#


آشنایی با روش های تشخیصی بیماری های مربوط به کلیه

6 فوریه 2018 بدون نظر 2991 بازدید

آشنایی با روش های تشخیصی بیماری های مربوط به کلیه

آشنایی با روش های تشخیصی بیماری های مربوط به کلیه

انواع تصویربرداری از دستگاه ادراری

IVP

“IVP” با «اورگرافی ترشحی» از متداول ترین روش های تشخیصی در بیماری های کلیوی است. اگر از طریق ورید بیمار ترکیبات ید دار تزریق شود، در اثر عبور اشعه ی X قسمت های مختلف کلیه نمایان می شوند. در واقع ماده ی حاجب از طریق گلومرول ها ترشح می شود و درون لوله های ادراری جریان می یابد.

در خاتمه ماده ی حاجب به داخل دستگاه جمع آوری کننده ی ادرار وارد می شود لگنچه و حالب را نمایان می سازد.

 با ورود ماده حاجب به درون مثانه اطلاعات تصویری مهمی را می توان از این عضو گرفت. در صورتی که در این مرحله بیمار وادار به ادرار کردن شود و عکس برداری انجام گردد مسیر مجرای ادرار را می توان دید. به این نوع تصویرسازی «مجرانگاری ادراری» گفته می شود.

در رادیوگرافی دو مرحله قابل تشخیص است:

مرحله ی اول:

این مرحله را «نفروگرام» می گویند. نمایان شدن انسج كليه در اثر حضور ماده ی حاجب در شبکه ی شریانی آن نفروگرام نام دارد. وجود آن بسیار پراهمیت و نشانه ی سلامت شبکه ی شریانی است. این نکته در صدمات کلیه زمانی که به ضایعات پایه ی آن مشکوک باشند پر بها می شود.

به علاوه وجود نفروگرام بدون نمایان شدن دستگاه جمع آوری کننده ی ادرار نشانه ی انسداد حاد است؛ و در عین پراهمیت بودن از برگشت پذیری ضایعه اطلاع می دهد. هرچه توانایی لوله های ابتدایی در جذب آب بیشتر باشد، نفروگرام واضح تر است. با وجود نفروگرام خوب می توان اندازه ی کلیه و ضایعات فضاگیر آن را مشخص ساخت.

مرحله ی دوم:

به این مرحله پیلوگرام می گویند. با ورود ماده ی حاجب به قسمت هایی که به کالیس موسوم هستند مرحله ی پیلوگرام آغاز می شود.

در این مرحله لگنچه، حالب و مثانه را می توان رویت کرد. پس از پرشدن مثانه از ماده ی حاجب، در صورت تخلیه، میزان «باقی مانده ی ادرار» تعیین می شود. عکس پس از تخلیه در تمام بیماران مرد باید بعد از ۶۰سالگی گرفته شود.

با توجه به شیوع ناچیز واکنش های حساسیتی در اثر تزریق ماده ی حاجب، ترس از انجام آن چندان پایه ای ندارد. کم نیستند بیمارانی که در هنگام درخواست IVP به نوعی متوحش می شوند و به خصوص در اثر تبلیغات غلطی که در توده ی مردم وجود دارد، نگران انجام آن هستند.

شیوع واکنش های حساسیتی به ماده ی تزریقی در جریان IVP با عارضه ی کشنده ی ناشی از تزریق پنی سیلین برابر می کند. همان طور که می دانید این عارضه بسیار نادر است و اساسا به چشم نمی آید.

اصولا شدت عوارض ناشی از تزریق ماده ی حاجب به سه درجه تقسیم می شود. تنها درجه ی سوم این واکنش ها که به صورت حساسیت شدید ظاهر می شود، خطرناک است.

در زمانی که ما در آنیم ترس از انجام IVP بی اساس و عاری از منطق است. با تمهیداتی که وجود دارد حتی در مواردی که سابقه ی حملات حساسیتی وجود داشته باشد نیز می توان با رعایت بعضی مقدمات از بروز آنها جلوگیری کرد.

