تاثیرات طلاق و جدایی والدین بر روی فرزندان(بخش دوم)
تاثیرات طلاق و جدایی والدین بر روی فرزندان(بخش دوم)
بازگشت دوباره صبح روز شنبه
مخربترین اثر طلاق عارضه ی صبح روز شنبه بعد از پایان تعطیلات آخر هفته به همراه پدر یا مادر است. بسیاری از کودکان طلاق پدر یا مادری را که حضانت او را به عهده گرفته اند صرفاً آخر هفته ملاقات میکنند. بسیاری از کودکان برای سازگاری با دوری دوباره با والدی که حضانت او را به عهده ندارد، هفته ها زمان لازم دارند. بعضی از این کودکان، گوشه گیری، رویاپردازی و فقدان انگیزه را از خود بروز می دهند و برخی دیگر به ادا درآوردن، تنگی خلقوخوی، رفتار پرخاشگرانه و خصمانه و بعضی هم به رفتارهای تلافی جویانه، رو می آوردند.
چند سال پیش وقتی طلاق، زیاد رایج نبود مربیان و اولیا بر این تصور بودند که علت رفتار خاص کودک بعد از پایان تعطیلات آخر آن است که کودک، آزادی آخر تعطیلات هفته را از دست میدهد. نتیجه گیری معمول این بود که کودکان باید کمتر پدر یا مادری را که حضانت آنها را به عهده ندارد ملاقات کنند. این که تعطیلات آخر باعث آزادی عمل کودکان می شودشکی نیست اما آشفتگی کودکان در صبح روز شنبه نتیجه چیز دیگری است.
اکنون به این نتیجه رسیده ایم که علت این پدیده احتمالاً آن است که کودکان طلاق در تعطیلات اخر هفته حداقل بنا به دو دلیل، کمتر پدر یا مادر جدا شده را ملاقات می کنند. اول این که تعطیلات آخر هفته، زمان مناسبی است برای آشنا شدن با فردی، از روی صمیمیت و مهربانی و والدین و کودکان قبل از این که آماده این ملاقات بشوند می بینند که وقتشان تمام شده است و این، اتفاقی است که در تعطیلات آخر هر هفته برای کودکان طلاق و والد آنها رخ میدهد. از آنجا که چندین روز طول میکشد تا شخص بتواند خود را با این فقدان وفق بدهد، رفتارش تحت تأثیر این حالت قرار میگیرد.
دوم این که بسیاری از والدین در این نوع ملاقاتها برای فرزندان خود، غریبه جلوه می کنند. از آنجا که والدین و کودکان طلاق به اندازه کافی یکدیگر را نمیبینند، از تمایلات و علایق و سلیقه ها و احساسات و الگوهای رفتاری یکدیگر باخبر نیستند. این قبیل کودکان، از والدین خود به اندازه کافی اطلاع ندارند و والدینشان هم از فرزندان خود چندان مطلع نیستند. نتیجه چنین وضعی، بروز، جز سندروم دیزنیلند است. والدینی که فرزندان خود را به خاطر طلاق، صرفاً در تعطیلات آخر هفته ملاقات می کنند تمایل دارند آن را با فعالیتهای تفریحی و گرانقیمت، همراه با تبادل هدایا و غذاهای حاضری و کار سپری کنند که این کار دو پیغام در بردارد، یکی این که به کودکان القا می کند والدی که این کاری را میکند والد خوبی است و دوم این که نیاز به تربیت عادی را مرتفع میسازد.
همان طور که میدانیم وقتی به کودکان خوش میگذرد و آنها به سرگرمی و تفریح میپردازند أصلاً سوء رفتار از خود نشان نمیدهند.
سؤال این است که چاره چیست؟ چاره این است که والد جدا شده باید زمان زیادتری را با کودک خود بگذراند. چنین چیزی، احساس فقدان و سوء رفتار احتمالی کودک را مرتفع خواهد ساخت. زمان بیشتری را با فرزند خود سپری کردن، اثرات سندروم دیزنیلند را هم کاهش میدهد. وقتی والد جداشده ای، زمان زیادتری را با فرزند خود می گذراند، رابطه طبیعی بین والد و فرزند به وجود میآید که این امر باعث میشود والد جدا شده از تمام جوانب زندگی کودک خود و حتی از مشکلات تربیتی او باخبر شود. این نیز به نوبه خود به همکاری و ثبات رفتاری هر چه بیشتر والدین در امر تربیت فرزند منجر خواهد شد. نتیجه نهایی چنین رفتاری ایجاد یک محیط باثبات تر برای رشد کودکان است. کودکان طلاق در چنین شرایطی خواهند توانست به پیشرفتهای خوبی هم در مدرسه و هم در ارتباط با والدین جدا شده دست یابند.
آرزوهای سه گانه یک کودک
آثار طلاق بر روی کودکان را نمی توان از بین برد اما می توان آنها را کاهش داد. آنچه در زیر بدان اشاره شده فهرستی از شرایط بهینه است که همیشه انجام دادن آن برای والدین، کار آسانی نیست اما برای کودکان جزو بهترین ها به شمار می آید.
آرزوی اول: کودکان باید دسترسی آزادانهای به هر دو والد داشته باشند. آنها باید قادر باشند که بدون ترسی از ناراحت کردن والد دیگر، با والد خود تماس بگیرند و یا با او ملاقات کنند. آنها نباید مجبور باشند که بین دو والد یکی را انتخاب کنند. چنین حالتی، موقعیت باخت – باخت را به وجود می آورد. کودکان باید اجازه داشته باشند تا هر دو والد را در جلوی یکدیگر دوست داشته باشند.
اگر والدی از کودک دور باشد، چه طور؟ بسیاری از والدین غایب به اشتباه فکر می کنند که اگر کودکانشان آنها را نبینند برایشان بهتر است اما چنین چیزی اصلاً درست نیست. باید تا جایی که امکان دارد مقدمات این کار فراهم شود. برای این منظور به کودکان خود نامه بنویسید و یا به آنها زنگ بزنید. کودکان، ایمیل را دوست دارند. برای آنها پیامهای خود را از طریق نوار کاست بفرستید. عکسهای خود را نیز همینطور. به مناسبتهای مختلف، دعوتنامه های مختلف برای آنها ارسال کنید. در طول تعطیلات تابستانی و یا سایر تعطیلات به ملاقات آنها بروید. اگر والدی از تماس با کودک خود امتناع می کند به او بگویید که مقصر نیست و عدم برقراری تماسی نشان دهنده ی آن نیست که او فرد بی ارزشی است. با اشاره به ویژگیهای خوب و دوست داشتنی کودک خود، مرتباً او را مورد حمایت و تشویق قرار دهید.
در بعضی موارد برقراری تماس با کودک باید محدود شود. به عنوان مثال، والدی که از کودک خود سوءاستفاده کرده است باید با نظارت والد دیگری کودک خود را ملاقات کند. در چنین مواردی کودکان باید مشاوره دریافت کنند.
ارزوی دوم: کودکان برای احساس امنیت، نیاز دارند که رفتار والد یا والدینشان در امر تربیت انها، ثابت و هماهنگ باشد. والدین باید مقررات و شرایط مشابهی را در خانه هر دو طرف ایجاد نمایند. لازم است والدین کودکان طلاق به طور دورهای در زمینه کارهای روزانه کودک، زمان خواب او، نوع فیلم هایی که میخواهد ببیند و غذایی که میخواهد بخورد و در مورد رفتن به مراسم عبادی و یا انجام تکالیف درسی و غیره با یکدیگر گفتگو کنند و در این زمینه ها به توافق برسند. داشتن چنین روحیه همکاری به کودکان ثابت میکند که هردو والد آنها، انسان هایی دوست داشتنی هستند. همان طور که والدین، کودکان دوست داشتنی را دوست دارند کودکان نیز به والدین دوست داشتنی علاقه مند هستند. وجود هماهنگی بین والدین کودک در ایجاد تعادل روانی و سازگاری لازم برای کنار آمدن با موقعیت طلاق کمک می کند و سازگاری بهتر به معنای عملکرد بهتر تحصیلی است.
بسیاری از والدینی که از هم جدا شده و در حال حاضر مجرد هستند احساس گناه می کنند که این احساس باعث میشود تا در برابر سوء رفتار کودک، تسلیم شوند. آنها با گفتن این که تقصیر بچه نیست او الان، گیج شده است، تسلیم سوء رفتار او میشوند که در واقع، اشتباه می کنند. سعی کنید در این مورد هماهنگ عمل کنید. وضعیت خود و کودک را درک و از کودک حمایت کنید اما اجازه ندهید سوء رفتار داشته باشد. کودکان به هماهنگی تربیتی والدین خود نیاز دارند.
آرزوی سوم: کودکان باید این موضوع را بدانند که در زندگی آنها هر دو والد حضور دارند و از کودکان خود جدا نشدهاند. آنها به هر دو والد نیاز دارند که این امر، ماورای حضانت دوطرفه است. کودکان نیاز دارند که والدینشان فعالانه در تمام جوانب زندگی آنها به ویژه در زندگی تحصیلی شان حضور داشته باشند. لازم است هر دو والد در جلسات اولیاء و مربیان مدرسه، به صورت مشترک و یا در غیر این صورت، به نحو جداگانه شرکت کنند. هر دو والد باید در عملکرد تحصیلی کودک نقش مؤثر داشته باشند. آنها برای این منظور باید مشترکا یا به صورت نوبتی به مدرسه بروند و از وضع تحصیلی کودک خود باخبر شوند. توجه و نظارت دوجانبه به امر تحصیلی کودک به او خاطرنشان میسازد که هر دو والد بر این عقیده هستند که تحصیل او در اولویت قرار دارد. این امر به نوبه خود باعث می شود تا کودک در امر تحصیل، پیشرفت خوبی داشته باشد و آن را در اولویت کارهای خود قرار بدهد.
وظایف مدارس در برابر کودکان طلاق
مدارس مسئولیت دارند حتی اگر والدی که حضانت فرزند خود را به عهده گرفته است تمایلی به برقراری تماس با مدرسه را نداشته باشد، این تماس را برقرار کنند. مدارس باید در این زمینه، الگوی بسیار خوبی برای افراد باشند. از آنجا که وقتی والدین نسبت به وضعیت تحصیلی، توجه شایستهای مبذول می کنند، پیشرفت خوبی در وضعیت درسی کودکان دیده می شود، لازم است مدارس در مورد مشارکت دادن هر دو والد در این امر، حداکثر تلاش خود را به عمل بیاورند، مثلا کارنامه تحصیلی کودک را برای هر دو والد . بفرستند، جلسه اولیا و مربیان را برای هر دو تشکیل دهند؛ برای حضور در مدرسه، دو دعوت نامه بفرستند و اگر کودک، پیشرفت خوبی در مدرسه داشته است به هردوی آن ها تلفن بزنند. چنین کاری باعث به وجود آمدن محیط حمایتی و با ثبات بین خانه و مدرسه خواهد شد.
معلمان نیز باید از این موضوع ۵۱ باشند که کودکان طلاق اغلب مشکلات رفتاری و هیجانی از خود بروز میدهند و لازم است در مواقع ضروری، آنها را مورد تشویق و با حمایت خود قرار دهند. آنها همچنین باید شنونده خوبی برای این قبیل کودکان باشند و به آنها اجازه دهند تا در مورد احساساتشان با آنها حرف بزنند. ممکن است معلم، تنها است. ‘- .بزرگسالی باشد که کودک تمایل دارد با او گفتگو کند.
خانواده های امتزاجی و خانواده های گسترده
ازدواج دوباره اغلب به تشکیل خانواده امتزاجی منجر می شود. خانواده امتزاجی، و کودکانی را شامل می شود که هر یک از والدین جدا شده از یکدیگر، آنها را با خود به خانواده جدید میآورند. در این نوع خانوادهها، کودکانی که به ازدواج های مختلف تعلق دارند ممکن است با هم زندگی کنند و در زمان های مختلفی از هفته، ماه و یا سال با هم باشند که چنین وضعیتی برای آنان، گیج کننده است. به همین خاطر است که هماهنگ عمل کردن والدین این قبیل کودکان در این جور مواقع، بسیار اهمیت دارد.
هماهنگ عمل کردن والدین در خانواده های گسترده نیز مهم است. من با خانوادها کار می کردم که در آن، یک کودک شش ساله همراه با مادر، عموی مادر و دو نوه مادر با هم زندگی می کردند. این کودک در واقع صاحب چهار والد بود و هر کدام برای او پیام متفاوتی می داد. عموی او که آقای نایسی بود هر کاری را که این کودک می کرد موجه میدانست. پدربزرگ ها و مادربزرگ های او هم همیشه سعی می کردند تا از طریق تطمیع این کودک، باعث شوند تا او رفتار خوبی داشته باشد. مادر او مجبور بود که سختگیر باشد و تمام تنبیه ها از قبیل داد زدن، جیغ کشیدن و تهدید کردن را در حق او انجام دهد، وقتې مادر این کودک برای مشاوره پیش من آمد در طول اولین جلسه به حرفهای او کاملا گوش دادم. در جلسه دوم با مادر، عمو و مادربزرگ و پدربزرگ این کودک جلسه گروهی تشکیل دادم. در این جلسه با آنها در مورد هماهنگی بین والدین، مقررات، زمان خواب و غیره که باید به وسیله کودک انجام گیرد، به گفتگو نشستم.
امروزه، خانواده ها اشکال گوناگونی دارند. تمامی این خانواده ها میتوانند کودکان خوش رفتار، مؤدب و به هنجاری داشته باشند. کودکان، خود را با اغلب موقعیتهای خانوادگی وفق می دهند اما این سازگاری زمانی سریع تر و سالمتر صورت میگیرد که بین والدین آنها و یا بین آن هایی که حضانت او را بعد از طلاق به عهده گرفته اند، سازگاری و هماهنگی وجود داشته باشد.
طلاق، کودکان بسیار زیادی را جریحه دار کرده است. تا این اواخر فرض بر این بود که انعطاف پذیری طبیعی کودکان، حفظ سلامت آن ها را تضمین خواهد کرد اما اکنون به نتیجه دیگری رسیدهایم و آن این است که کودکان برای پیشرفت تحصیلی و عملکرد و رفتار بهتر باید احساس خوبی در مورد خود داشته باشند. تعارض روانی و عاطفی اضطراب، استرس و ترس جلوی رشد طبیعی کودک را می گیرد.
کودکان، زمانی با پدیده طلاق کنار می آیند که هر دو والد در زندگی آنها حضور مؤثر و مطلوبی داشته باشند. باید بین والدین کودکان طلاق، آرامش برقرار باشد و هردوی آن ها بخشی از زندگی این کودکان را تشکیل دهند. هر قدر میزان توافق و سازگاری بین والدین آنها زیادتر باشد سازگاری آنها نیز بیشتر خواهد بود و این کار راحتی است.
می دانم بسیاری والدینی که طلاق خصمانه ای داشته اند این پیشنهاد ها غیر واقع بینانه تلقی می کنند. شاید چنین باشد اما من در مورد آنچه که برای کودکان مفید است مطلب می نویسم و چیزی که واقعا برای کودکان مفید است هماهنگی والدین کودکان در امر تربیت آن هاست.
دیدگاهتان را بنویسید