رشد و نمو کودک
سیر تکاملی کودک
تاریخ تکرار می شود. هیچ چیز در دنیا جالب تر و مسحور کننده تر از رشد جسمی و نمو عقلی کودک نیست . شاید بدوأ تصور کنید که رشد طفل فقط بزرگ شدن جسم او است ولی هنگامیکه بتدریج عقلش بیشتر و آموختنیهای بیشتری را یاد گرفت، متوجه خواهید شد که رشد جسمی و نمو عقلی کودک در واقع قدم بقدم تکرار تاریخ بشری است. آغاز زندگی جنین در رحم مادر بشکل یک سلول بسیار ظریف و کوچک ، کاملا همانند یک . موجود زنده یک سلولی ( تک یاختهای ) در آب اقیانوس است . هفته های بعد که جنین در داخل رحم و در داخل مایع جنینی قرار میگیرد ، مانند یک ماهی دارای پرههائی است. در ماههای بعد از تولد، از اواخر یک سالگی ، هنگامیکه کودک کوشش میکند از زمین برخیزد و روی پاهای خود قرار گیرد ، بشر میلیونها سال قبل را بخاطر ما می آورد که کوشش میکرد از حالت چهار دست و پائی، خارج شده روی دو پای خود بایستد و راه برود. در همین ایام است که کودک بتدریج فرا میگیرد که از انگشتان دست خود با مهارت و ظرافت استفاده نماید. دلیل اینکه اجداد بشر از حالت چهار دست و پائی خارج شدند و روی دو پای خود قرار گرفتند آن بود که بفراست دریافتند که میتوان از فوائدی بهتر از راه رفتن تحصیل کرد. طفل بعد از شش سالگی قسمتی از اتکای ممنوی خود را بپدر و مادر از دست میدهد زیرا میخواهد خودش را با دنیای خارج از خانواده تطبیق دهد و بهمین دلیل مقررات را جدی تلقی میکند. در واقع طفل شاید آن مرحله از تاریخ بشر را که میخواست از زندگی جنگلی دست بکشد و تشکیل جامعه و اجتماعاتی را بدهد تجدید میکند. لذا طفل بهمان دلیل تاریخی مجبور میشود بجای اطاعت و فرمانبرداری از رئیس قبیله که مالک الرقاب خانواده بود ، طریق خویشتن داری و همکاری و معاضدت با سایر افراد را بر طبق قوانین و مقررات موجود رعایت نماید.
برای مطالعه و بررسی دقیق تر رشد و نمو کودک تا پنج سالگی ، خواندن کتاب طفل شیرخوار و کودک در تمدن امروزی، تألیف آرنولد گزل و فرانسیس الگ، چاپ نیویورک ، را بشما توصیه میکنم ، مؤلفین این کتاب . رشد صدها نوزاد و کودک را بررسی و تحقیق کرده اند و نه فقط برای شما کارهائی را که طفل در سنین مختلف انجام میدهد توصیف می نمایند زیرا اگر معنی و مفهوم اعمال و حرکات طفل را درک کنید ، بهتر میتوانید با او سلوک و سازش نموده با او کنار بیائید .
