#


چرا بیشتر دوره های مشاوره ازدواج و زناشویی ناموفق هستند؟

زناشویی
26 مارس 2017 بدون نظر 1137 بازدید

چرا بیشتر دوره های مشاوره ازدواج و زناشویی ناموفق هستند؟

چرا بیشتر دوره های مشاوره ازدواج و زناشویی ناموفق هستند؟

اگر در رابطه زناشویی تان مشکل داشته اید یا در حال حاضر مشکل دارید. احتمالا توصیه های مختلف و فراوانی دریافت کرده اید. گاهی اوقاط به نظر می رسد همه کسانی که متاهل بوده اند یا کسانی را می شناسند که متاهل بوده اند، فکر می کنند راز تضمین عشق ماندگار را می دانند اما بیشتر این نظرات چه انهایی که توسط یک روانشناس با لحنی جدی و مطمئن در تلوزیون عنوان شده باشد و چه انهایی که توسط ارایشگر دانای مرکز خرید محلی بیان شده باشد اشتباه هستند .

بسیاری از نظرات این چنینی حتی انهایی که مورد تایید نظریه پردازان باهوش و نابغه می باشند رد اعتبار شده اند[۴۱] یا شایسته است که رد اعتبار شوند. با این حال این نظرات ان قدر در فرهنگ عامه جا خشک کرده اند که انسان هرگز متوجه نادرستی ان ها نمی شود.
شاید بزرگترین خیال باطلی که وجود دارد این است که برقراری ارتباط و صحبت کردن[۴۲] به طور اخض توانایی حل اختلافات [۴۳] راه مطمئن رسیدن به رابطه یک عشق عالی ویک رابطه زناشویی شاد و ماندگار است. تفاوتی نمی کند سوگیری نظری (یا تئوریک) روان درمانگر ازدواج و زناشویی چه باشد و فرقی نمی کند که شما به دوره درمانی کوتاه مدت تمایل داشته باشید و یا به دوره درمانی بلند مدت و این که مشاوره تلفنی ۳ دقیقه ای برنامه مشاوره ای تلوزیون محلی را ترجیح دهید.

پیامی که دریافت خواهید کرد تقریبا یکسان است: “یاد بگیرید بهتر با هم ارتباط برقرار کنید” محبوبیت فراگیر این رویکرد را به راحتی می توان درک کرد. اکثر زوج ها وقتی سر موضوعی اختلاف پیدا می کنند(چه این اختلاف به شکا یک بحث کوتاه و گذرا باشد چه به یک مسابقه پرهیاهو و نفس گیر تبدیل شود و چه شکل سکوت سنگی[۴۴] به خود بگیرد) هریک از طرفین خود را اماده می کند که در این نبرد برنده شود.

زن و مرد ان قدر روی این که چقدر احساساتشان جریحه دار شده است و روی اثبات این که حق با ان هاست و همسرشان اشتباه می کند و یا روی رفتار غیر مسئولانه تمرکز می کنند که ارتباط کلامی بین انها پویایی اش را از دست می دهد و یا کاملا از بین می رود. بنابراین ظاهرا منطقی است که گوش دادن به نقطه نظرات یکدیگر با خونسردی و همراه با عشق می تواند باعث شود زن و مرد به راه حل های مورد توافق [۴۵] طرفین برسند و دوباره ارامش وطمانینه را در رابطه زناشویی به دست اورند.
تکنیکی که بیش از همه برای حل اختلافات توصیه می شود و تکنیکی که به صورت یا صورت های دیگر بیشتر روان درمانگر ها مورد استفاده قرار می گیرد” گوش دادن فعال”[۴۶] نامیده می شود . برای مثال یک روان درمانگر ممکن است از شما بخواهد نوعی از تعامل مخاطب متکلم [۴۷] را امتحان کنید . فرض کنید”جودی” از اینکه”باب” شب ها تا دیر وقت کار می کند ناراحت است. روان درمان گر از “جودی” می خواهد ناراضی اش را با گفتن جمله ای که با “من” شروع می شود و روی احساسی که دارد متمرکز است و نه با تهمت زدن به “باب” ابراز کند .

جودی خواهد گفت: “من احساس تنهایی و سردرگمی می کنم وقتی هر شب با بچه ها تنها در خانه می مانم و تو تا دیر وقت سر کارن هستی ” اونباید بگوید:”تو خیلی خودخواه[۴۸] هستی که همیشه تا دیر وقت کار می کنی و از من انتظار داری که به تنهایی از بچه ها مراقبت کنم.”
سپس از باب خواسته می شود که هم محتوای پیام و هم احساس جودی را به بیان دیگری بازگو کند . مطمئن شود که منظور جودی را به درستی درک کرده است. (این کار نشان می دهد که او به صورت فعال به صحبت های جودی گوش داده است) همچنین ازاو خواسته می شود به احساسات جودی احترام بگذارند و برای انها ارزش واحترام قائل باشند؛ او باید به همسرش بفهماند که از نظر اواحساسات همسرش منطقی وموجه است و به همسرش احترام می گذارد و با او همدلی می کند هر چند ممکن است خودش دیدگاه متفاوتی داشته باشد.

او می تواند بگوید:” حتما برایت مشکل است که وقتی من تا دیر وقت کار می کنم به تنهایی از بچه ها مراقبت کنی”. از باب خواسته می شود قضاوت را به حالت تعلیق در اورد در دفاع از نقطه نظر خودش بحث نکند و به صورت غیر تدافعی پاسخ دهد. جملاتی همچون “من حرف تو را می فهمم ” یا بهتر ازان “احساس ناراحتی تو را کاملا درک می کنم” اصطلاح رایج گوش دادن فعال است.
در این روش ها را وادار می کنند موارد اختلافشان را از دیدگاه یکدیگر بررسی کنند، وبدین ترتیب می توان انتظار داشت مسئله بدون عصبانیت وبه راحتی حل شود. این رویکرد اغلب بدون توجه به موضوع خاص مورد بحث توضیه می شد. چه این مورد اختلاف مربوط به حجم صورتحساب اقلام خوراکی باشد و چه اختلاف عمده ای بر سر اهداف بلند مدت زندگی . این روش حل اختلاف نه تنها به عنوان درمان همه دردهای ازدواج های مشکل دار، به عنوان یک داوری پیش گیرنده برای پرهیز از ایجاد مشکل در روابط زناشویی شاد تبلیغ می شود.

این رویکرد از کجا امده است؟

پیشگامان [۴۹] روش های روان درمانی وزناشویی این روش را از تکنیک هایی که روان درمانگر معروف “کارل راجرز” استفاده می کرد اقتباس کرده اند. در دوران روان درمانگری شخصی روش روان درمانی “سبک راجرز” در سال های بین ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ در اوج خود قرار داشت وهنوز هم با صورت های گوناگون و در سطوح مختلف توسط روان درمانگری های امروزی امروزی مورد استفاده قرار می گیرد.

رویکرد راجرز مستلزم عکس العمل نشان دادن به روشی به دور از قضاوت است که دران افکار واحساساتی که مراجع [۵۰] ابراز می کند مورد پذیرش قرار می گیرد . برای مثال اگر مراجع بگوید”: من از همسرم نفرت دارم ، او یک عجوزه غرغرو است” مشاور باید به نشان تایید سر تکان دهد و بگوید:” متوجه می شوم همسرت دائما نق می زند و تو از این حالت متنفری ” هدف این است که فضای اکنده از جو همدلی [۵۱] ایجاد شود تا مراجع بتواند احساس امنیت کرده و به راحتی افکار و عواطفش را بررسی کند و بتواند با مشاور درد و دل کند[۵۲].
ازانجایی که در حالت ایده ال رابطه زناشویی نیز رابطه ای است که باید در ان احساس امنیت کرده و بتوانیم خودمان باشیم ممکن است به نظر منطقی بیاید که به زوج ها اموزش داده شود تا این نوع درک بی قید و شرط را تمرین کنند.” حل اختلافات “[۵۳] قطعا راحت تر خواهد بود اگر هر یک از طرفین دیدگاه طرف مقابل را درک کرده و این درک را بیان کنند.
مشکلی که وجود دارد این است که این روش عملی و موثر نیست. در یک تحقیق در زمینه مشاوره ازدواج که توسط دکتر “کرت هولوگ”و همکارانش در مونیخ انجام شد کشف شدکه حتی پس از بکارگیری تکنیک های گوش دادن فعال بیشتر زوج های مورد مطالعه همچنان با هم مشکل داشتند. حتی تعداد کمی از زوج ها که ظاهرا از این روش ها بهره برده بودند پس از یک سال دوباره به جای اول خود برگشتند.
روش های درمانی ازدواج و زناشویی که براساس حل اختلافات هستند و اتفاقا دامنه وسیعی نیزدارند اکثرا نرخ برگشت پذیری [۵۴] بالایی دارند. در واقع در یک تحقیق که در ان بهترین نوع روش های درمانیازدواج و زناشویی این چنینی توسط دکتر “نیل جاکوب سون” از دانشگاه واشنگتن مورد استفاده قرار گرفت، تنها ۳۵ درصد از زوج هایی که در بررسی شرکت کرده بودند در نتیجه استفاده از این روش درمانی بهبود معنا داری را در رابطه زناشویی شان تجربه کردند.

