انواع ترس و اضطراب در کودکان دو ساله
انواع ترس و اضطراب در دو سالگی
ترس از جدائی- وقتی یک طفل حساس و متکی بمادر بین ۲۰ تا ۳۰ ماهگی (بخصوص طفلی که در خانواده منحصر بفرد باشد ) ناگهان از مادرش جدا شود، ممکن است گاهی ترس و هیجان شدیدی در او ایجاد شود . مثلا موقعی که مادر مجبور است ناگهان و بطور غیر منتظره برای چند هفته از شهر خارج شود یا وقتی مادر تصمیم میگیرد که بالاجبار در اداره ای کار کند، بهرحال ناچار است با شخص غریبه ای قرار بگذارد که بمنزل بیاید و در طی روز از طفل پرستاری و مراقبت نماید.
در مدت غیبت مادر، طفل معمولا آرام است و بهانه ای نمیگیرد، ولی وقتی مادر بمنزل مراجیت میکند، طفل مثل یک زالو بمادر خود می چسبد و اجازه نمی دهد آن شخص غریبه باو نزدیک شود. هروقت طنل تصور میکند ممکن است مادرش مجددا او را ترک کند و تنهایش بگذارد، بشدت متوحش و غصه دار می شود. این اضطراب و ترس از جدائی، در موقع خوابیدن به منتها درجه میرسد. طفل مضطرب ومتوحش، از رفتن برختخواب امتناع میکند و بشدت با این عمل مبارزه می کند. اگر مادرش بزور او را در رختخواب بگذارد و فورا او را ترک نماید، طفل ممکن است از شدت ترس تا چند ساعت گریه کند. اگر مادر در کنار گهواره اش بنشیند، مادامیکه او آرام و ساکت در کنار طفل نشسته است، طفل در رختخواب دراز میکشد و سر و صدائی نمیکند. ولی کوچکترین حرکت مادر برای بیرون رفتن از اطاق ، طفل را آنا از جای خود بلند میکند.
در بعضی از این موارد ، ترس از ادرار کردن و خیس کردن بستر نیز مزید بر علت می شود. طفل مرتب و پشت سر هم میگوید : «جیش ، جیش، ( یا هر کلمه دیگری که این معنی را برساند). مادرش او را به توالت میبرد و طفل چند قطره ادرار میکند، ولی بمحض اینکه برختخواب برمیگردد مجددا فریاد میکشد : جیش ، جیش ،، ممکن است شما بگوئید طول این موضوع را بهانه می کند تا مادرش را در کنار خود نگاهدارد. این البته صحیح است ولی دلایل دیگری نیز دارد، اطفالی مانند این طفل واقعا میترسند و دلواپسند که مبادا بستر خودرا خیس کنند . گاهی اوقات این اطفال در طی شب هردو ساعت یکبار از خواب برخاسته و بفکر ادار کردن میافتند. در این سن است که مادر باحتمال زیاد از خیس شدن «تصادفی، بستر طفل ، اظهار عدم رضایت و ناراحتی مینماید . شاید طفل پیش خود فکر میکند اگر بسترش را خیس کند، مادرش او را چندان دوست نخواهد داشت. بنابراین ممکن است او را ترک کند و تنهایش بگذارد. اگر چنین باشد، ترس و دلواپسی طفل از خوابیدن، ناشی از دو علت خواهد بود ، ترس از تنهائی و ترس از ادرار کردن.
اجتناب از ترس، در دوسالگی- اطفالیکه از بدو طفولیت با مردم مختلف و گوناگون در تماس بوده اند همچنین اطفالیکه اجازه داشته اند مستقل بار آمده و اجتماعی باشند، کمتر دچار چنین اضطرابات وترسهائی می شوند.
اگر فرزند شما در حدود دو سالگی است، نسبت بتغییرات شدید و ناگهانی در منزل و خانواده خود دقت و احتباط زیادی داشته باشید. اگر تعویق مسافرت و با رفتن بسر کار برای شما تا شش ماه بدون اشکال است ، مخصوصا در مورد نخستین فرزندتان، بهتر است صبر کنید و کار را بنویق بیندازید . ولی اگر بغوریت مجبور برفتن هستید، ترتیبی اتخاذ نمائید که طفل با شخصی که قرار است از او پرستاری و مراقبت نماید کاملا آشنا شود، اعم از اینکه این شخص یکی از دوستان و بستگان، خدمتکار و یا دانه ای باشد . ( اگر قرار است طفل به منزل آن شخص برود، بسیار مهم است که طفل با این شخص جدید و با منزل جدید متدرجا آشنا و مانوس گردد.) بهرحال، در هفته برای اینکار وقت معین کنید. تا چند روز فقط بگذارید این شخص جدید بدون اینکه اقدامی برای پرستاری و مراقبت از طفل بنماید در حول و حوش او باشد تا طفل نسبت بار اعتماد و علاقه پیدا کند. سپس اجازه دهید بتدریج پرستاری و مراقبت را شروع کند و کارها را بعهده بگیرد. در اوایل، طفل را از صبح تا غروب ( تمام روز ) تنها نگذارید . از روزی نیم ساعت شروع کنید بتدریج مدت غیبت را بیشتر کنید، مراجعت سریع شما در اوایل، اورا مطمئن میکند که شما همیشه زود بر میگردید. بعد از آنکه بمنزل جدید اسباب کشی کردید یا بعد از آنکه یکی از اعضای خانواده از میان شما رفت ، تا یک ماه (یا بیشتر) طفل را تنها نگذارید . زیرا طفل در این سن برای آشنا شدن و تطبیق دادن خود با هریک از این تغییرات بطور جداگانه بفرصت و مدت زمان درازی احتیاج دارد.
چطور می توان وحشت و اضطراب طفل را برطرف نمود ؟- اگر فرزند شما از تنها خوابیدن فوق العاده وحشت دارد ، بهترین و سالم ترین ولی مشکل ترین کارها آنست که در نهایت آرامش و خونسردی در کنار گهواره یا تختخواب طفل بنشینید تا طفل بخواب رود . قبل از اینکه او بخواب رود ، هرگز سعی نکنید یواشکی از اطاق خارج شوید ، زیرا این عمل، طفل را مجدد متوحش و او را بیشتر خواب زده میکند و بیشتر بیدارش نگاه میدارد . این فعالیت و کوشش ممکن است هفته های متمادی طول بکشد، ولی على القاعده باید مالا مؤثر واقع شود. اگر طفل بعلت اینکه شما از شهر بیرون رفته اید ترسیده و متوحش گشته است، سعی کنید تا چند هفته از خروج از شهر اجتناب نمائید . اگر مجبورید هر روز بسر کار بروید، با مهربانی ولی با قیافه ای متبسم و مطمئن از او خداحافظی نمائید. اگر شما قیافهای غمگین و غصه دار و نامطمئن( نسبت به صحت آنچه انجام میدهید) بخود بگیرید، ناراحتی خاطر او افزایش مییابد.
حذف خواب بعد از ظهر طفل، یا دیر خواباندن طفل در شب، برای اینکه بشدت خسته و خواب آلود شود و زود بخواب رود، با تجویز داروهای مسکن توسط طبیب ، ممکن است کمکهای مختصری بطفل بنماید ولی معمولا تأثیر کلی و شایانی در اصل قضیه نمیکند. طفل وحشت زده ، ولو اینکه بشدت خسته و کوفته هم باشد، می تواند ساعات متوالی خودرا بیدار نگاه دارد. لذا لازمست وحشت و اضطراب طفل را بطریق عاقلانه ای برطرف نمائید.
اگر فرزند شما از خیس کردن بسترش ناراحت است، باید او را مطمئن نمائید که تغییری نخواهد کرد. اگر بسترش را تر نماید چندان اشکالی نخواهد داشت. زیرا عشق و محبت شما نسبت به او تغییری نخواهد کرد.
مواظبت و محافظت بیش از حد، ترس اطفال را بیشتر میکند. بر طای که بواسطه جدایی از مادرش، با علت دیگری ، دچار ترس و وحین گفته است و نسبت اینکه آیا مادرش نیز بهمان اندازه متأثر شده است با خبر ، بسمار دقیق و حساس است، اگر مادر هر مرتبه ایکه طفل خود را تنها میگذارد احساس ناراحتی ، تردید و تقدیر لماہا۔ و اگر مادر در شب با عجله و شتاب باطاق طفل بر ود. أین أطمطراب و نگرانی مانی تیم و وحشت طفل را که خیال میکند جدائی و غیبت مادر واقعا باعث خطی هنلبمی برای ام اس تشدید میکند.
این قضیه ممکن است با آنچه من قبلا (در باره نشستن مادر در کنار تختخواب طفل تا او خوابش ببرد و در باره اینکه مادر تا چند هفته از رفتن بمسافرت خودداری نماید) بیان کرده ام متناقض جلوه کند. منظور من آنست که مادر در این مورد باید همانطور که از طفل ناخوشی پرستاری و مواظبت میکند ملاحظه و رهایت طفل را بنماید، ولی مادر باید کوشش نماید قیافهای متبسم و مطمئن داشته باشد. مادر باید مترصد باشد چه وقت طفل برای کم کردن و ترک اتکاء و وابستگی خود بمادر، قدم بقدم، آمادگی پیدا میکند و او را با بنکار تشویق و ترغیب نماید. این طرز رفتار مادر، عامل بسیار قوی و مهمی در برطرف کردن ترس و وحشت طفل میباشد.
بسیاری از علل ترس و وحشت، بیخوایی، لوس و ننر شدن طفل در دوران خردسالی وطفولیت، مربوط به مواظبت و حمایت بیش از حد طفل از طرف والدین و اتکا مفرط طفل به والدین است.
این حسی که در بعضی از والدین برای مواظبت بیش از حد از طفل وجود دارد .. غالبا در آن دسته از والدینی است که خیلی نازک دل و فداکارند و ما بلند خیلی زود خود را مقصر و خطاکار بدانند ، بدون اینکه مورد و لزوم واقعی داشته باشد موضوع بسیار مهم، در اکثر موارد ، آنست که پدر یا مادر قادر نیستند عصبانیت و با رنجش و کدورت خود را نسبت بطفل اعتراف نمایند.
مادر و فرزندی که از توجه باین نکنه وحشت دارند که در زندگی آنها طبیعتا لحظاتی وجود دارد که نسبت بهم احساسات کدورت آمیز و بدخواهانه ای پیدا می نمایند و همچنین میترسند اعتراف کنند که در آن لحظات هر یک آرزو میکنند که اتفاق ناگواری برای طرف دیگر رخ دهد ، مجبورند در عالم خیال و توهم تصور کنند که منشاء تمام صدهات و خطرات دنیا از جای دیگری است و سعی میکنند این خطراترا کاملا اغراق آمیز جلوه دهند . طفلیکه وجود بدجنسی و بدخواهی را در خود و مادرش انار میکند .آن را در عالم خیاله بسته باینکه سن و تجربه طفل چقدر باشد، در وجود لولو، جادو گر، درد، سگ بزمجه (سوسمار)، رعد و برق و یا مرض فلج تصور و تو هم میکند به علاوه طفل، خود را خیلی به مادر نزدیک میکند و بار می چسباند تا اولا از حمایت مادر برخوردار گردد تانها خاطرش جمع شود که صدمه و آسیبی بمادرش نخواهد رسید. مادر لیز منو به خود احساسات بدخواهی و بدجنسی را که گاهگاهی بر او عارض میشود فرد مینشاند و خطرات ناشی از دزد بچه و مهاه سرفه، اتفاقات ناگواری که در منزل رخ میدهد و رژیم غذائی ناتس و ناکافی را اغراق آمیز و بیش از آنچه واقعیت دارد تصور میکند. در نتیجه مادر مجبور مولود کاملا در کنار و نزدیک طفل بماند و همیشه مواظب او باشد تا مطمئن کرد. این خمارات طفل را آسیبی نمی رساند، لذا قیافه مضطرب و نگران مادر ، طفل را متقاعد خواهد ساخت که ترس و وحشت او بی اساس نبوده است.
البته راه حل این مشکلات آن نیست که والدین تمام عقدهای عصبانیت و احساسات خشونت آمیز خود را بر سر طفل خالی کنند و با اجازه دهند طفل نسبت بالها فحاشی و بد زبانی نماید. هیچکدام از این کارها تاثیری در بهبود روابط آنها نخواهد بخشید. ولی اگر والدین اجتناب ناپذیری این حقیقت را که گاهگاهی نسبت بفرزند خود احساس پل جنسی و بدخواهی دارند تشخیص داده و درک نمایند و بطور شوخی و مزاح بیکدیگر آنرا اعتراف نمایند، مسلما در بهبود روابط آنها تاثیر شایانی خواهد داشت . اگر مادر کاهگاهی نزد فرزند خود اعتراف کند که چقدر نسبت بار عصبانی شده است (مخصوصا اگر عصبانیتش هم چندان موردی نداشته است) برفع کدورت و بر طرف کردن ناراحتی های موجود کمک مینماید و اگر این عمل بطریق درست و عاقلانه ای انجام شود ، مخل انضباط ومانع دیسیپلین صحیح نخواهد شد . بد نیست گاهگاهی بطفل بگوئید : « وقتی من ناچارم اینکار را نسبت بنو انجام دهم ، بخوبی میدانم تو چقدر عصبانی میشوی و اوقاتت نسبت بمن تلخ میشود.)
وقتی مسئله درمان ترس و وحشت طفل مطرح میشود. از نظر عملی این قضیه بستگی کاملی باهمیت آن از نظر طفل دارد که تا چه حد میخواهد در معالجه و رفع این عارضه تعجیل نماید. در مورد طفلی که نگران و متوحش است ، تعجیل برای آشنا ساختن و مانوس کردن او با سگها ، یا رفتن او بقسمتهای کود و عمیق دریاچه و یا به تنهائی سواد اتو بوس شدن و غیره، برای اینکه ترس و وحشت او هرچه زودتر برطرف گردد، بهیچوجه لزومی ندارد. طفل وقتی کمی بزرگتر شد و جرأت پیدا کرد ، خودش خواهان انجام این امور خواهد بود. از طرف دیگر اگر طفل مدتی است بکودکستان میرود و حالا از رفتن با نجا ترس دارد، من خیال می کنم بهتر است شما در رفتن او بکودکستان اصرار کنید مگر اینکه ترس طفل از رفتن بمدرسه و کودکستان واقعا فوق العاده شدید باشد. بطفل نباید اجازه داده شود که شب برختخواب پدر و مادرش بیاید ، باید او را طوری تربیت نمود که در رختخواب خودش بماند. طفل دانش آموزی که از رفتن بمدرسه ترس و وحشت داشته باشد باید بالاخره بعد از مدتی، دیر یا زود، بمدرسه برگردد. هرقدر دیرتر بمدرسه مراجعت نماید ، شروع مجدد مدرسه برای طفل سخت تر و مشکل تر خواهد شد. در تمام موارد مختلف ترسی که ناشی از جدائی از والدین است ، کار عاقلانه و محیح آنست که مادر توجه نماید آیا مواظبت و محافظت بیش از حدی که خودش نسبت بطفل روا میدارد در این قضیه تأثیری دارد یا خیر و اگر جواب مثبت است ، سعی کند آنرا تخفیف داده برطرف سازد. انجام این دو عمل برای مادر به تنهایی کار مشکلی است و یقینا باید از درمانگاه هدایت کودک ، و یا د مؤسسه خانوادگی امور اجتماعی ، تقاضای کمک و راهنمائی بنماید.
بعضی از مشکلات و ناراحتیهای خفیفی که موقع خوابیدن وجود دارد- من بهیچوجه نمیخواهم این سوء تفاهم را برای شما ایجاد کنم که باید در کنار هر طفل دو ساله ای که با رفتن برختخواب و خوابیدن مخالفت مینماید نشست تا خوابش ببرد، حاشا و کلا. اضطراب شدید ناشی از جدائی نسبت کم و نادر است ولی اکراه خفیف و اضطراب مختصر و ملایم که ناشی از جدا شدن باشد خیلی فراوان و بر دو نوع است:
نوع اول آنست که طفل کوشش میکند مادر را در اطاق نگاه دارد ، باین ترتیب که با وجودیکه طفل چند دقیقه قبل برای ادرار کردن بتوالت رفته بود، معذالک مجددا با حالت شتابزدهای میگوید : «جیش ، جیش، . این رفتار طفل، مادر را در یک حالت تردید نگاه میدارد و او را حیران و سرگردان میکند . زیرا اگر چه ما در میداند که رجیش ، جیش، گفتن مجدد طفل فقط بهانه ای بیش نیست ، ولی از طرف دیگر، میخواهد با طفل همکاری نماید تا طفل همکاری کردن را یاد بگیرد . لذا مادر میگوید : «خیلی خوب، ولی فقط همین مرتبه باشد!، بمحض اینکه طفل از «جیش کردن مجدد بر میگردد و بر ختخواب میرود و مادرش میخواهد از اطاق بیرون برود، طفل فریاد میکشد و آب !، و در عین حال آنچنان قیافه ترحم انگیز و مظلومانه ای بخود میگیرد که گویی از تشنگی در حال نزع است. اگر مادر با تقاضای طفل موافقت کند، طفل در تمام طول شب این دو تقاضا را متناوبه تکرار خواهد کرد . من خیال میکنم چنین طفلی از تنها ماندن فقط کمی میترسد. معمولا بهترین و عملی ترین طریق برای مطمئن کردن و خاطر جمع ساختن طفل آنست که مادرش بطور دوستانه ، بدون تزلزل و با لحن خوش و ملایمی بطفل بگوید همین الان مقداری آب خورده است و چند دقیقه قبل نیز بتوالت رفته است، سپس بدون اینکه تردیدی بخود راه دهد بطفل شب بخیر گفته از اطاق خارج شود. اگر مادر بی جهت خود را معطل کند و با قیافه دلواپس و نامطمئنی بخود بگیرد، عینه مثل آنست که بگوید «خوب، شاید واقعه چیز ناراحت کننده ای در بین باشد . حتی اگر طفل تا چند دقیقه ای هم گریه و ناله کند، بهتر است باطاقش بر نگردد. از نظر طفل خیلی بهتر و راحت تر است که این تجربه را فورا یاد بگیرد و قضیه را درک کند ولو اینکه کمی ناراحت و غمگین شود نه اینکه اجازه دهید این ماجرا و مبارزه تا چند هفته ادامه پیدا کند.
نوع دوم اضطراب خفیف و ملایمی که در موقع خوابیدن ممکن است پیش آید وقتی است که طفل دوساله یاد میگیرد که بعد از آنکه بگهواره گذاشته شد از آن پائین آمده دومرتبه پیش والدین خود برگردد . طفل در چنین هنگام و موقعیتی با هوشیاری و زیرکی تام خود را خیلی لوس میکند و میل دارد شیرین زبانی نماید و یا مورد نوازش قرار گیرد (یعنی کار هائی که در طی روز فرصت آنرا ندارد) این رفتار طفل تصمیم قاطع والدین را متزلزل بسازد و در چنین موقعیتی برای آنها بسیار مشکل است نسبت بطفل محکم و تزلزل ناپذیر بمانند. ولی والدین نباید تغییر عقیده بدهند بلکه باید فورأ طفل رابگهوار: خودش برگردانند. در غیر این صورت پائین آمدن طفل از گهواره مرتب تکرار شده تبدیل بیک مبارز؛ ناگواری میشود که هر شب یک یا چند ساعت طول خواهد کشید.
گاهی که مسئله د پائین آمدن از گهواره، در یک بچه دوساله بکلی از اختبار و کنترل والدین خارج شده است، والدین سؤال میکنند قفل کردن در اطاق بروی طفل چطور است؟ من این عقیده را که طفل در یک اطاق قفل شده آنقدر گریه کند تا بخواب رود نمی پسندم . من خیال میکنم درست کردن یک سقف توری برای گهواره ، کمتر مورد مخالفت باشد. میتوانید توری شبیه تور تنیس از مغازه هائیکه لوازم ورزشی میفروشند خریداری کنید البته این تورها باریک و بلند میباشد. ولی میتوانید بطور عرضی آنرا نصف کنید سپس دو تکه را بطور طولی کنار یکدیگر بدوزید تا باندازه کافی پهن شود . باید یک طرف توررا باطنابی بلبه میله های گهواره که در طرف دیوار واقع شده است و همچنین بقسمتهای بالا و پائین گهواره (طرفی که سر و پا قرار میگیرند) محکم ببندید. می توان قسمتی از کناره جلوی تور را تا کنید و طفل را بداخل گهواره بگذارید سپس تمام کناری جلوی تور را تا زیر گهواره آورده و با نوار چسب یا طنابی محکم بفترهای گهواده ببندید که دور از دسترس طفل باشد . من چندان خاطرجمع نیستم که بکار بردن چنین توری از نقطه نظر روانی بی ضرر باشد، ولی خیال میکنم که در هر حال بهتر از تکرار ناسزا گفتن وسرزنشهای خشن هر شب باشد. بکار بردن چنین توری نباید هرگز بعنوان تنبیه تا تهدید باشد. مادر می تواند با خوشروئی بطفل بگوید گذاشتن این سقف توری روی گهواره برای آنست که جای نرم و راحتی برای دراز کشیدن و خوابیدن او تهیه شود. از طفل تقاضا کند که در بستن و کرم زدن تور به مادر کمک نماید . غالب کودکان دوساله فریب چنین توریرا میخورند و مشتاقانه بداخل آن میروند، ابتدا اطراف وجوانب را کمی بررسی مینمایند که آیا راه خروجی میتوان بافت یا خیر، سپس بخواب میروند. اگر طفل از رفتن و خوابیدن در چین توری بترسد می هرگز طفل را در آن نگاه نخواهم داشت و چنین توری را هرگز برای اطفال سه سال که احتمال بروز ترس از تنهائی، در آنها زیاد است، بکار نخواهیم برد.
به نظر من راه عاقلانه آنست که طفل دوساله را مادام که طرز پائین آمدن از گهوار.اش را یاد نگرفته است باید در گهواره نگاه داشت، ولو اینکه خریدن گهواره دیگری برای نوزاد بعدی لازم شود. من داستانهای زیادی راجع به بچه های دوساله شنیده ام که بمحض اینکه گهواره آنها را با تختخواب کوچکی تعویض میکنند، شب، هنگام خوابیدن دچار وحشت و ترس فوق العاده ای شده سرگردان و ناراحت میشوند. اگر این تعویض در مرحله ای انجام گیرد که طفل بتواند از گهواره پائین بیاید ، بین گهواره و تختخواب فرقی نخواهد بود.
اگر طفل از خوابیدن در تختخواب میترسد، خوابیدن برادر با خواهر بزرگترش در همان اطاق ممکن است به رفع این ناراحتى طفل کمک نماید.
سوء استفاده کودکان از احساس «ترس از تنهائی»- هر کودکی بعلت ترس از تنهائی و دور شدن از مادر باغوش او پناه میبرد. ولی اگر کودک دریابد که مادر برای تخفیف این ترس، هر کاری او بخواهد برایش میکند، کودک از آن سوء استفاده مینماید. مثلا کودک سه ساله از تنها ماندن در کودکستان میترسد و مادر برای رفع نگرانی او ، نه فقط هرروز بمدت طولانی در کودکستان نزد طفل میماند بلکه آنچه را او بخواهد برایش انجام میدهد . بعد از مدتی ، مسلما این کودک بر مادر خود کاملا مسلط میشود و هر کاری دلش بخواهد میکند . در حالیکه از همان ابتدا مادر باید باو میگفت: «بنظر من توحالا دیگر بزرگ شده ای و از رفتن بکودکستان نباید بترسی. توفقط میخواهی که من را اینجا نگهداری تا هر کاری خواستی برایت بکنم . فکر نمیکنم که لازم باشد فردا اینجا بمانم».
دیدگاهتان را بنویسید