برخی افراد فکر می کنند که صداقت کامل همیشه ضروری است. دیگران ممکن است بر سر این موضوع با شما بحث کنند که همیشه استثنا وجود دارد و اشکالی ندارد اگر در بعضی موارد صداقت نداشته باشیم، حتی در ازدواج. آیا صداقت همیشه بهترین سیاست در ازدواج یا دیگر روابط نزدیک است؟
دروغ های سفید
سناریوی وجود دارد که در آن گفته میشود که اشکالی ندارد در حالتی که حقیقت به کسی ضرر می زند دروغ بگوییم . “دروغ سفید” در روابط سالم بسیار رایج است.
دروغ سفید شامل حذف حقیقت کامل به منظور از دست دادن احساسات یک نفر است. این دروغ به عنوان یک دروغ بی رحمانه دیده می شود در حالی که حتی ممکن است در بعضی موقعیت ها نوعی مهربان باشد. به عنوان مثال به همسر خود می گویید که او به نظرزیبا می رسد زمانی که واقعا آن روز،روز بدشانسی او بوده است. به عبارت دیگر، دروغ سفید در مورد چیزهای خاصی به نام عشق و درک است. آنها در مورد طمینان هستند. ما در مورد فریب صحبت نمی کنیم، زیرا در آن صورت کاملا به ازدواج آسیب می رساند.
بطور مستقیم ارتباط برقرار کنید
با این حال، دروغ ها چیزهای خوبی نیستند، اگرچه زمانی که چیزی واقعا شما را آزار میدهد، و شما باید چنین مسائلی را به طور مستقیم با همسر خوددر میان بگذارید. شما ممکن است از شریک زندگی خود بخواهید چیزی را تغییر دهد، و او باید یک فرصت منصفانه برای انجام این کار داشته باشد. دروغ گفتن نیز در مورد مسائل و نگرانی های مهم زندگی توصیه نمی شود. همسر شما حق دارد از موضوعات مهم مربوط به حرفه، سلامت یا خانواده شما مطلع شود.
باز بودن و صداقت در این شرایط حائز اهمیت هستند حتی اگر کسی با آنچه گفته می شود صدمه ببیند. شما می توانید با نزاکت و حساس باشید، اما اجتناب کردن از موضوعات دشوار راه خوبی برای هدایت ازدواج شما و یا یک رابطه نزدیک دیگر نیست. بعضی اوقات دوستان (و حتی برخی از متخصص ها) با صداقت کامل نسبت به مسائل جدی شما را نصیحت می کنند، اما من به شما اطمینان می دهم که این امر باعث عقب ماندگی خواهد شد.
مخفی نگه داشتن و رها کردن اطلاعات و احساسات مربوطه می تواند ازدواج شما را خرابکار کند.
بیایید واضح سخن بگوییم – من یک “گذرگاه آزاد” برای شما قرار نمیدهم تا به وسیله ی آن به همسرتان در مورد چیزهایی که مهم هستند دروغ بگویید. چگونه می توانید تفاوت بین “دروغ سفید” را که می تواند مفید باشد، و یک فریب که می تواند به رابطه شما صدمه بزند را بگویید؟
در اینجا نمونه هایی از مواردی است که هرگز نباید حقیقت را در مورد آنها کتمان کنید:
مخفی سازی های بی مورد و افشا کردن موارد مهمی به همسرتان پس از افشا شدن آنها؛
پنهان کردن خرید های مهم و یا تصمیم گیری های مهم مالی به تنهایی؛
مخفی کردن استفاده از مواد مخدر، روابط نامشروع و نوشیدن مشروبات الکلی؛
صرفنظر کردن از جزئیات مهم یک داستان با قصد وبرای یک هدف خاص؛
در مورد نیازها و احساسات خود پیش بینی نکنید
امور عاطفی یا دوستی های نزدیک با کسی که همسر شما از آن اطلاعی ندارد؛
هر گونه فعالیت جنسی با کسی به غیر از همسر شما.
عدم صداقت یک شیب لغزنده است
دروغ گفتن در مورد هر یک از این موارد بالا می تواند شما را به سمت یک شیب لغزنده هدایت کند. با تکرار این کار ، به مرور ساده تر میشود. دروغ های مکرر می تواند به توانایی بخشیدن شما لطمه بزند. وقتی این اتفاق می افتد، طبیعی است که اسرار خود را حفظ کنید و روابط نزدیک را در خارج از ازدواج خود ایجاد کنید. این کار باعث می شود احساس گناه شما کاهش یابد یا برای این رفتارهایی که می دانید واقعا اشتباه است احساس پشیمانی کاهش می کنید.
اجتناب از ارتباط واقعی، از جمله درگیری ها یا استدلال ها، اصالت روابط شما را تضعیف می کند.
هنگامی که اعتماد برای اولین بار شکسته شود،بازگشت به رابطه برای شریک خیانت کننده بسیار دشوارخواهد شد. آنها همیشه شک دارند. شما ازشریک خود احساس امنیت و ایمنی کامل در ازدواج را گرفته اید و ممکن است هرگز دوباره این احساسات ساخته نشوند.
عدم صداقت نمونه ای بد برای فرزندان شماست. اگر فکر میکنید آنها به اندازه کافی پیچیده نیستند تا دروغ خود را انتخاب کنند، شما آنها را دست کم گرفته اید. شما با این کار به آنها دروغ و بی اعتمادی را یاد می دهید.
شما باید هر اطلاعاتی که از خود میدانید را به همسر خود بگویید. این اطلاعات، افکار، احساسات، عادت ها، دوست داشتن ها، ناسازگاری های شما، تاریخ زندگی شخصی شما، فعالیت های روزانه و برنامه های آینده است. شما ممکن است با فاش کردن این اطلاعات احساس آسیب پذیری کنید ، اما این کاملا طبیعی است.
همه ما می خواهیم به عنوان کسی که هستیم پذیرفته شویم . اینها خطرات لازم برای ایجاد یک ازدواج موفق و پایدار هستند.