یکسال بعد حدودا نیمی از اینتعداد یعنی فقط ۱۸ درصد از کل زوج هایی که وارد این برنامه مشاوره درمانی [۵۵] شده بودند، هنوز از مزایای این روش بهره می برند. وقتی موسسه “گزارش های مصرف کنندگان” [۵۶] نمونه بزرگی از اعضاء را مورد تحقیق قرار داد تا تجربیات ان ها در مورد همه انواع مشاوره درمانی را ارزیابی کند، اکثرا این بررسی ها حاکی از نمره بالای “رضایت مشتری” [۵۷] بودند، به جزء در مورد مشاورین ازدواج و زناشویی که نمره بسیار پایینی کسب کردند.

این پژوهش ممکن است شرایط یک تحقیق علمی موثق را نداشته باشد اما موید مطلبی است که بیشتر افراد حرفه ای در زمینه مشاوره ازدواج و زناشویی ان را می دانند: در دراز مدت رویکردهای رایج در مشاوره ازدواج بر ای اکثر زوج ها مفید نیستند.
وقتی خوب در مورد این مطلب فکر کنید. چندان دشوار نیست که بفهمید چرا “گوش دادن فعال” اغلب با شکست مواجه می شود. “باب” ممکن است همه تلاش خود را بکند تا با تامل و متفکرانه به شکایت های “جودی” گوش کند. اما او یک مشاور حرفه ای نیست که بخواهد به بیماری که درباره شخص ثالث[۵۸] اه ناله می کند گوش کند. شخصی که همسر “باب” دارد ان همه انتقاد های شدید در قالب جمالاتی که با “من” شروع می شود را نثارش می کند، خود “باب” است .

البته افرادی وجود دارند که انقدر باگذشت [۵۹] هستند که می توانند این همه انتقاد را تحمل کنند. اما احتمالا شما یا همسرتان با یکی ازاین افراد صبور ازدواج نکرده اید. (حتی در روش مشاوره درمانی “راجرز” وقتی مراجع شروع به انتقاد کردن ازمشاور می کند، مشاور از حالت همدلی به روش های درمانی [۶۰] دیگر روی می اورد) در گوش دادن فعال از زوج ها خواسته می شود در سطح المپیک حرکات ژیمناستیک عاطفی انجام دهند. در حالی که رابطه ان ها به گونه ای است که به زحمت راه می رود.
اگر فکر می کنید تایید[۶۱] (احساسات) همسرتان و گوش دادن فعال باعث می شود حل اختلافات برای شما و همسرتان را حت تر صورت گیرد. با کمال میل و رغبت این کار را انجام دهید. قطعا شرایطی وجود دارد دارد که این روش احتمالا کارامد خواهد بود. اما نکته این است: با اینکه این کار ممکن است باعث شود” بهتر” یا کمتر بجنگید. این کاربه تنهایی نمی تواند زندگی زناشویی شما را نجات دهد.
حتی زوج هایی که زندگی زناشویی شادی دارند ممکن است مسابقه فریاد زدن داشته باشند، اما مشاجره های پر سرو صدا ضرورتا به رابطه زناشویی لطمه نمی زند.
پس از مطالعه حدود ۶۵۰ زوج و رهگیری سرنوشت رابطه زناشویی شان تا ۱۴ سال مااکنون می دانیم که این رویکرد گوش دادن فعال در رابطه زناشویی جواب نمای دهد. نا به این علت که تقریبا غیر ممکن است که زوج ها ان را خوب و درست نجام دهند. بلکه از ان مهم تر به این دلیل که رفع اختلافات به صورت موفقیت امیز چیزی نیست که باعث می شود روابط زناشویی موفق شوند .

یکی از یافته های بسیار تعجب برانگیز [۶۲] در تحقیقات ما این است که بیشترین زوج هایی که رابطه زناشویی شان را حفظ کرده اند و قتی ناراحت می شوند به ندرت کاری انجام می دهند که کوچک ترین شباهتی به گوش دادن فعال داشته باشد.
” بل “و ” چارلی ” یکی از زوج هایی که مطالعه کردیم را در نظر بگیرید. پس از ۴۵ سال زندگی مشترک ” بل ” به ” چارلی ” گفت که ارزو دارد هرگز بچه دار نشده بودند. این حرف مشخصا چارلی را ناراحت کرد. اتفاقیکه بعد ازاین حرف رخ داد مکالمه ای بود که تمامی قوانین مربوط به گوش دادن فعالرا نقض می کرد. این مشاجره اصلا در بر گیرنده تائید احساسات و نظرات و همچنین همدلی نیست؛ ان ها هر دو خیلی ساده بحث کردن درباره نظراتشان را اغازمی کنند.
چارلی: تو فکر می کنی من از بچه دار نشدن تو پشتیبانی کرده بودم برای تو بهتر بود؟
بل: چارلی بچه دار شدن توهینی بزرگ به من بود. / چارلی: ته یکلحظه اجازه بده.
بل: اینکه مرا تا این سطح پایین اوردی. / چارلی”من سطحتو را پایین ن…
بل: من می خواستم با تو زندگی کنم. در عوض کارم شد کلفتی.
چارلی: وایسا ببینیم، فکر نمی کنم بچه دار نشدن هم انقدر ساده باشد. موارد بیولوژیکی زیادی هست که تو به ان ها بی توجهی.
بل: به زندگی های زناشویی فکر کن که بدون بچه چقدر حیرت انگیز بوده اند.
چارلی: مثلا چه کسانی؟ / بل: دوک ویندسوز و همسرش![۶۳]
چارل:در حالی که اه عمیقی می کشد) خواهش می کنم!
بل:دوک پادشاه بود اما با زن ایده الش ازدواج کرد و با هم زندگی زناشویی بسیار شادی داشتند.
چارلی: فکر می کنم این مثال مناسبی نباشد اول اینکه زن او چهل ساله بود این حتما فرق مهمی است.
بل: اما او هرگز بچه دار نشد . دوک واقعا عاشق زنش بود، البته نه به خاطر اینکه قرار بود او برایش بچه بیاورد.
چارلی: اما بل، حقیقت این است که از لحاظ بیولوژیکی ضرورت زیادی وجود دارد که انسان بچه دار شود.
بل: این یک توهین است که زندگی من توسط بیولوژی به من دیکته شود.
چارلی: کاری از دست من بر نمی اید. / بل: به هر حال من فکر می کنم بدون بچه می توانستیم زندگی شادی داشته باشیم. / بل: من واقعا زندگی شادی نداشتم.
چارلی و بل ممکن است مانند ” جون کلیور ” و ” وارد کلیور ” [۶۴] نباشند، اما ۴۵ سال است که با شادی در کتر هم زندگی کرده اند. ان ها عنوان می کنند که کاملا از زندگی زناشویی شان راضی هستند و شدیدا ه هم احساس تعهد می کنند.
بودن تردید انها سال ها مشاجرات و درگیری های مشابهی داشته اند. اما کارشان به عصبانیت ودلخوری ختم نمی شود .انها در ادامه بحثشان درباره اینکه چرا بل چنین احساسی درباره مادر بودن دارد صحبت می کنند. تاسف عمده بل از این بابت است که او نتوانسته بود وقت بیشتری با چارلی سپری کند. او ارزو می کند ای کاش این قدر ناراحت [۶۵] و خسته نبود.خنده و احساس فراوانی در صحبت های ان ا وجوددارد.

ضربان قلب ان ها یا فشار خون ان ها هیچ نشانه ای از فشار شدید روحی روانی نشان نمی دهد. نهایت حرفی که بل می خواهد بزند این است که او چارلی را خیلی دوست دارد و ارزودارد که ای کاش وقت بیشتری را با او گذرانده بود. مشخصا چیزهایی مثبت زیادی در حبت های ان ها وجود دارد که بر سبک مجادله ای [۶۶] ان ها چیره می شود. ان “چیز های مثبت” هر چه باشند، مشاوره زناشویی ، با تاکیدی که بر “خوب” جنگیدن دارد، اصلا چنین چیزهایی را فراهم نمی کند.

برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

پاسخی بگذارید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *