حرف زدن کودکان و روش های بهبود آن
حرف زدن کودکان
اکثر کودکان در حدود یک سالگی بعضی از صداهای معنی دار را تلفظ میکنند ولی در بعضی از کودکان با وجودی که کاملا طبیعی و سالم هستند. این کیفیت تا مدتها بتأخیر مبانند و شاید دلیل آن. نوع طبیعت و خمیره، و «شخصیت، طفل باشد . بدین معنی که آن کودکی که رفیق باز و معاشرتی و مهربان است ، میخواهد هرچه زودتر با زبان کودکانه حرف زدن و مکالمه با دیگران را شروع نماید. درحالیکه کودک دیگر که آرام و ملایم و گوشه گیر و در واقع تماشاچی، است ، قبل از اینکه کلمه ای بر زبان آورد و حرف بزند ، میخواهد تا مدتی مردم را موقرانه تماشا کند و حرفهای آنها را بشنود.
شرایط خانوادگی و محیطی که طفل در آن زندگی میکند و تربیت میشود نیز حائز اهمیت بسیاری است. بدین معنی که اگر یک مادر عصبانی در مواقع تماس با طفل و انجام کارهای او همیشه ساکت و آرام باشد . این عدم ارتباط و مکالمه با طفل در طفل نیز بدون شک تأثیر میکند و او نیز بصورت یک فرد ساکت و کم حرفی تربیت میشود. از طرف دیگر، اگر والدین و اطرافیان خانوادگی طفل ، اشخاص سخت گیری باشند و دائما بطفل فرمان بدهند و بر او رریاست، نمایند ، عکس العمل طفل ممکن است نافرمانی ، ناراحتی و بی۔ اعتنائی نسبت باطرافیان باشد ، طفل در این سن و سال قادر بجواب پس دادن و مشاجره کردن نیست همچنین نمیتواند برای رهائی از ناراحتیهائیکه اطرافیان برایش فراهم می نمایند ، برای مدتی بعنوان کردش از خانه خارج شود . مردم چه جوان و چه پیر وقتی حال و حوصله صحبت کردن و مکالمه پیدا میکنند که در میان دوستان همدرد و مهربان خود باشند، منتها در کودکان علاوه براین، باید علاقه شدیدتری هم برای یاد گرفتن کلمات در کار باشد. بعضی ها معتقدند که بعضی از کودکان باین علت حرف زدن را دیر فرا میگیرند که تمام افراد خانواده خدمتگزار واقعی این اطفال میباشند، یعنی قبل از اینکه خود طفل چیزیرا بخواهد افراد خانواده آنرا در اختیار طفل میگذارند. این نوع رخدمتگزاری ممکن است یاد گرفتن لغات جدید را برای طفل کمی کند و بطیئی سازد ولی هرگز موجب سکوت و کم حرفی او نمیشود مگر اینکه افراد خانواده نیز بشدت سر بسر طفل بگذارند و مصرانه از او خواهان تکرار کلمات شوند .
گاهی علت تاخیر در بحرف افتادن آنست که مادر جملات خیلی بلند و مفصلی بار میبرد لذا طفل فرصت «قاپیدن، و یاد گرفتن بکایک لغات را پیدا نمیکند. البته این حالت چندان زیاد دیده نمیشود زیرا هر فردی بطور غریزی در موقع حرف زدن با کودکان ابتدا لغات را یکی یکی بیان میکند و یا در موقع گفتن یک جمله در روی آن کلمه ای که از همه مهمتر است تکیه نموده آنرا محکم تر ادا می نماید.
آیا دیر بحرف افتادن طفل دلیل کم هوشی او است ؟ بد بختانه اولین علتی که همیشه والدین برای تاخیر در بحرف افتادن کودک تصور میکنند همین است.
البته صحیح است که اطفال کم هوش، دیر بحرف میافتند اما بهرحال اغلب آنها باقتضای رشد روحی خود حرف زدن را شروع میکنند زیرا طبیعه کودکی که از حیث رشد و نمو شدیده عقب افتاده و تأخیر دارد و مثلا در دو سالگی هنوز نمیتواند بنشیند، بحرف افتادنش هم به تعویق خواهد افتاد . ولی عکس قضیه صحیح نیست یعنی نمیتوان گفت هر بچه ایکه حرف زدنش بتأخیر افتاده ، کم هوش است . زیرا اکثر کودکانی که حرف زدن را دیر باد میگیرند، حتی آنهائیکه تا سه سالگی نمیتوانند حرف بزنند، دارای هوش طبیعی بوده حتى بعضی از آنها فوق العاده باهوش هستند.
من خیال می کنم با این ترتیب ، خودتان میتوانید حدس بزنید که با کودکانی که دیر حرف زدن را یاد می گیرند چه باید بکنید ؟ هرگز آنها را باین علت که حرف زدن را بلد نیستند سرزنش نکنید و هرگز از این تأخیر، نتیجه نگیرید که آنها احمق و بی شعورند. باین نوع اطفال مهربانی فراوان کنید و هیچوقت بر آنها د ریاست و تحکم ، ننمائید . حتی الامکان سعی کنید با بچه های دیگر همبازی شوند . بطریق دوستانه و محبت آمیز و با کلمات و جملات ساده با آنها صحبت نمائید و آنها را تشویق و ترغیب نمائید که هر چیز برا که میخواهند ، اسم ببرند ولی بهر حال بهیجوجه با عصبانیت بانها فرمان ندهید که باید صحبت کنند و الا چنین و چنان خواهد شد.
تمام کودکان ابتدا با زبان کودکانه حرف زدن را آغاز میکنند و در تلفظ اشتباه می نمایند ولی بتدریج این اشتباهات اصلاح خواهد شد. اما گاهی بعضی از کودکان همیشه در مخرج بعضی صداها دچار اشکال و زحمت میشوند . بعضی از این نقایص تلفظ بعلت عوارض و معایب زبان و دستگاه تولید صدا است که حتی تا سنین بلوغ و بعد از آن هم برای همیشه، علیرغم تمام مساعی و کوششی که این اشخاص برای اصلاح تلفظ خود بکار میبرند ادامه خواهد یافت. بعضی دیگر از اشتباهات تلفظی مر بوط بناراحتی های روحی و احساسات طفل است ، در این مورد طفل همین صدا را در کلمات دیگر به خوبی تلفظ میکند . ولی در ان کلمه مخصوص همیشه با سماجت خاصی آن صدا را اشتباه تلفظ میکند این اشکالات واین تأخیر در یاد گرفتن بعضی صداها، تا آنجا که طفل از جهات دیگر دارای رشد طبیعی است و شاداب و سالم بنظر میرسد ، ابدأ قابل اهمیت نبوده بتدریج برطرف خواهد . گاهی تصحیح تلفظ طفل با روش دوستانه و محبت آمیز خوب است . ولی سماجت و جدیت زباد وجر و بحث نمودن و مشاجره کردن در مورد تصحیح تلفظ طفل، مطلقا صحیح نبوده خطای بزرگی است.
اما در بارۀ طفل سه، چهار یا پنج ساله و با برد کنر که خیلی بد حرف میزند و دیگران نمیتوانند صحبت های او را بفهمند و بچه های دیگر او را مسخره می نمایند، چه باید کرد: قبل از هر چیز باید بوسیله متخصص گوش ، حس شنوائی چنین طفلی معاینه شود که آیا سالم است یا خیر. سپس میتوان بیک متخصص «سخن و تلفظ، که بتواند با بچه های کوچک بخوبی کنار بیاید و با درسهای جالب و قابل فهم ، توجه طفل را جلب نماید ، مراجعه نمود. ولی بهر حال ، چه چنین متخصصی وجود داشته باشد و چه نباشد ، ، طفل باید با و بچه های هم سن خود ، بخصوص در یک کودکستان ، بخوبی آمیزش و مکالمه داشته باشد تا – برای ورود بمدرسه ابتدائی آمادگی کامل پیدا نماید . یک معلم و مربی خوب میتواند کودکی را که دارای نقص عضوی است در مقابل سرزنش و تمسخر اطفال دیکر بخوبی و کاردانی حفاظت و صیانت نماید و قادر است تلفظ طفل را بهتر از والدین اصلاح نماید . زیرا معلم بر خلاف والدین ، نسبت بچنین اشکالات و نقائص طفل ، اضطراب و دلواپسی زیادی ندارد. بعضی از مدارس ابتدائی، معلمینی دارند که کارشناس و متخصص تصحیح تلفظ اطفال میباشند.
«بچگانه» حرف زدن عمدی بعضی از کودکان بزرگتر، غالبا به علت حسادت نسبت به طفل کوچکتری است که در خانواده وجود دارد و مورد توجه و مهربانی شدید افراد خانواده میباشد، علت دیگر این بچگانه حرف زدن عمدی در اطفال بزرگتر، در کودکانی است که فرزند منحصر بفرد خانواده بود. در واقع بدون رقیب می باشند . اگر مثلا دختر بچه زیبائی با موهای مجعد و لباس های قشنگ تنها فرزند خانواده ای باشد ، والدین این عروسک ملوس و شیرین را بقدری لوس و ننر میکنند که فراموش می نمایند این طفل باید رشد کند و بزرگ شود. والدین این طفل ، مدتها بعد از آنکه طفل بزرگ شد و حرف زدن با زبان کودکانه را پشت سر گذاشت، باز هم با او با زبان کودکانه و بچگانه حرف میزنند و در عمل باو نشان میدهند و ثابت میکنند که هر وقت او با زبان کودکانه حرف بزند و خودش را لوس نماید، بیشتر مورد توجه و عشق و محبت والدین قرار میگیرد. در این صورت تقصیر خود طفل نیست که خودش را لوس میکند و هنوز بعد از سالها با زبان کودکانه حرف میزند ، در هر حال ، چنین بچه ای هنگامیکه با اطفال هم سن و سال خود رو برو و همبازی شود روزگار بسیار سخت و تلخی خواهد داشت زیرا کودکان دیگر هرگز او را «ملوس و شیرین، تلقی نخواهند کرد بلکه اورایک طفل «لوس و بچه ننه، محسوب خواهند داشت.
دیدگاهتان را بنویسید