مجازات فریب در ازدواج چیست؟

فریب در ازدواج و مجازاتی که به همراه دارد

متاسفانه در سال های گذشته یکی از مشکلاتی که بین زوج های جوان ترویج یافته و به خاطر آن کانون های گرم خانواده در همان سال های نخست از هم پاشیده می شود، وجود نداشتن صداقت، روراستی و گول خوردن یکی از طرفین یا به اصطلاح فریب در ازدواج است. بر اساس ماده ‌ی ۶۴۸ قانون مجازات اسلامی فریب در ازدواج جرم شمرده می شود و فرد فریب دهنده مجازات تعیین خواهد شد.

در اصل هر وقت ازدواج ناشی از عیب پوشی باشد، شخص فریب خورده بر اساس قواعد مسئولیت مدنی از شخص فریب دهنده می تواند درخواست خسارت کند، اعم از آن که فریب دهنده یکی از زوجین باشد یا شخص سوم و همچنین گذشته از آن که همسر شخص فریب خورده از حق باطل کردن خود که می ‌تواند ازدواج را فسخ کند استفاده کند یا نه.

مواردی که فریب در ازدواج به حساب می آید و موجب به وجود آمدن حق فسخ می ‌شود:

اگر هر کدام از عیوب زیر در هنگام عقد در مرد وجود داشته و زن از آن بی خبر باشد:

۱- جنون (دیوانگی)

۲- خصاء (بیماری جنسی)

۳- مقطوع بودن آلت تناسلی به اندازه‌ ای که توانایی انجام عمل زناشویی را نداشته باشد.

۴- عَنَن (یک بیماری جنسی‌ که به خاطر آن آلت تناسلی مرد نعوظ نمی ‌کند) به شرط این که حتی یک مرتبه عمل زناشویی را انجام نداده باشد.

همین طور اگر هر کدام از عیوب زیر در هنگام عقد در زن بوده، اما مرد از آن بی اطلاع بوده است:

۱– جنون (دیوانگی)

۲– قرن (بیماری جنسی)

۳– جذام (بیماری پوستی)

۴– برص (بیماری پوستی)

۵– افضاء (بیماری جنسی)

۶– زمین گیری

۷– نابینائی از هر دو چشم

هر وقت در هر کدام از طرفین موضوع ویژه ای شرط شده و پس از عقد مشخص گردد که شخص یاد شده آن صفت را نداشته برای شخخص مقابل حق باطل کردن خواهد بود خواه صفت یاد شده هنگام عقد به به صورت صریح بیان شده یا عقد بر خلاف آن صورت پذیرفته باشد. شرط کردن صفت به صورت‌ های زیرانجام می پذیرد:

۱- گفتن صفت به صورت واضح در هنگام عقد، ذکر شود. به عنوان مثال، وکیل زوجه بگوید: «موکل خود خانم … را به عقد ازدواج آقای دکتر… با مهریه… در آوردم.»

۲- معلوم شدن پسر یا دختر ، پیش از زمان عقد به صفتی مخصوص که عقد هم بر اساس بر آن صفت انجام پذیرد، مثل این که دختر و پسر پیش از عقد برای هم نامه بنویسند و پسر در آخر، پایین نامه با عنوان دکتر … امضا کند، یا در گفته های پیش از عقد، دختر یا پسر خود را به دروغ دارای صفت های خاصی معرفی نمایند.

۳- در خصوص صفت هیچ حرفی به میان نمی آید، اما بر اساس عرف و عادت عقد بر پایه صفت خاصی نسبت به طرفین منعقد می ‌گردد؛ به عنوان مثال اگر پسر یا دختر حرفی را در رابطه با بیماری خود عنوان نکنند، قضاوت عرف بر آن است که حتماً سالم هستند و دارای بیماری خاص و مهمّی نیستند.

تخلف از شرط صفت به مدل های گوناگونی محقق می ‌شود، مانند:

۱- به دروغ صفت بزرگی را به خود نسبت می‌ دهد یا عیبی را را از دیگران پنهان می ‌کند. به عنوان مثال شخصی خود را مهندس معرفی کند.

۲- در عمل برعکس چیزی که گفته است کاری انجام دهد که در پی آن صفت بزرگی را به خودش نسبت دهد یا عیبی را از خود دور کند. مثل: شخصی که کچل است، در مراسم خواستگاری و عقد از موی مصنوعی استفاده کند.

۳- با حرف نزدن عیبی خخود را بپوشاند یا تصور دیگران از صحت و سلامت خویش را مورد تأیید قرار دهد.

که این موضوع به چند حالت قابل تصور است:

الف) شخص نسبت به عیب خود جاهل باشد، به عنوان مثال: شخص عقیم یا انسانی که به ایدز مبتلا شده و خود او هم از وجود این بیماری در بدنش اطلاعی ندارد، حالا خود را سالم معرفی می کند و شخص مقابل هم خیال می‌ کند که با فرد سالمی ازدواج کرده است.

ب) فرد نسبت به عیبی که پنهان است و بدون گفتن آن نمی ‌توان نسبت به آن اطلاع پیدا کرد، سکوت می‌ کند. به عنوان مثال: ابتلا به بیماری سرطان یا عارضة قلبی.

ج) فرد از عیب خود مطلع می باشد و آن عیب هم مشخص است، بنابراین حرف نزدن در مورد عیب به معنای پنهان کردن آن نیست، اما فرد درخواست کننده ازدواج کوتاهی را انجام داده و در مورد آن دقت و تحقیق نکرده است، بنابراین به خاطر کاهلی خودش، تصوری خلاف واقع نسبت به شخص مقابل پیدا نموده است.

از انواع فوق، مواردی که شخص بر خلاف واقع صفتی را برای خود عنوان کند یا عیب ظاهری را بر خلاف واقع بگوید یا نسبت به عیب پنهان خود که از آن مطلع است، سکوت کند، باعث فریب شده و به عبارت دیگر شخص مقابل در این عقد مورد «فریب» واقع شده است. لذا در کلیه موارد تخلف از شرط صفت، فریب محقق نمی‌ گردد، بلکه وقتی فریب شمرده می شود که قصد فریب و گول زدن نوشته شده باشد. در هر صورت در موارد تخلف از شرط صفت هم با توجه به ماده ۱۱۲۸ عقد قابل باطل شدن خواهد بود

فریب در ازدواج از منظر قانون مجازات اسلامی

طبق ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ اگر هر کدام از زوجین پیش از عقد ازدواج همسر آینده خود را به امور بی ربط مانند: داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خوب، تجرد و مانند آن فریب دهد و عقد بر مبنای اساس هر کدام از آن‌ ها انجام پذیرد،شخص مرتکب به حبس تعزیری از شش ماه تا دو سال محکوم خواهد شد.

در این رابطه نکاتی را به صورت مختصر بیان می ‌کنیم:

۱- نکات گفته شده برای امور دروغ در این ماده جنبه شمردن نداشته بلکه تمثیلی بوده، به نوعی دیگر هر چیزی که باعث فریب دیگری شود را شامل می‌ شود حتی اگر از موارد ذکر شده در این ماده نباشد، همچنین در این خصوص، عرف تشخیص دهنده است. مثل این که شخخصی بر خلاف واقعیت خود را داری ثروت و مقام معرفی کند.

۲- در مورد محقق شدن جرم ذکر شده در این ماده باید بگوییم که اعمال مجازات مذکور در این خخصوص وقتی ممکن خواهد بود که عمل فریب توسط زوج یا زوجه اتفاق افتاده باشد، به صورتی دیگر هر وقت شخص سومی مثل یکی از بستگان یا دوستان زوج به دروغ او را دکتر معرفی کند بدون آن که زوج از این موضوع مطلع باشد، زوج را به خاطر این ماده نمی ‌توان مجازات کرد.

این درشرایطی است که مرتکب شدن این جرم به دست شخخص سوم را به هیچ عنوان نمی ‌توان قابل انتساب به زوجه یا زوج ندانست، چون امکان دارد شخص ثالث عمل فریب دادن را به دستور زوج یا زوجه انجام داده باشد. به همین خاطر تبانی یکی از زوجین با شخص ثالث در فریب به منزله آن است که خود او مرتکب تدلیس شده باشد.

۳- ثابت شدن جرم یاد شده در این ماده مربوط به این است که زوج یا زوجه عیبی خلاف واقع و درستی را که وجود و واقعیت نداشته است را به صراحت اعلام کند که وجود دارد.

به طور مثال هر وقت زوج درشرایطی که دارای همسر است، با شخص دیگری ازدواج کند و به او اعلام نماید که مجرد است، مجازات تعیین شده در ماده موصوف قابل اعمال بر او خواهد بود. به صورتی دیگر عقد ازدواج باید بر اساس آن امر دروغ واقع شده باشد.

از طرفی دیگر هر وقت مرد هیچ حرفی راجع به ازدواج پیشین خود نکند و زن هم با این تفکر که او تاکنون ازدواج نکرده است با وی ازدواج کند، چون عقد دروغی (یک سری ویژگی وجود دارد که عنوان نمی ‌شوند، ولی برابر با بیان شدن آنهاست) بر مجرد بودن مرد واقع شده است. چه این که زمانی که فردی خواستگاری می ‌رود به این معنی است که تاکنون ازدواج نکرده است، با توجه به این در جلسه خواستگاری از او سوال نمی شود که آیا تاکنون ازدواج انجام داده ای یا نه؛ در این صورت اگر برعکس این موضوع باشد و او نگوید که در گذشته ازدواج داشته است، عمل فریب در ازدواج محقق خواهد شد.

– زمانی جرم فریب در ازدواج محقق می‌شود که هر یک از زوجین پیش از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی فریب دهد، بنابراین هرگاه زوج بعد از ازدواج و به قصد فریب زوجه بیان نماید که دارای مدرک دکترا می‌باشد، مشمول این ماده نخواهد بود.

ضمن این که هر کدام از زوجین باید هدف فریب دیگری را داشته باشد، یعنی یک طرف به صورت عمد با کارهای دروغی خود طرف دیگر را فریب داده و ترغیب به عقد ازدواج کرده باشد؛ لذا اگر فرد مرتکب هدفی به عنوان گول زدن طرف مقابل را نداشته باشد، مشمول ماده ۶۴۷ قانون مجازات نخواهد بود.

فریب در ازدواج از منظر قانون مدنی

قواعد کلی و اصول حاکم بر عقد نکاح همان اصول و قواعد حاکم بر عقود دیگر است. به این ترتیب با ترک هر کدام از رکن و عناصر سازنده عقد مانند قصد و رضای طرفین، درستی عقد نکاح هم مورد تردید و خدشه واقع خواهد شد.

ولی قانون مدنی برای فرد فریب خورده در ازدواج هم به غیر از جزای کیفری مشخص شده در قانون مجازات اسلامی امکان باطل کردن نکاح را پیش بینی کرده است و از این رهگذر در ماده ۱۱۲۸ خود بیان می‌دارد:

هر وقت در یکی از طرفین مورد خاصی تعیین شده و پس از عقد مشخص گردد که شخص یاد شده عیب یاد شده را ندارد، به شخص مقابل حق باطل کردن عقد داده خواهد بود. خواه عیب یاد شده در عقد بیان شده یا عقد بر خلاف آن انجام پذیرفته باشد.

اثر فسخ نکاح

حق باطل کردن از موجبات و دلایل از بین رفتن ازدواج به حساب می آید، خواه ازدواج دائم باشد یا به صورت موقت. حق باطل کردن و هم اعمال آن که بر اساس جلوگیری از زیان و ضررهمسری است که حق ابطال برای او معرفی شده است، با هر لفظ یا فعلی انجام می پذیرد، همچنین اعمال آن نیازمند به انجام تشریفات به خصوصی از جمله انجام تشریفات طلاق نیست. بر اساس ماده ۱۱۳۲ قانون مدنی در باطل کردن عقد رعایت مواردی که برای طلاق مشخخص است شرط نیست.

به غیر از آن برای گرفتن حق باطل کردن نکاح از این روش، حکم دادگاه هم شرط نیست؛ در این صورت فردی که حق فسخ را دارد (خواه زوج باشد یا زوجه)، می بایست اراده خود را بر فسخ به صورتی عنوان کند. مثلاً این حق را خواهد داشت تا از روش فرستادن اظهارنامه رسمی یا پست سفارشی این کار را انجام دهد. هر چند به خاطر آن که بتواند باطل کردن عقد را در دفتر رسمی و در شناسنامه خود ثبت کند و هم برای حل اختلاف که گاهی اوقات در این گونه موارد اتفاق می افتد رجوع به دادگاه لازم می ‌شود.