#


آسیب های عمدی (خشونت)

15 سپتامبر 2018 بدون نظر 2183 بازدید

آسیب های عمدی (خشونت)

انواع خشونت و آسیب های عمدی

مقدمه

در دنیا، خشونت به عنوان یک عامل بیماری و مرگ و میر نابهنگام، در حال سبقت از بیماری های عفونی است. بخش نامتناسبی از مرگ های زودرس جوانان ناامید به علت خشونت از نوع خودآزاری است. بخش بزرگی از اضطراب های اجتماعی به ویژه در میان اقشار آسیب پذیر ناشی از خشونت بین فردی یا گروهی است. مدت زمان طولانی است که خشونت با غفلت همگانی رو به رو بوده و پاسخ اجتماعی به آن بیش از آن که به پیشگیری بیانجامد، پاسخی غیر فعال بوده است.

تاکنون مجازات و حبس عاملان خشونت، عمده ترین تلاشی بوده که برای حل این مشکل به عمل آمده است. مشکلات روانی، عاطفی و رشدی تکاملی از عواقب معمول خشونت است. در واقع جز شناخت انواع خشونت و میزان عواقب ناشی از آن یا صرف میزان زیادی از منابع مالی محدود برای درمان آسیب ها و عواقب ناشی از آن راه دیگری نداریم. اکنون زمان تحقق سلامت همگانی از طریق تلاش برای پیشگیری و مبارزه با خشونت و عواقب آن فرا رسیده است. برای محو واقعی خشونت از جوامع، همکاری تمامی افراد، از هر جنس اعم از پیر و جوان ضروری است.

کاهش واقعی تعداد قربانیان و عاملان خشونت، هدف مهمی است که نیازمند برخورداری از ارتباط منطقی و سیاستی درازمدت، منطبق با اهداف سلامت همگانی و متکی بر روش های علمی می باشد.

خشونت یک اولویت بهداشتی

در سال ۱۹۹۶، مجمع جهانی بهداشت قطعنامه ۹۹/ ۲۵ را تصویب کرد. این قطعنامه خشونت را یکی از اولویت های مراقبت بهداشتی دانسته و همگان را به طراحی عملیاتی علمی برای پیشگیری و مبارزه با آن فرا می خواند و نقطه عطفی در نگاه به خشونت است. خشونت نه تنها یکی از مشکلات بغرنج جهان است بلکه جریانی است که به آسیب پذیری بیشتر مردم منتهی می شود.

برنامه سازمان جهانی بهداشت در برخورد با خشونت بر پیشگیری و مراقبت از آن متمرکز می باشد. آمار واقعی خشونت با نگاهی به فراسوی آمار بیماری ها و مرگ و میر مشخص می شود. با شناخت و درک عمق فاجعه خشونت، منظره ای ترسناک از دشواری حفظ سلامت و انسانیت اقشار ضعیف و ناتوان جامعه و کاهش امکان فعالیت طبیعی افراد در خانواده، مدرسه یا در محیط کار آشکار می گردد. امروزه، تبیین سلامت و تندرستی مردم و جوامع بزرگ انسانی نیازمند تبيين شاخص هایی برای سنجش ابعاد خشونت است.

مراقبت از افرادی که در اثر انواع خشونت دچار آسیب های جسمی و روانی گشته اند، به عهده مسوولان و دست اندرکاران ارایه خدمات بهداشتی و درمانی است. مبارزه با هر نوع خشونتی، جزیی از رفتار فطری انسان ها است که در تمامی افراد به صورت مشترک و اجتناب ناپذیر بروز می یابد. به خوبی آشکار است که دنیا در حال تجربه یک همه گیری خشونت است البته در بسیاری از کشورها با وجود افزایش انواع خشونت، به علت گسترش به موقع وكیفی مراقبت های پزشکی، خطر مرگ و میر ناشی از خشونت کاهش یافته است.

سنجش خشونت

آمار خشونت با مراجعه به بیمارستانها، درمانگاه ها، مراکز اورژانس، ادارات پلیس، مراکز خیریه همگانی و سازمانهای غیردولتی به دست می آید. هیچ کشوری از مرگ و میر ناشی از خشونت در امان نیست. سریع ترین راه برای بررسی روند و سنجش میزان قتل و خودکشی در داخل و بین کشورها، بررسی آمار و ارقام مرگ و میر است. سنجش خشونت منابع اطلاعاتی و شاخص های موجود برای توصیف خشونت و عواقب اجتماعی آن کافی نیست.

تعداد و میزان مرگ و میر ناشی از خودکشی، دیگر کشی و سایر انواع خشونت به طور معمول به ازای هر ۱۰۰۰۰۰ نفر جمعیت محاسبه می شود. اغلب، به علت ناتوانی و یا ترس قربانیان خشونت از بدنام شدن، اکثر موارد خشونت پنهان مانده و گزارش نشده یا اشتباه تشخیص داده می شود. طبق آمار سازمان جهانی بهداشت و بانک جهانی بیماری های ناشی از خشونت در کشورهای توسعه یافته دنیا ۱۶ درصد از کل بیماری ها و در کشورهای در حال توسعه ۱۵ درصد از کل بیماری ها را تشکیل میدهد.

طبق برآورد انجمن پزشکی آمریکا سالانه ۲ تا ۴ میلیون نفر از زنان با خشونت مواجه می شوند؛ هر زن در طول عمرش به احتمال ۲۰ تا ۳۰ درصد در معرض خشونت قرار می گیرد؛ سالانه با ۸/۱ میلیون سالمند بدرفتاری می شود؛ و سالانه ۷/۱ میلیون کودک دچار سوء استفاده می شوند.

خشونت پنهان، مهم ترین موردی است که زنان، کودکان و افراد مسن با آن رو به رو می شوند. در امریکا، هزینه سالانه مالی برای جراحات ناشی از خشونت در طول سالهای ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۰ معادل ۳۶ بیلیون دلار بوده که با افزودن سایر هزینه های ناشی از کاهش کیفیت زندگی به مرز ۵۶ بیلیون دلار می رسد.

تعریف خشونت

در بیان مفاهیم خشونت از عبارات زیر استفاده می شود:

– عمدیت. بر عمدی بودن خشونت دلالت دارد؛ – طبیعت: بر نوع خشونت دلالت دارد (نظير خشونت فعال جسمی مانند تجاوز، خشونت غیرفعال جسمی مانند اهمال و غفلت، خشونت کلامی و یا روانی و سوء استفاده جنسی)؛

– عامل: بر اعمال کننده خشونت دلالت دارد، نظير خشونت خود آزاری، خشونت بین فردی و خشونت سازمان یافته که اغلب توسط گروه ها اعمال می شود؛

– موقعیت: بر مکان وقوع خشونت دلالت دارد؛ نظير خشونت خانگی که در خانواده های بسته یا باز رخ می دهد یا خشونت هایی که در مدارس، خانه های ایتام، واحدهای بهداشتی، محل کار و غیره اتفاق می افتد و با خشونت محیطی که با رشد بی رویه شهرها و بی نظمی ناشی از آن مرتبط است.

طبق تعریف کارگاه مشورتی سازمان جهانی بهداشت خشونت استفاده عمدی از نیرو یا قدرت فیزیکی با تهدید یا تمایل بر روی خود یا دیگری یا بر یک گروه یا جامعه است که می تواند بدون آسیب یا همراه با احتمال ایجاد آسیب، مرگ، آسیب روانی و اختلال رشد یا محرومیت های گوناگون باشد.

اشکال گوناگون خشونت

– خشونت حاد یا مزمن

– خشونت در مکان های عمومی یا در خفا

– خشونت مطرح شده توسط قربانی یا متجاوز یا فاش شده در مدارک و اسناد

– خشونت بین فردی، خود آزاری، جنگ

انواع خشونت

۱- خشونت از نوع خودآزاری، شامل اعمال رفتار مضر و عمدی بر روی خود که شدیدترین فرم آن خودکشی است (انواع آن شامل تصمیم به خودکشی، خودکشی، قطع عضو، رفتارهای آسیب به خود که قصد آن مرگ نیست) می باشد؛

۲- خشونت از نوع بین فردی: شامل رفتار خشنی است که بین اشخاص اتفاق می افتد اما یک گروه اجتماعی یا سیاسی منسجم یا دارای نقشه در آن سهیم نیست (انواع آن شامل قربانی متجاوز خویشاوند با خشونت خانگی، خشونت در میان آشنایان و خشونت بین افراد بیگانه است)؛

۳- خشونت سازمان یافته: رفتار خشنی است که برای دستیابی به اهدافی برنامه ریزی شده یا به دنبال تحریک و یا مواضع خاص سیاسی، اقتصادی، اجتماعی یک گروه سازمان یافته سیاسی یا اجتماعی رخ می دهد (انواع آن شامل جنگها، اعمال خشونت علیه افراد غیر بومی، خشونت گروه های گنگستری و سسرقت مسلحانه، خشونت در نزاعها و ازدحام ها و سایر انواع خشونت سازمان یافته است).

قربانیان خشونت

در هر یک از اشکال خشونت، افرادی چون عاملان با مهاجمان، قربانیان و شاهدان خشونت و نیز عباراتی چون عوامل مستعد کننده و خطر آفرین مطرح می شود. اغلب،

فقر عاملی مهم و اساسی برای خشونت است اما مدرکی دال بر مصونیت طبقه مرفه وجود ندارد. بیشترین میزان خشونت های گروهی در جنگ ها و آشوب های غیر نظامی دیده می شود.

خشونت بین فردی یا خود آزاری هایی که در خانه رخ می دهد، به طور گسترده ای تحت تأثير استعداد خانواده و خصوصیات اعضای آن در سازش با مسایل اجتماعی و اقتصادی است. با این دید بیشترین بار استرس های اجتماعی را خانواده های فقیر و گروه های حاشیه ای جامعه تحمل می کنند. جایگاه پایین خانوادگی یا اجتماعی، کاهش قدرت، نوع کار یا عرصه حضور و نیز سادگی افراد موجب می شود که بیشتر در معرض خشونت قرار گیرند.

گروه های هدف یا آسیب پذیر عبارتند از: کودکان؛ زنان؛ سایر گروه های هدف سالمندان و افراد بی خانمان، فقير، بیکار، حاشیه نشین، گروه های منحرف، اعضای اقلیت های قومی، مهاجران، آوارگان، بیماران مزمن و معلول به ویژه بیماران روانی)؛ و مهاجمان.

در خشونت خود آزاری مهاجم و قربانی هر دو یک نفر هستند. اغلب مهاجمان امروز، قربانیان دیروز هستند و این چنین است که سوء استفاده از کودکان از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد. علاوه بر این، امکان بروز عوارض روانی، اجتماعی یا عواقب قضایی ناشی از اعمال خشونت، مهاجمان را به قربانیان رفتار خودشان مبدل می سازد.

آبشار و دایره خشونت

در هر یک از گروه های انسانی خشونت به صورت آبشاری از قوی تر به ضعیف تر و ضعیف ترین در جریان است برای مثال مردی که زیر فشار زندگی خرد شده است، همسرش را کتک می زند، در نتیجه امکان غفلت یا اذیت کودک توسط همسر این مرد فراهم می شود.

مشاهده خشونت توسط کودکان را می توان تجربه خشونت خانگی دانست. کودکان خردسال به خصوص هنگامی که ناظر تکرار خشونت از جانب شخصی باشند که رابطه بسیار نزدیکی با او دارند، بیشتر از آسیب های استرس بعد از حادثه رنج می برند.

کودکان ناظر خشونت مشکلات روانی و رفتاری ویژه ای را تجربه می کنند که توان فعالیت در مدرسه، خانه و جامعه را از آنها می گیرد و ابراز شخصیت آنان را تحت تأثیر

قرار می دهد. امکان بروز شخصیت های تهاجمی در چنین کودکانی بیشتر است و امکان این که در آینده قربانی خشونت شوند یا رفتارهای خشن داشته باشند نیز بیشتر است به این ترتیب دایره خشونت از نسلی به نسل دیگر شکل می گیرد.

عوامل خطر خشونت عوامل خطر خشونت بسیار متعددند. گاهی به تنهایی ولی اغلب به طور مرتبط با یکدیگر عمل می کنند و شامل مواردی نظیر شهری شدن زندگی و افزایش حوادث ناشی از آن، از هم پاشیدن خانواده، ترس، فقر، نا امنی، تبعیض، نا امیدی، بی عدالتی، افسردگی، مشاهده محرومیت های نسبی اقتصادی، مصرف داروهای مخدر و الکل، فشارهای اجتماعی، قاچاق، توزیع و فروش داروها، نزاع های محلی، نمایش تصاویر خشن از رسانه های ارتباط جمعی، نداشتن قدرت و اختیار و نیز درگیری ها و جنگ می باشد.

رابطه فقر و خشونت به تنهایی رابطه مستقیمی نیست اما همگان وابستگی شدید بی عدالتی و خشونت را به عنوان یک حقیقت پذیرفته اند. رابطه بین خصوصیات ژنتیک افراد (عامل انسانی) و ترغیب به خشونت از سوی محیط (عامل فیزیکی) نیازمند تحقیقات بیشتر است.

مشاهده برخی از نماهای خشونت آمیز نظیر رفتار تهاجمی در دوره جوانی و رفتارهای غیر تهاجمی در سایر سنین منشایی فیزیولوژیک دارد.

عوامل حمایتی در برابر خشونت – انعطاف پذیری، انعطاف پذیری به معنای استعداد یک کودک، یک شخص، یک خانواده، یک گروه برای مقاومت در برابر وقایع و اتفاق ها و علاوه بر آن ایجاد رفتار قوی و شخصیتی متکی به نفس در او می باشد؛ به خصوصیات ژنتیک و زیست شناختی – حوادثی که در طول زندگی تجربه می شوند؟ به حضور اولیا یا بزرگسالان با حامیان دلسوز؛ – تعاملات مثبت میان کودک و اطرافیان بزرگسال او؛

– ایجاد محیط حمایتی (خانواده و جامعه سالم)

– آموزش مثبت، موثر و کافی (متکی بر تشویق و ارزیابی درست وضعیت، حل بحرانها، روش های مسالمت آمیز حل نزاع)؛

– محیط فیزیکی عاری از اعتیاد، الكل، خشونت و سلاح گرم.

عواقب بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی خشونت

در کلیه تحقیقات انجام شده در زمینه خشونت خانگی، بر تأثیر خشونت بر قربانی خشونت و جامعه تأکید شده است. تأثیر خشونت بر قربانی به صورت کاهش کارآیی در محیط کار، کاهش یادگیری در مدرسه و عدم توانایی برقراری روابط اجتماعی است. کودکان قربانی خشونت، آمادگی زیادی برای ابتلا به بیماری های روانی، اختلالات رشد و به خصوص نارسایی کلامی دارند. از لحاظ سلامت جسمی ضعیف بوده و در بزرگسالی بیشتر از افراد معمولی دچار بیماری می شوند. رسیدن به سلامت روانی برای آنهایی که در کودکی قربانی خشونت بوده اند، بسیار مشکل تر از سایرین است. چنین افرادی در بزرگسالی هم بیشتر از افراد معمولی قربانی خشونت شده و هم بیشتر زمینه تبدیل شدن به عامل خشونت را دارند.

در یکی از تحقیقات، مشخص شده است که بین وجود نزاع و کتک کاری میان والدین در خانه و داشتن ارتباط با جنس مخالف رابطه وجود دارد و نوجوانانی که در خانه احساس آرامش نمی کنند، بیشتر به سوی دوستی با جنس مخالف کشیده می شوند. در مطالعه دیگری، مشخص شده است که خشونت خانگی در همه طبقات اجتماعی وجود دارد و میزان خشونت ارتباطی با طبقه اجتماعی ندارد و میزان نارضایتی و استقلال طلبی نوجوانان با خشونت والدین رابطه معناداری دارد. در مطالعه دیگری مشخص شده است که در خانواده های خشن، میزان نارضایتی نوجوانان بیشتر است و خانواده های عاری از خشونت بیش از خانواده های دچار خشونت می توانند مشکلات خانوادگی را به صورت موفقیت آمیز حل کنند.

از نکات قابل تأمل در فرهنگ اجتماعی ما، اعمال خشونت و تنبیه بدنی کودکان توسط مادران است که خود سبب ادامه دور باطل خشونت گشته و بدین ترتیب خشونت از نسلی به نسل دیگر ادامه می یابد. حداقل پیامدهای ناشی از خشونت خانگی، فقدان امکان برقراری روابط اجتماعی، فرار از منزل، خودکشی، عدم توانایی شرکت و اظهار نظر در گروه و جمع و داشتن تصور منفی از خود، انزوای اجتماعی، ترس و اضطراب، فقدان استقلال، ممانعت از بروز استعداد و توانایی های بالقوه قربانیان و مهم تر از همه تداوم خشونت است.

هزینه های اقتصادی – اجتماعی خشونت

– هزینه های مستیم که در فعالیت ها و خدمات مورد نیاز برای درمان با پیشگیری از خشونت هزینه می شود مانند هزینه های پزشکی، پلیس، دستگاه قضایی، اسکان و خدمات اجتماعی؛

– هزینه های غیر مستقیم یا غیر پولی که شامل درد و رنج تحمیل شده بر قربانیان نیز می باشد مانند افزایش مرگ ناشی از قتل و خودکشی، سوء مصرف الکل و مواد مخدر، اختلالات افسردگی، تداوم کاهش مشارکت نیروی کار، کاهش پیشرفت تحصیلی کودکان و کاهش سرمایه گذاری و پس انداز؛

– آثار فزاینده اقتصادی بر اقتصاد کلان، کار و بازار نظیر کاهش بهره وری در مشاغل، کاهش سود و افزایش آثار غیبت در بهره وری؛

– آثار فزاینده اجتماعی بر روابط بین فردی و کیفیت زندگی مانند فرسایش سرمایه اجتماعی، انتقال بین نسلی خشونت، کاهش کیفیت زندگی و کاهش مشارکت در فرایندهای دموکراتیک.

برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

پاسخی بگذارید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *