#


سبک باروک و روکوکو در قرن هفدهم و هجدم

سبک باروک
23 فوریه 2017 بدون نظر 5681 بازدید

سبک باروک و روکوکو در قرن هفدهم و هجدم

مد در قرن هفدهم و هجدهم

ابتدا جنبش باروک و بعدها جنبش روکوکو، هنرهای زیبا و تزئینیِ قرون هفدهم و هجدهم را به تسخیر خود درآوردند. این گرایش­های فرهنگی گسترده، بر معماری، نقاشی، پیکره ­سازی، موسیقی، طراحی داخلی، صنایع نساجی و پوششِ هر دوره نفوذِ سبک­شناختیِ فراگیری اِعمال کردند.

لویی چهاردهم؛ لویی پانزدهم؛ بیگانه­گرایی؛ ماشینی شدن صنعت نساجی؛ زنان فروشندة مُد و لباس (Merchandes de modes)؛ شیفتگی انگلیسی­مآبانه (Anglomania)؛ انقلاب فرانسه.

سبک باروک

رسمی و خشک، پر زرق­وبرق و متکلف می­نمود؛ به­علاوه منسوجاتش نیز سنگین و نمایشگر طرح­های منحنی­شکل خاص هنرهای تزئینیِ آن دوره بود. این عصر تحت سلطة دوران پادشاهی لویی چهاردهم، شاه فرانسه (۱۷۱۵-۱۶۶۷) بود و پسندهای او در ارتباط با نوع پوشش مُد زمانه را رقم می­زد.

او در پوشیدن لباس­های فاخر و گران­قیمت و امور داخلیِ کشور بی­اندازه افراط می­کرد و درباریانش را ترغیب می­نمود در ولخرجی و زیاده­روی با او رقابت و چشم­وهم­چشمی کنند (که این جریان به ورشکستگی بسیاری از آن­ها انجامید) و این گونه بود که او لقبِ «پادشاه مصرفی» را از آن خویش ساخت.

باروک

سبک روکوکو

درمجموع، سبکسرانه و تفننی بود. مدل و اندازة جامه­های این دوره، با آن چه طیّ دورة باروک بر تن می­کردند، تفاوت چشمگیری نداشت. اما زیورآلات و تزئینات این دوره، آشکارا از ظرافت و مهارت بیش­تری برخوردار بودند. همان­گونه که باروک از سلیقه و طبع لویی چهاردهم حکایت داشت، روکوکو نیز طبیعت و پسند لویی پانزدهم، جانشین او، را بازتاب می­داد.

در میان این گرایش­های فرهنگی گسترده، شماری از دیگر مُدهای محلّی و زودگذرتر نیز به چشم می­خورد. مسیرهای بازرگانی و راه­های دادوستد با خاورمیانه و خاوردور، که طی قرون متمادی گشوده بود، در سال­های پایانی ۱۶۰۰ میلادی شکلِ مشخص و رسمی یافت و صنایع دستی، منسوجات و البسه­ای که به اروپا وارد می­شدند، در کنار تأثیرات میان­فرهنگی نمودیافته در مُد، به تبِ بیگانه­گرایی نیز دامن زدند. پارچة نخی هندی و ابریشم چینی چنان قدر و قیمتی یافتند که تقاضای کلان برای این اجناس موجب شد صنعت نساجی اروپا ظرفیت­های تکنولوژیک خود را ارتقاء دهد و به تولید این کالاها در داخل کشور روی آورد.

روکوکو

انقلاب صنعتی

نخستین نشانه­ های انقلاب صنعتی از اوایل قرن هجدهم رُخ نمود و اگرچه تأثیر آن تا سال­های ۱۸۰۰ کاملاً محسوس نبود، اما می­توان شکل نوپایی از صنعت تجاری مُد را در این زمان مشاهده کرد. شماری اختراع (نظیر ماکوی سریعِ جان کِی، دستگاه نخ­تاب آبیِ آرک­رایت، ماشین نخ­ریسیِ هارگریوز، ماشین بافندگیِ کارت رایت) صنعتتولید پوشاک را دگرگون ساخت؛ پیشرفت­هایی که در زمینة دستگاهِ چاپ صورت گرفت، از سال­های دهة ۱۷۷۰ به بعد، انتشار مجله­های مُد در کشورهای فرانسه، انگلستان و سپس آلمان را در پی داشت و مصرف مُد از انحصار طبقة اشراف و کلان­شهرها فراتر رفت تا در سایة پیشرفت­های وسایل ارتباطی و ترقی روزافزون دکان­داران خرده­پا، طبقة روستایی و متوسط را نیز دربرگیرد.

اگرچه مُد تحت سلطة حکومت اشراف بود، اما منحصر به طبقة اعیان و مرفه نبود. نوع پوشش بورژوازی و طبقة کارگر، تمایلات فرهنگی این دو قشر را منعکس می­ساخت و در حقیقت، نزدیک شدن به پایان قرن هجدهم به همراهِ نمادهای تحول و تغییر در انقلاب فرانسه، مستقیماً بر البسه­ای که طبقة اشراف بر تن می­کردند، تأثیر گذاشت.

دگرگونی در قرن هجدهم

چشمگیرترین دگرگونی در پوشش افراد در جریان قرن هفدهم رقم خورد، به­ ویژه در انگلستان که در آن پوشش بی­پیرایه و ساده که هم­زمان با جنگ داخلی از محبوبیت برخوردار شده بود، جای خود را به لباس­های پُرپارچه و گل­وگشاد و به­غایت مزین داد که این دوره مصاف شد با دوران بازگشت چارلزِ دوم به سلطنت در سال ۱۶۶۰؛

هرچند از سال­های دهه ۱۶۶۰، شلوار سه­ربع و جلیقه و کت (شکل ابتداییِ کت­وشلوارهای سه­تکة امروزی) با گونه­گونی و تنوع در پارچه و آرایش ظاهری در انگلستان، فرانسه و دیگر نواحی اروپا رواج یافته بود و تا زمان انقلاب فرانسه، پوشش مردانه را در تسخیر خود داشت.

انقلاب فرانسه

انقلاب فرانسه در ۱۷۸۹، قرن هجدهم را با بن­بستی سرنوشت­ساز مواجه ساخت؛ رُخدادی که در تحولات عظیمِ صنعتِ مُد، نقش یک کاتالیزور را ایفا کرد. پوشش، جنبة سیاسی یافت و با هدفِ به­ نمایش گذاشتن ایدئولوژی برابری طلبِ انقلاب استفاده شد.

تصنع و خودنمایی را که مشخصة مُد در حکومت­های پیشین بود، در تأیید و حمایت از پارچه­های بافت ساده، مُدل­های طبیعی و واقع­بینی طرد کردند. البته چنین تحولی یک­شبه رُخ نداد و از همان سال­های دهة ۱۷۷۰ مخالفت با پوشش تجملی و گران­قیمت به صورتی نامشهود قابل مشاهده بود؛

زمانی که گرایش به ناتورالیسم [طبیعت­گرایی] آشکار شد و تبِ فرانسوی­ها نسبت به سبک­های بی­پیرایه و اسپُرت انگلیسی به شکل­گیری موجی از «شیفتگی انگلیسی مآبانه» منجر شد.

برگرفته از کتاب گرایش های طراحی لباس . نویسنده آیدا تدین

برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *