سوار تباهی شماره ۳ : حالت تدافعی

تعجبی ندارد که وقتی شوهر سینسیا این قدر بدجنسی می کند او حالت تدافعی به خود می گیرد. سینسیا اشاره می کند که خیلی کم تر از انچه پیتر فکر می کند اتومبیلش را برای شستن می دهد. او همچنین توضیح می دهد که از لحاظ فیزیکی برای او بسیار دشوار است که خودش اتومبیلش را بشوید نسبت به پیتر که بخواهد کامیونش را بشوید.

هر چند قابل درک است که سینسیا بخواهد از خود دفاع کند تحقیقات نشان می دهد که این رویکرد به ندرت تاثیر مطلوبی خواهد داشت . همسری که حمله را اغاز کرده است هرگز نمی پذیرد که اشتباه کرده است و هرگز عذرخواهی نمی کند . این بدین خاطراست که حالت تدافعی در واقع راهی برای مقصر جلوه دادن همسرتان است.

مشکل تو هستی

در واقع شما دارید می گویید :مشکل من نیستم. مشکل تو هستی. حالت تدافعی فقط به درگیری و اختلافات دامن می زند. به همین دلیل است که بسیار برای رابطه مضر است. وقتی سینسیا به پیتر می گوید که برای او سخت است که خودش اتومبیلش را بشوید. پیتر نمی گوید : اوه حالا متوجه شدم . او به توضیح (یا توجیه) همسرش بی توجه است و حرف همسرش را اصلا نمی پذیرد .در عوض او درباره به جنبه اخلاقی توجه می دهد و به سینسیا می گوید که خودش به خوبی از کامیونش مراقبت می کند و بدین ترتیب به نحوی به سینسیا می رساند که او لوس تربیت شده است که این کار را انجام نمی دهد. سینسیا در دفاع از خود موفق نمی شود؛ رابطه زناشویی شان نیز موفق نمی شود.

انتقاد و توهین و حالت تدافعی

انتقاد ،توهین و تحقیر و حالت تدافعی با ترتیب معینی در یک خانه نمی تازد .اگر زوجین به اختلاف پایان دهند این سه تباهی زندگی مشترک بیشتر شبیه دونده های مسابقه دوی امدادی عمل می کنند و مرتبا چوب را به دست یکدیگر می دهند.چنین اتفاقی را می توانید در مورد الیور و دارا در حالیکه به بحث کردن درباره تمیز کردن خانه ادامه می دهند مشاهده کنید.اگر چه ان ها ظاهرا به دنبال یک راه حل هستند دارا به تدریج لحن توهین امیز به خود می گیرد و استهزاء الیور می کند .

او این کار را با نشان دادن تردید نسبت به برنامه های پیشنهادی الیور و بی اهمیت جلوه دادن ان ها انجام می دهد. هر چه الیور بیشتر حالت تدافعی به خود می گیرد دارا بیشتر به او حمله می کند .زبان بدن  او نشان می دهد که او خود را برتر از الیور می داند و نظر مثبت و بالایی درباره الیور ندارد. ارام صحبت می کند ارنجش را روی میز می گذارد و در حالی که انگشتانش را در هم کرده است چانه اش را روی دستانش می گذارد. مانند یک استاد رشته حقوق یا یک قاضی دائما سوالاتی از الیور میپرسد که باعث می شود او از ناراحتی به خود بپیچد.

داستان کوتاه

دارا: پس تو فکر می کنی این کار همه مشکلات را حل می کند این که فقط ۱۵ دقیقه به تو وقت بدهم ؟(تمسخر)

الیور: نه فکر نمی کنم این کار را حل کند . اما به نظرم در کنار ایجاد فهرستی از کارهایی که باید در طول هفته ایجاد شود. مشکل حل خواهد شد ایا بهتر نیست این فهرست را روی تقویم دیواری بچسبانیم ؟ بدین ترتیب من همیشه و هر روز می توانم ان را ببینم.

دارا: دقیقا مانند موافعی که من کارهایی را در جدول برنامه ریزی ساعتی تو می نویسم و همه ان ها را انجام می دهی؟(استهزاء، توهین و تحقیر بیشتر)

الیور: من همیشه فرصت نمی کنم در طول روز به جدول برنامه ریزی های ساعتی ام نگاه کنم.(حالت تدافعی)

دارا: پس فکر می کنی حتما به تقویم نگاه می کنی؟

الیور:البته باز هم یادم رفت باید هر چند وقت یک بار درباره ان از من سوال کنی. اما وقتی چنین اتفاقی می افتد تو از من سوال نمی کنی که چرا کاری را انجام نداده ام . مثلانمی پرسی:” ایا دلیلی وجود دارد که فلان کار را انجام نداده ای؟”

ادامه

و در عوض فقط به من می گویی :” این کار را انجام نداده ای . ان کار را انجام داده ای.”منظورم مثل موقعی که یکشب مجبور شدم تا دیر وقت بیدار ماندم و فرم سوابق کاری تو را برایت تکمیل کردم.*می دانی موارد این چنینی کاهی پیش می اید تو که نمی خواهی ان مورد را همچنان در نظر بگیری.(حالت تدافعی)

دارا: نو که انتظار نداری من به جای تو کارهایت را انجام دهم ،داری؟(حالت تدافعی)

الیور:نه البته تو معمولا این کار را می کنی… ولی فکر می کنم باید بیشتر به خودت استراحت بدهی.

دارا: (با طعنه) هوم، به نظر می رسد مشکل تا حد زیادی حل شده است.

واضح است که به واسطه فراوانی انتقاد ، توهین و تحقیر و حالت تدافعی دارا و الیور هیچ چیزی را حل نکردند.