کودکانی که آهسته رشد میکنند
در جریان سیر تکاملی رشد کودک ، والدین دارای احساسات مختلفی هستند : هر وقت طفل بسرعت رشد و پیشرفت میکند ، والدین نسبت بطفل و نسبت بخود که صاحب چنین طفلی می باشند احساس مباهات و افتخار میکنند. وقتی طفل چیزهای جدید یاد میگیرد و بتدریج دنیای شگفت انگیز خارج از وجود خودرا کشف میکند ، والدین بهترین و خوشترین ایام دور طفولیت خود را بخاطر می آورند . ولی هر گاه متوجه شوند که کودک در پیشرفت و رشد خود بطیئی شده است و یا در رشد و نمو خود نسبت باطفال دوستان و همسایگان عقب مانده است ، بشدت احساس نگرانی و اضطراب خواهند کرد ، بغیر از نگرانی ، بطور مبهمی خود را مقصر خواهند دانست. این احساساتی است که تمام والدین مهربان و با وجدان نسبت بکودکان خود دارند . اندک ناراحتی که برای کودک پیدا میشود ، والدین را بشک و تردید میاندازد که آیا توجه و مراقبتی که از طفل میکنند صحیح و درست است ؟ آیا در خلقت طفل عیب و نقصی است که والدین مسئول آن بوده اند ؟ و آیا در سابقه و گذشته خود والدین ، گناهانی وجود داشته که اینک طفل بکیفر آن معاصی ، دچار ناراحتی گشته است ؟ کتاب مذهبی از اثرات ناگوار گناهان و معاصی گذشته والدین در فرزندان بکرات صحبت کرده است و بعلاوه بهمه ما مردم توسط والدین خود چنین نصایح و اعلام خطرهائی شده است . لیکن عقب ماندگی جسمی و روحی کودک خبلی بندرت مربوط بعدم کفایت در توجه و مراقبت از او، یا به علل نقایص ارثی و با در نتیجه گناهان حقیقی با خیالی والدین در گذشته میباشد.
رشد روحی و جسمی هر کودک با کودک دیگر کاملا متفاوت است و دارای شکل و مسیر مختلنی میباشد که معلول میراث طبیعی خانوادگی بوده عیب و نقصی برای او محسوب نخواهد شد . مثلا زرد یا دیر براء ۔ افتادن ، دندان در آوردن ، حرف زدن ، بالغ شدن و با بلندی و کوتاهی قد، تمام معلول عوامل خانوادگی است ولی حتی این مشخصات و عوامل در میان افراد بک خانواده قېل یکمان و یکنواخت نیست زیرا عوامل موروثی در هر خانواده بسیار مختلف و متفرق می باشد.
رشد حرکتی
رشد حر کنی عبارت از راست نگاهداشتن سر و گردن ، نشستن ، چهار دست و پا راه رفتن (خزیدن) و ایستادن و براه افتادن است. برای هر یک از این مراحل البته ارقام و اعداد متوسطی وجود دارد ولی بهرحال دامنه تغییرات آن در اطفالی که املا، از هر حیث و هر جهت، سالمند بسیار است.
امراض نادری وجود دارد که باعث تاخیر رشد حرکتی طفل میگردد ولی این بیماریها باید توسط طبیب تشخیص داده شود . در اکثر موارد ، تقریبا ۹۰٪ ، علت کند بودن رشد جو کئی طغل مربوط بتغییر و نوسانات طبیعی و موروثی است و بهیچ نوع مرضی ارتباط ندارد.
رشد عقلی
دانستن به نکته برای والدین بسیار مهم است که متوجه شوند که بین رشد حرکتی و رشد عقلی طفل ارتباط و تناسب بسیار کم و مختصری وجود دارد زیرا ۹۰% انالی که رشد حرکتی آنها کند است، دارای رشد عقلی طبیعی میباشند. امتحاناتی که درباره درجه رشد و نمو اطفال در دوران طفولیت بعمل می آید (مخصوصا در موارد فرزند خواندگی) غالبا برای تعیین درجه رشد حرکتی و اجتماعی طفل است یعنی آیا طفل مرض با صدمه مغزی داشته است ؟ آیا بعلت اهمال و مسامحه در توجه و مراقبت از طفل، از نظر روانی دچار عوارض و ناراحتیهائی شده است؛ بنابراین، امتحانات مر بوط بر شد طنل در سال اول ، بغیر از تعیین درجه رشد حرکتی و اجتماعی او هرگز مبین درجه هوش و حال طفل در آتیه نخواهد بود. زیرا هوش که مربوط بعواملی از قبیل نو، استدلال و ترد عائله است و قبل از دو سالگی قابل آزمایش نیست.
درجه هوش، بر خلاف رشد حرکتی، ارثی نیست بلکه مربوط بشرایط محیط است. رها اطغالب که از والدین کم هوش بوجود میایند ولی در خانواده های متوسط یا بسیار با هوش بعنوان فرزند خوانده ، پذیرفته میشوند و زندگی میکنند، غالبا درجه هوش آنها بالدار موش پدر و مادر خوانده خواهد شد..
رشد اجتماعی و روحی طفل ممکن است تاحدی مر بوط باستمداد فطری و مادرزادی طفل باشد (مانند شیطان بودن یا آرام بودن) ، ولی بمقیاس وسیعی بسته بدرجه و مقدار تجربه او است. به هیچ وجه دلیلی در دست نیست که ثابت نماید که الکلیسم (اعتیاد بمسکرات)، دروغگوئی ، رذالت ، خلافکاری، تبهکاری و غیره موروثی باشد . البته کودکی که در رشد و نمو و در سیر تکاملیش کندی و عقب ماند کی موجود است باید بطور منظم و مرتب توسط طبیب معاینه شود تا اگر مرض و ناراحتیهائی وجود داشته باشد، درمان و معالجه شود . مخصوصا در مواردی که طفل نه فقط از نظر رشد حرکتی عقب مانده بلکه از نظر اجتماعی و ارتباط با مردم دنیای خارج از وجود خود نیز پیشرفتی حاصل نکرده باشد باید حداقل یکبار با طبای متخصص اطفال ، چشم و گوش مراجعه شود تا طفل مورد معاینه کامل و جامعی قرار گیرد.
بی خبری طفل از دنیای خارج از وجود خود در دو یا سه ماه اول بعد از تولد، طفل از دنیای خارج از نفس خویش اطلاعی ندارد و تصور میرود که در این دوره فقط ندای داخلی خود را می شنود . اگر همه چیز در داخل وجود خود، مرتب و منظم باشد، کودک آرام و ملایم است ولی اگر مختل و نامرتب باشد مانند گرسنگی ، دل درد، خستگی وغیره ، طفل بشدت رنج میبرد زیرا برای او مطلب و چیز دیگری وجود ندارد که فکراو را منحرف نماید . این دوره برای بعضی از اطفال دورۂ نامساعد و ناهنجاری است. یکی از درد دل می نالد، دیگری دچار گریه های هیجانی میشود و سومی قبل از اینکه بخواب رود شیون میکند . وقتی کودک این دوره سه ماهه را طی کرد، بتدریج با دنیای خارج آشنا میشود . مثلا” سر خودرا باطراف میچرخاند و از آنچه که می بیند لذت وافری می برد.
کودک رشد خود را از سر خود شروع میکند
طفل بتدریج طرز کنترل کردن بدن خود را فرا میگیرد . این کنترل ابتدا از سر شروع میشود سپس بدستها ، تنه و پاها میرسد. نوزاد بلافاصله بعد از تولد، طرز مکیدن را میداند و اگر چیزی مانند نوک پستان با انگشت شخص دیگری، گونه هایش را لمس کند ، بطور غریزی در را بهمان طرف برمیگرداند تا با دهان آنرا بگیرد و بمکد . اگر سر طفل را در این هنگام محکم نگاه دارید، طفل عصبانی میشود و کوشش میکند آنرا آزاد سازد. شاید این غریزه ایست که طبیعت در نهاد کودک برای جلوگیری از خفه شدن گذاشته است.
مادران سوال میکنند که از چه وقت طفل می تواند ببیند؟ دیدن هم مانند هر چیز دیگر یک امر تدریجی است : بلافاصله بعد از تولد، طفل میتواند نور را از تاریکی تشخیص دهد . نور درخشان و خیره کننده، چشم های طفل را ناراحت میکند و سبب بسته شدن چشم هایش میشود . بعد از چند هفته ، اشیاء نزدیک خود را می بیند. در طی ماه اول یا دوم ، صورت انسانی را تشخیص میدهد . در سه ماهگی، سر را باطراف و تمام جهات میچرخاند. در چند ماه اول، تقارب چشمهایش متساوی نیست لذا گاهی چپ چشم بنظر میاید.
نوزاد در یکی دو روز اول بعد از تولد ، بعلت وجود ما بهات زیاد در گرلیوا طاہشی، مظاهر کر است. ولی بزودی دس دارالولید باد آر مباره ما و در مکه اس های بلند و ناگهانی ممکن است از جا بره . ولی حس شنوائی بعضی از نوزادان با چند هفته اول بسیار کم است زیرا مایعات گوش داخلی گامی دار و کندی جذب میگردد.
راست دستی و چپ دستی
به این مطلب که چرا مشى الاطفال بادست راست و بعضی دیگر با دست چه بهتر کار میکنند و مسئله گل و چمده است ، هم از اطفال در طی سال اول یا دوم (صاحب دو دست راست) باشند و بعد تفریح به دست راست یا چپ و بکار بردن آن عادت می کنند، بعضی دیگر از همان ابتدا برای نام بردن دست داست با دست به تمایل شدیدی نشان میدهند و بالاخره بعضی دیگر ابتدا با دست را بخوبی بکار میبرند و بعد بتدریج به دست دیگر.
سابقا دانشمندانی که در این رشنه کار میکردند و مشهد بودند که راست یا نه دی منه ایست موروثی و بالاخره دیر یا زود در هر فردی این عامل ادلی بروز خواهد کرد و چون بسیاری از متخصصین و خواندن و صحبت کردن، معتقد بودند که دوهی دادن چمبه دستی براسی دستی در طفل غالبا تولید عوارضی مانند لکنت زبان خواهد کرد . لذا از تری اگه همسادا در یک بچه چپ دست این مواد و مشکلات پیش آید. اکیدا توصیه میدهد که به و جه م ده بیت و کوششی برای تغییر چپ دستی طفل بر است دستی نشود و اخیرا دکتر ابرام بار ایسا ہی تحت عنوان «دست مسلطا نوشته است که در آن دلاملی اقامه میکند مبنی بر اینکه به با راست دستی بهیچوجه ارثی نیست بلکه بدلیل «عادت» است . در این کتاب توصیه مهد و دکه از همان ابتدای کودکی، والدین باید با کاردانی و موقع شناسی کودکان خود را برای تار بردن دست راست تشویق نمایند تا بان مادت کنند ، دکتر باو معتقد است که اگر کودکی علیرغم تمام مساعی و جدیت مادر، باز هم دست چپش را بر دست راست ر خ دهد، فقط بمات الجبازی و «مخالفت”، طفل با مادرش خواهد بود.
در مقابل این دو فرضیه کاملا مختلف ، تکلیف والدین چیست؟ من مطمئنم میتوان این دو فرضیه را باهم تلفیق کرد وطریق متوسط و ثالثی را انتخاب کرد : اند. اگر کودکی ذوالیمینین است که احتمال قوی در اواسما سال اول آبنماود خواهد بود) ویا راست دست است، در این موارد ظن قوی آنست که طفل بالمال راست دست خواهد شد بنابراین والدین هم باید طفل را تشویق و هدایت نمایند یعنی اسباب بار بها ، فاشنی و اشیاء دیگر را بدست راستش بدهند. ولی اگر از همان ابتدا ، طفل برای بکار بردن دست چپ خود تمایل زیادی نشان میدهد و با بعدها در اینکار! راد و سماجت میکند. بنظر من بهتر است طفل را بحال خود بگذارند تا هر دستی را که مایل است بکار ببرد . زیرا اگر ملت چپ دستی نیز مخالفت و ضدیت با والدین باشد، اصرار و پافشاری والدین، این ضدیت و مخالفت را تشدید خواهد ساخت.
بنابراین نتیجه این است که اگر طفل علاقه ای برای بکار بردن دست راست خودشان میدهد، او را با کاردانی و بطورصحیحی تشویق و هدایتش کنید ولی اگر علاقه ای ندارد. با او مبارزه و نزاع ننمائید.
دیدگاهتان را بنویسید