طبیعت زیبا
طبیعت زیبا
برای درک بهتر از طبیعت و نگهداری از آن به داستان کوتاه زیر دقت کنید :
یک روز تعطیل که آفتاب می تابید اما هوا خنک بود همراه مامان و بابا سوار ماشین شدیم و به طرف خارج از شهر حرکت کردیم تا ناهار را بیرون از خانه بخوریم.نزدیک رودخانه یک جای صاف پیدا کردیم و نشستیم بابا چوب های خشکی که روی زمین ریخته بود را جمع کرد تا روی سنگ ها آتش درست کند.
من هم که می خواستم به او کمک کنم گفتم:بابا می توانیم از شاخه های آن درخت بکنیم بابا به من نگاه کرد و پرسید:پسرم اگر اینجا درختی وجود نداشت برای گردش و تفریح کجا باید می رفتیم؟جوابی نداشتم که بدهم بابا ادامه داد:ما به طبیعت می آییم که از بودن کنار درخت ها و گل و سبزه ها لذت ببریم پس باید مراقب طبیعتی که به ما این همه نعمت می دهد باشیم.بعد از خوردن ناهار بابا مقداری آب آورد و روی آتش ریخت گفتم:بابا فهمیدم چرا این کار را کردی چون می خواهی مراقب طبیعت باشی تا درخت ها آتش نگیرند خندید و گفت:آفرین پسرم همیشه مراقب محیط زیست خودت باش از آن روز به بعد از خدا خیلی تشکر کردم که درخت ها و گل ها را آفریده و قول دادم روی زمین مراقب گل ها و درخت هایش باشم.
دیدگاهتان را بنویسید