اور تروگرافی

حالب نگاری صاعد یا اورتروگرافی صاعد

اگر در جریان «سیستوسکپی» لوله ی ظریفی را از طریق سوراخ حالب به داخل آن وارد کنیم و تا قسمت لگنچه بالا ببریم، در صورت تزریق ماده ی حاجب اشعه ی ایکس می توان دستگاه جمع آوری کننده ی ادرار را نمایان ساخت.

این روش تصویر برداری به خصوص زمانی که کلیه به دلایلی خاموش باشد او در جریان IVP نمایان نشود، مفید واقع می گردد.

شکلی از حالب نگاری صاعد با استفاده از لوله ی مخصوصی موسوم به “Acorn ended” انجام می شود. ساختمان این وسیله به نحوی است که به صورت جزم در مدخل سوراخ حالب قرار می گیرد و در جریان تزریق ماده ی حاجب اطلاعات تصویری با ارزشی از ساختار و ناهنجاری های حالب و لگنچه به دست می دهد. کاربرد اصلی این نوع حالب نگاری به خصوص در تشخیص تومورها یا سنگ های غیرحاجب است.

سیستوگرافی

با پرکردن مثانه از ماده حاجب و تصویر برداری از جهات مختلف، می توان اطلاعات با ارزشی از ساختمان و ناهنجاری های مثانه به دست آورد. اگر تصویر برداری در حین ادرار کردن بیمار انجام شود، روش مخصوصی موسوم به «سیستوگرافی ادراری» یا “VCUC” به دست می آید. با این روش می توان به وجود یا عدم وجود «ریفلاکس» “reflux” که پس زدگی ادرار به داخل کلیه در حین ادرار کردن است، پی برد و یا ناهنجاری های خروجی مثانه و مجرا را تشخیص داد. گاهی با تزریق هم زمان هوا کیفیت سیستوگرافی به خصوص برای تشخیص تومورهای مثانه بهبود می یابد.

مجرانگاری یا اور تروگرافی

در صورتی که لوله ظریفی را با متسع کردن بادکنک آن در ناحیه ی انتهایی مجرا ثابت کنیم، در حین تزریق ماده ی حاجب عکس برداری را انجام دهیم، می توانیم اطلاعات تصویری مفیدی در مورد ساختمان و ناهنجاری های مجرا کسب کنیم.

این نوع تصویر برداری به خصوص در کسانی که مثلا در اثر تصادف دچار پارگی مجرا شده اند، موضوعیت دارد. در این مورد برای ثابت کردن احتمال وجود پارگی و نیز اتخاذ روش درمانی مناسب، باید از این شیوه سود برد.

آنژیوگرافی کلیه

در صورتی که با استفاده از لوله ی مخصوصی موسوم به «سلدنيجر» (seldinger) از راه «شریان رانی» وارد شویم، و تا مدخل شریان کلیه بالا رویم، در صورت تزریق ماده ی حاجب می توان اطلاعات ارزشمندی را در سه مرحله ی متفاوت به دست آورد.

علی رغم این که ظهور روش های جدیدی مثل “CT-SCAN” یا “MRI” کاربردهای روزمره ی آنژیوگرافی را محدود کرده است، ولی این روش تشخیص در بسیاری از موارد همچنان کارایی و مفید واقع می شود.

سونوگرافی

گوش انسان توانایی شنیدن امواج ۲۰/۰۰۰-۱۶هرتز را دارد. امواج با تواترهای بیش از ۲۰۱۰۰۰از قدرت شنوایی انسان فراتر است و تحت عنوان ماورای صوت شناخته می شود.

در اثر عبور این امواج از سطوح مختلف بافت های زنده ی بدن، پژواک هایی ظاهر می شوند که اگر توسط دستگاه مخصوصی به روش های گوناگون ثبت شوند، تصاویر با ارزشی از اعضای درونی بدن نمایان سازند.

با توجه به بی خطر بودن این امواج، روش تصویرسازی ماورای صوت جای خود را به خوبی باز و کاربرد زیادی پیدا کرده است. کاربرد اصلی سونوگرافی در اورلژی تشخیص توده های «سفت» از «توخالی» است. گو اینکه برای تشخیص سرطان های بیضه و پرستات نیز بسیار کاربرد دارد.

لنفانژیوگرافی

تزریق ماده ی حاجب در شبکه ی لنفی از دیرباز در سرطان شناسی کاربرد داشته است. با این روش می توان نقاط «دست اندازی» یا «متاستاز» تومور را تشخیص داده و تعیین محل کرد.

این روش با توجه به خطرات و عوارض زیادش چندان مقبول نیست. با ظهور “CT-SCAN” و “MRI” در انجام لنفانژیوگرافی اکراه زیادی وجود دارد.

سیستوسکپی

طرح ابتدایی وسیله ای که به کمک آن بتوان داخل مثانه را دید توسط «پروفسور هاپکینز» از دانشگاه «ریدینگ» (Reading) عملی شد.

این دستگاه ساده به مرور زمان تحولات زیادی پیدا کرده و متکامل تر گردیده است. در حال حاضر سیستوسکپ هایی وجود دارند که کاملا انعطاف پذیر هستند صدمات ناچیزی به همراه دارند.

وسایل کمکی متعددی که طراحی شده اند امکان انجام عملیات تشخیصی و درمانی متنوعی را میسر می سازند.

شکل کاربردی تری از سیستوسکپ به «رزکتوسگپ» موسوم است. با این وسیله می توان برای مثال تومورهای مثانه یا پرستات های بزرگ را از طریق مجرا تراشید. به این روش درمان “TUR” یا «تراش مجرایی» می گویند.

گاهی از سیستوسکپ برای خارج کردن سنگ های مثانه استفاده می شود. در این حالت به کمک وسیله ای که به سیستوسکپ وصل می شود می توان سنگ را خرد کرد. خروج خرده های سنگ از طریق مجرا امکان پذیر خواهد بود.

به کمک بوژی های مختلفی که با راهنمایی سیستوسکپ داخل مثانه می شوند، می توان بعضی از انواع تنگی های مجرا را به خوبی درمان کرد.

رادیو ایزوتوپ

اگر ماده ی رادیواکتیو را به داخل ورید شخصی تزریق کنیم. پس از مدتی می توان آن را در نواحی مختلف بدن پیگیری کرد. ردگیری ماده ی رادیواکتیو در کلیه سبب تصویرسازی خاصی موسوم به «رنوگرافی رادیو ایزوتوپی» می گردد.

 بدین منظور مواد رادیواکتیو متنوعی به کار برده می شوند، که هریک به نوعی اطلاعات مخصوصی را به دست می دهند. به عنوان مثال “DTPA به دلیل این که قسمت اعظم آن از گلومرول های کلیه پالایش می شود، اطلاعات کارکردی مهمی را به تصویر می کشاند. ولی “DMSA” بیش تر ساختمان کلیه را مشخص می سازد.

امروزه مواد رادیواکتیو جدید به بازار آمده اند که هر دوی این خصیصه ها را یک جا دارند؛ یعنی هم از کارکرد کلیه ها اطلاع می دهند و هم ساختمان تشریحی آنها را مشخص می سازند. (گلوکوهپتانات و۳ .(MAG

باید توجه داشت که میزان اشعه ی دریافتی در حین انجام رنوگرافی رادیو ایزوتوپی یک صدم IVP است. به همین دلیل این روش به عنوان روشی امن در بررسی کارکرد و ترسیم تشریحی کلیه ها به کار برده می شود.

برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

پاسخی بگذارید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *