حتی تا آخر عمر در نوشتن و هجی کردن کلمات ضعیف و ناتوان میماند.

. این قبیل اطفال مود شانرا بزودی گنگ و بیشعور بحساب میاورند و غالبا چرن نمیتوانند باسایر اطفال پیشرفت کنند و خود را با آنها برابر نگاه دارند از مدرسه و تحمیل متنفر و بیزار میگردند و این قبیل اطقال محتاج آنند که معلمین و والدینشان آنها را مطمین و خاطر جمیع ساز شد که این ضعف و ناتوانی آنها در خواندن و نوشتن ، مربوط بنفس معصومی در دستگاه حافظه آنها است (عبنأ شیپه حالتی که بعضی اطفال نادر بنواختن آهنگ موسیقی از حفظ نبستند) و آنها بهیچوجه بینمود و تنبل نمیباشند و بزودی خواندن و نوشتن و هجی کردن را یاد خواهند گرفت.

اکثر این قبیل اطفال را میتوان با تمرین زیاد این کلمات در فر نیکی کمک نمود که در آن اطفال با صدای بلند حروف و سیلابهای کلمات را ادا میکنند و در عین حال با انگشت خود با نها اشاره می نمایند. باین طریق این اطفال میتوانند قسمتی از ضعف دوردرا در شناسائی کلمات جبران کنند. اگر عدویه ثاد بکمک بدتری نیست و والدین باید با معلم یا رئیسی مدرسه مشورت کنند که آیا ملاح است بعد از ساعات مدرسه بوسیلا مسلم سر خانه با بوسیله یکی از والدینی که خیلی صبور و بردبار باشد بطفل درس خصوسی داده شود . بعلاوه بسیار عاقلانه و منطقی است که چنین طفلی ، بخصوص اگر دچار مشکلات روانی دیگری می باشد ، بوسیله یزک منع أمراش برای گردان و با درمانگاه هدایت کود مورد معاینه و بررسی قرار گیرد . زیرا این مشکلات میتواند در ناتوانی و ضعف خواندن، نقش بسیار مهم و مؤثری را بازی نماید.

درس خصوصی برای طفل

گاهی اوقات معلم نوپا میکند که طفل در می که ضعیف است و از کلاس شب مانده محتاج دروس خصوصی است و باید در منزل در این مورد خیلی با او کار کرد . گاهی اوقات خود والدین متوجه این ضعف طفل میشوند. این مسئله ایست که در مورد آن باید کمال دقت را با برد , اگر مدرسه میتواند مسلم خصوصی را بشما معرفی و توبه نماید و شما هم از مهدا هزینه آن برمیاید، ده مگه جاین بیه، قالبا خود والدین معلم خوبی برای طفل نمیتوانند باشند، که برای اینکه معلومات و اطلاعات آنها کافی نیست و نه برای اینکه آنها سعی و جدیت کافی مبذول نمیدارند و بلکه باین دلیل است که آنها بیش از حد دلسودی میکنند و وقتی طفل ممللیی را نمی فهمد و درک نمی کنند آنها فوق العاده ناراحت و عصبانی میشوند. اگر طفلی در درسهای مدرسه گیج و سر در کم است و افراد با مادر عصبانی و ناراحت کار را بدتر میسازد و اشکال دیگر آنست که روشی که والدین برای تددیس بطفل بکار میبرند ممکن است با روشی که در مدرسه بار میرود متفاوت باشد و اگر درمی ، مثلا حجاب ، در مدرسه برای طثل مسئله مهم و مشکلی باشد و چنانچه میان دری بصورت دیگری در منزل تدریس شود ابهام و مشکلات طفل بیشتر میشود.

من نمیخواهم در اظهارات خود را. افراط بپیمایم و بگویم که هیج پدر یا مادری نباید هر کی فردای خود را در منزل تعلیم دهد ، ڈیرا در بعضی موارد این مدل بسیار مؤثر واقع شده و با موفقیت روبرو گشته است و من فقط بوالدین توصیه میکنم که در این موارد ابتدا با معلم طفل قضیه را در میان بگذارند و مسئله را کاملا مورد بررسی قرار دهند و پس از آنهم اگر در کار تدریس و تعلیم فرزند خود موقعیتی حامل نکردند فورا آنرا ترک کنند.

اگر فرزند شما برای انجام تکالیف مدرسه خود در منزل از شما تقاضای کمک و راهنمائی نمایید ، وظیفه شما در قبال آن چیست و چه باید بکنید اگر او گاهگاهی و بندرت در درسهای خود با اشکال و معیائی مواجه میشود و برای روشن شدن آن بنما مراجعه مینماید و از شما سوال میکند و راهنمائی او و کمک کردن با او برای روشن شدن مشکلاتش عیبی ندارد (هیچ چیزی بیشتر از این باعث رضایت و خشنودی والدین نعیشود که کامگاهی بفرزند خود ثابت نمایند که آنها نیز صاحب معلومات و اطلاعاتی می باشند ) ولی اگر طفلی از شما تقاضا میکند که تالیف مدرسه ای با پلت آنکه نمی تواند بفهمد شما برایش انجام دهید، بهتر است با معلمش در این باره مشورت و مذاکره کنید . یک مدرسه خوب وظیفه خود میداند که طفل را کمک و راهنمایی کند تا دردش را خوب بفهمد و بدین ترتیب طفل بتواند بخود اعتماد پیدا کند و د روی پای خود یایند. اگر معلم آنقدر گرفتار و سرش شلوغ است که فرصت راهنمائی و کمک بطغل را ندارد و شما (یعنی والدین) ممکن است مجبور شوپد طفل ها کمک مالید. ولی حتی در اینصورت نیز باید سعی نمائید که طفل درسش با پخوبی و بدرستی بفهمد، هرگز تکالیف مدرسهای او را شما برایش انجام ندهید.

ترس از مدرسه

گاهی اوقات طفل برای رفتن به در سه گر فتاد ترس ناگهانی و غیر قابل توصیفی می شود، این ترس غالیا بعد از آنکه عمل چند روزی بعلت حادثه ای از مدرسه غیبت داشته باشد اتفاق میافتد، خصوصا اگر این کسالت در معده شروع شده و با در آنجا اتفاق افتاده باشد . اصولا خود طفل نمیداند از چه چیزی در مدرسه میترسد . مطالعات و بررسی های روانی درمانگاه هدایت کودک در مورد چنین حالاتی نشان میدهد که علت حنینی این تری چندان ارتباط با خود مدرسه ندارد . طفل بعلت احساسات مخالفت آمیزی که درضمیر ناخودآگاه خود نبت بمادر دارد احساس ناراحتی میکند و همین امر با اتکاء و وابستگی بیشتر او بمادرش گشته است کسالتی که در مدرسه عار طفل شده است و اقامت او در منزل و این احساسات را آشکار و علنی ساخته است . اگر طفل اجازه داده شود تا هر موقع مایل است در منزل استراحت نمایه ، ترس و وحشت او از مراجمت بمدرا معمولا روز بروز پدر و شدیدتر میشود و نگرانی طغل از اینکه بعلت غیی از مدرسه از داری من مانده است و مورد سرزنش و انتقاد معلم و سایر شاگردان قرار خواهد گرفت ، ترس و وحشت او را از بفلن یمدرسه بیشتر میکند. بنابراین وظیفه والدین آنست که از بابت مراجیت دادن فوری طفل بمدرسه خیلی مصمم و مصر باشند و از قبول شکایات و نالهای جسمانی طفل ( مانند سردرد ، پادرد و غیره ) امتناع کنند و انگرتن گوامی طبیب برای دستور پت او خودداری نمایند . (البته لازمست که ابنما قل ہو سهله طبیب مورد معاینه قرار گیرد . طفل و والدین هردو باید در صورت امکان از کمک و راهنمائی فرمانگاه مرابت کرده برخوردار گردنه . درمانگاه هدایت کرده معمولا چنین حالاتی را مواره فوتی و قوری و اورژانی مصوب میدارد زیرا میداند که گذشت زمان آنرا بدتر و شدیدتر میکند.

طفلی که قبل از رفتن به مدرسه نمی تواند صبحانه بخورد

گاهی اوقات این مشکل در آغاز مدرسه در فصل پائیز و مخموما در مورد شاگردان کلاس اول و دوم پیش میاید . چنین طفلی مولا عقل وظیفه شناسی است که آنچنان تحت تاثیر هیبت معلم هستید قرار گرفته است که نمی تواند صبحها قبل از رفتن بصددمه صبحانه خود را بخورد . اگر مادرش او را مجرد بخوددن نماید و طفل باحلمد داد آنرا در راه مدرسه بار خود مدرسه استفراغ خواهد کرد و این مسئله و ناراحتی دیگری بر مشکلات قبلی طفل میافزاید.

بهترین کار است که طفل را در موقع خوردن صبحانه آزاد و بحال خودش بگذارید. اگر تنها چیزی را که می تواند به راحتی فرو دهد شیر و آب میوه است اجاز دهید آنها را بیاشامد. اگر طفل حتى آب میوه و شررا نیز نمیتواند بیآشامد، گرسنه به مدرسه برود. البته خوب نیست که طفل از اول صبح گرسنه دنبال کار خود برود، ولی اگر او را به حال خود واگذار کنید زودی ناراحتیش بر طرف می شود زودتر قادر به خوردن صبحانه خود خواهد شد. چنین طفلى موقع ناهار معمولا خیلی خوب خواهد خورد و پس از آن با خوردن شام مفصل جبران آنچه را که هم نخورده است خواهد نمود. به تدریج که طفل با محیط مدرسه و پا معلم جدیدش خو گرفت ، موقع خوردن صبحانه ای گرسنگی بیشتری خواهد نمود، مشروط بر آنکه طفلی مجبور نباشد بر علیه مادر نیز مبارزه نماید.

مسئله خیلی مهم از نظر درمان طفلی که در موقع افتتاح مدرسه دچار ترس و ناران است آنست که مادر با معلم در این باره محبت و مذاکره نماید تا شخص أخبر از ورعان امر آگاه شود و برای رفع این اشکال و ناراحتی اقدامات شایسته ای در مدرسه انجام دهد. معلم می تواند مساعی و اقدامات خاسی برای داشتن رفتاری دوستانه نمیت ہلفل مبذول دارد همچنین می تواند برای یافتن موقعیت مناسبی برای طفل در میان دانش آموزان و پروژه ای که آنها روی آن کار میکنند پاو کمک و همراهی نماید

معلم و والدین

اگر فرزند شما موجب افتخار و مسرت معلم باشد و کارش را در کی نحو احسن د اکمل انجام دهد ، ملوک و سازشی او با میلم بسیار آسان است ولی اگر طئل گرفتار مشکلاتی باشد، موقعیت ومناسبات آنها دشوارتر و حساس تر خواهد بود . بهترین والدین و بهترین معلمین طبیعتا هردو انسان و مردم مصاحبه احساسات انسانی می باشند . هر یک از آنها به کار خود افتخار و مباهات میکنند. هر یک از آنها نسبت به  طفل احساس مالکیت مینمایند ، هریک از آنها نظر اینکه چند ممکن است منطقی باشند و در خفا خیال میکنند اگر طرف دیگر رفتاری را نسبت بغل تدری گفبیر دهد، برای طفل نتایج بهتری در بر خواهد داشت. برای والدین بسیار مفید است که از همان ابتدا تشخیس دهند که معلم نیز با تدازش آنها حساس است و بدانند که اگر در موقع مذاکره و گفتگو با معلم با او تشریک مباهی کنند و موت پاو رفتار دوستانه ای داشته باشند بمراتب نتایج بهتری برای طفل خواهد داشت. پضی از والدین می میکنند که از مواجهه با معلم می ترسند، غافل از آنکه معلم نیز غالبأ بهمان اندازه از آنها واهمه دارد. وظیفه اساسی والدین آنست که ثادیمیه واضح و روشنی از گذشته طفل از آنچه مورد ملاثه ملئل است و انل بان جواب مسامد میدهد و چه امورها مورد توجه طفل نیست و او در مقابل آنها عکس العمل نامطلوب از خود نشان میدهد در اختیار معلم بگذارند و سپس کار را بعهده معلم واگذار کنند تا بهترین وجهی این اطلاعات را در مدرسه مورد استفاده قرار دهد. هرگز فراموش نکنید که درمورد برنامه هایی که در کلاس باعت موقعیت طفل شده است معلم را تحسین کنید.

No votes yet.
Please wait...
Voting is currently disabled, data maintenance in progress.
برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *