#


والدین هم انسان هستند: تعاملات والدین با کودکان

21 اکتبر 2018 بدون نظر 1627 بازدید

والدین هم انسان هستند: تعاملات والدین با کودکان

No votes yet.
Please wait...

احتیاجات والدین

کتابهائی که راجع به پرستاری از کودک ، مانند این کتاب ، نوشته شده است مملو از احتیاجات طفل است، مانند: عشق و مهربانی ، صبر ، تحمل ، بات عمل ، حمایت از طفل ، رفاقت ، کالری و ویتامین ها که پدر و مادر از خواندن آنها و آگاهی از وظایف سنگینی که نسبت به طفل دارند ، جما و روحا زیاد خسته میشوند و شاید خیال کنند که اصولا پدر و مادر نمیبایستی احتیاجاتنی داشته باشند و تصور کنند که مؤلفین این کتاب که همیشه پشتیبان کودکان می باشند هرنوع خطای والدین را بختی انقادر خواهند نمود . لیکن در این کتاب سعی شده است که از نیازمندیهای والدین و عوامل خسته کننده و ناراحت کننده ای که در داخل و خارج از منزل ایشان روی می آورد بقطر کافی بحث شود زیرا اگر چه این است حقیقت دارد که تربیت و پرستاری کودکان کاریت دشوار و طولانی لیکن این هم درست است که والدین باندازه فرزندانشان دارای احساسات بشری هستند.

بعضی از بچه ها اشکالات بیشتری دارند

اطفال با طبایع گوناگونی دنیا میاد و پدر و مادر نمیتوانند طفلی با طبیعت خاصی را برای خود سفارش بدهند ، لذا آنچه را که آنها اعطا میشود بایستی قبول کنند ولی از طرف دیگر والدین هم دارای شیمیل های متشکله خامی میباشند که بک شبه قابل تغییر هستند مثلا ممکن است زن و شوهری برای تربیت کردن یک دختر دلربا با طبیعت آرام و موافق مناسب باشند و قادر باشند که این دختر آزادیهای لازم را بدهند تا او آینده یک شخص کاملا مستقل ولایتی بار آینده در حالیکه همین پدر و مادر ممکن است برای داشتن بری شمال و شیطان حاضر نباشند و علیرغم مهربانی و محمت زیادی که پارمیکننده پری ناراحت شیطان و ماجراجو بود. بازوج دیگر مثلا با تمایل زیاد و توانائی کامل بتوانند بهولت از عهده اداره کردن یک پسر بچه جور و تندی برآیند و از داشتن به پسر خیلی آرام و معقول مأیوس و بالرد بشوند . در هر حال پدر و مادر چاره ای ندارند جز اینکه رفتاری متناسب با طبیعت بچه ای که بآنها اعطا شده است الخان نمایند.

کارهای سنگین و محرومیت های زیادی وجود دارد

مراقبت پرستاری از چه مستلزم قبول کارهای سنگین و دشواری است مانند تهیه رژیم مناسب و شستن کهنهها و لبنها ، تمیتر کردن ریخت و پاشهائی که بچه های کوچکتر در موقع غذا خوردن میکنند و بچه های بزرگتر در هنگام بازی ایجاد میکنند ، جلوگیری از جنگ و جدالها و نوازش کردن آنها، شنیدن داستانهائی که نهشان مشکل است. شرکت در بازیها و حواسن داستان هائی که برای اشخاص بزرگتر چندان چنگی بدل نمیزنه ، رفتن باع وط و موزه ها و جنینها ، کمک کردن آنها در انجام تکالیف مدریه که موجب تسویق کارهای خانه و مترل است و بالاخره رفتن بانجمن های خانه و مدرسه در شب با حال خ و کوفته بلاوه از حیث مادی، نیازمندیهای اطفال قسمت عمده بودجه هر خانوادهای را تشکیل میدهد و از اجاره و رهن کردن خانه گرفته تا خریدن کفش برای آنها که زودی فرسوده شده با زود زود بیای آنها کرج میشود ، همچنین والبن هیث از رن میهمانی به مسافرت ، تآتر و باش ، نمیدن دوستان و شرکت در بازها رجلان مختلف باز می مانند. بنابراین داشتن فرزند موجب سلب آزادی فراوان و محرومیتهای زیادی می شود معذالک پدرها و مادرها با تمام این محرومیتها و مشکلات و مرگ حاشر لیتد جای خود را به مردان و زنان بی بچه تعویض نمایند.

البته والدین بچه را باین علت کم خود را فدای او سازند میخواهند بلکه بواسطه عشق و مسبی است که نسبت کودکان على الخصوص بفرزندان متعلق به خود دارند و همچنین پدر و مار بدین سبب بچه را دوست دارند که محبت و مهربانی را که در هنگام طمولیت از والدین خود دیده اند و بخاطر بیاورند و بالاخره داشتن فرزندان و پرستاری از آنها ، علیرغم مشکلات عدیده ای که دارد و شاهد رشد و نمو آنها که بعد از مستی اشخاص بالغ و مفید تبدیل میشوند ، موجب رضایت خاطر برای پدر و مادر است کمتر هیچ یک از امور هنری متصور نیست . آری اینست راز دستگاه جاودانی خلقت.

فداکاری بیجا باعث زحمت است

بعضی از پدران و مادران جوان وظیف شاسی در مقابل اینهمه مسئولیت، احایی میکنند که بایستی تمام آزادیها و خونبهای گذشته را از دست بدهند نه برای اینکه پرستاری فرزند عملا از آنهاسلب آزادی میکند بلکه اصولا معتقدند که والدین باباشتن فرزنباید اوقات خودرا بادی و خوشی بگذرانند . مثلا هنگامیکه فرمت تفریح مختصری پیدا میکنند بعلت احساس مسئولیت زیاد آنرا خیلانی شمرده نمیتوانند از این فرصت مناسب لنت کافی ببرید . البته تاحدی وجود چنین احساسانی در هفته های نخستین تولد فرزند طبیعی است زیرا واقعا تولد یک موجود جدید خیلی مهیج است، لیکن در نظر داشته باشید که این فداکاری فون العاده نه برای والدین محی است و نه برای طفله ثرا در نتیجه آن، این نوع والدین و چنان پریشان حال و عیبانی و خود خور میشوند که مزاحم خود و دیگران میگردند و با وجودی که خود را پست خود زندانی ساخته اند و طفل هرگز تقاضای اینهمه فداکاری را از آنها نموده است، طفل را مقصر اصلی شناخته و در عوض از او توقع زیادتر از معمول دارند. بدین ترتیب است که تعادل روابط پدر و مادر و فرزند بهم میخورد.

از نقطه نظر تئوری ، تعادل وتی برقرار میشود که آنچه واقعا احتیاج دارد بار بدهد ودر ضمن حق استفاده از اذان و تفریحائی که باعث زحمت او نمیشود برای خود نگاه دارند و تنها باین طریق است که میتواند او را بیشتر دوست داشته و محبت و علاقه خود را به او ثابت کنند.

پدر و مادر بایتی از فرزندان خود متوقع باشند

چون داشتن فرزند و پرستاری از او بقیت از دست دادن خیلی چیزها برای پدر و مادر شام بشود، طبیعه پدر و مادر بایستی از فرزندان خود توقع لانی داشته باشند. نه سپاسگزاری از اینکه آنها را تولید کرده و از آنها مراقبت و مواظبت بعمل آورده اند بلکه داشتن ملاحظه و مهربانی و اثبات بقول مستورات و افکار پدر و مادر نکاتی است که از آنها انتظار میرود. این نکات و انتظارات به فقط برای ترضیه لفی پدر و مادر است بلکه برای آنت که فرزنان راهنمائی شوند تا در هنگام بلوغ و بزرگی بتواند با دیگر مردم همکاری و آمیزش داشت و زندگی خوشبختی داشته باشند.

اگر پدران و مادران ، بواسطه سوء تفاهم در درک بعضی تئوریها و یا بواسطه قبول فدا کاری که طبیعت بر عهده آنها گذاشته است و یا بعلت این که می ترسند فرزندشان آنها را دوست نداشته باشد در تقاضا و خواستن رفتار و اخلاق حسنه از فرزندشان تردید کننده رنجش و عصبانیت آنها از رفتارهای ناشایسته فرزند خود در آتیه غیر قابل اجتناب خواهد بود و دائما یسلور پنهانی ناراحت و عصبانی بوده بدون اینکه بدانند چه باید بکنند. طبعا این کیفیات در طفل هم تاثیر میکند و او را خطاکار و ترسو می سازد و بالنتیجه هر روز بدتر شده و بدتر می کند . فی المثل اگر بچه ای شبی دیر بخوابد و از این دیر خوابیدن خوشش آید و بخواهد که شبهای دیگر نیز در بخوابد و اگر مادر از اینکار ممانعت نکند و تلیم او شود ، طفل به تدریج بعد از چند ماء بیک بچه خود سبر و مستبدی تبدیل خواهد شد که مادر برای خواباندن و اداره کردنش دچار زحمات زیادی خواهد شد و بالنتیجه مادر از این خوسری ملنل دائما عصبانی خواهد بود . در حالیکه اگر مادر در همان شب اول مر عقیده خود نسبت بزود خواباندن سطفل محکم و استوار باشد طفل بطور شگفت انگیزی تسلیم شده و بالمال خورسند خواهد بود. بعبارت دیگر پدر و مادر نمیتواننده خود را ارضا نماینده مگر اینکه فرزندان را وادار بکردار و رفتار محیح و عاقلانه بنمایند و فرزندان نیز خوشحال نخواهند شد مگر اینکه رفتار درست و شایسته ای را اتخاذ نمایند.

والدین الزاما عصبانی میشوند

یک زن وشوهر جوان ایده آلی که درشرف مادر و پدر شدن میباشند ممکن است پیش خود تصمیم بگیرند که نسبت بنوزادمومان مادر و پدر خوب و مهربانی شدم ، عشق و شکبائی فوق العاده ای نسبت بار خواهند داشت لیکن من تصور میکنم که داشتن چنین مهربانی و با عدم محدودیت مطلق در حدود امکان بشری نیت مثلا موقعی که طفل شما از چند ساعت قبل این طرف با عصبانیت و شدت زیادی گریه می کند و علیرغم تمام کوشش های صبورانه ای که برای آرام ساختن او بکار برده اید گریه او هنوز ادامه داره دیگر برای شما برنیست که باز هم باو ملاطفت و مهربانی کنید و طبیعتا اورا یک بچه بد ، لجباز و تخ مینامید و بالنتیجه هیچ وجه نمیتوانید از عصبانیت د عصبانیت واقعی ، خودداری کنید. مثال دیگر : فرزند بزرگتر شما کاری کرده که بخوبی می دانسته که نمی بایستی میگردد است فی المثل یک جسم کتنی را ست زده و شکسته است و با با وجود تلکات قبلی شما باز هم بیرون رفته و با پدهای کوچه و خیابان همبازی شده است و پا بواسطه محبتی که بطمل کوچک کردهاید عصبانی شده است و یا بواسطه اینکه چیزی از شما میخواسته و بار داده اید بشما ناسزا میگوید ، طبعا هر یک از این عوامل برای عصبانی کردن شما کافی است.

مثال دیگر: موقعی کمالی مقررات داخلی منزل را که قبلا رعایت میکرده است نقض میکند ، طبعا شما میتوانید یک مجه عدالت منجمدی باشید.

هر پدر و مادر خوب همانطوریکه در هنگام طفولیت بآنها آموخته شده است ، بصحت و خدا اعتقاد راسخی دارند بنابراین خشم و تندخوئی شما در مقابل این خلائی که طفل مرتکب شده اجتناب ناپذیر است و فرزندتان نیز از شما چنین انتظاری را دارد و از عکس العمل شدید ولی شایسته شما ناراحت نخواهد شد . گاهی مدتی طول میکند تا متوجه شوید که دیگر قدرت کنترل اعصاب خود را ندارید. مثلا : گاهی اوقات طفل از همان مبح اول وقت و زمانیکه در کنار سفره برای خوردن صبحانه می نشیند و شروع بهانه گیری و کج خلقی میکند. از غذا ایراد میگیرد. لیوان شیر را بطور نیمه عمد برمیگرداند ، در حین بازی چیزی را می شکند و بالاخره طفل کوچکتر را دائما انگولک میکند. تمام اینها را شما ندیده گرفته و با کوشش فون العاده زیادی تحمل کرده اید ولی بالاخره در نتیجه یک خطای دیگر طفل که حتی ممکن است خیلی هم بد نباشد، شما ناگهان از کوره در میروند و حتی شدت عصبانیت شما خودتان را نیز متعجب میسازد. اگر بعقب برگردید و تمام کج خلقی های طفل را دقیتا بررسی کنید متوجه خواهید شد که طغل در تمام این مدت من غیر مستقیم تقاضای عکس العمل شدید شما را در مقابل انجام این خطاها داشته است ولی شما با شکیبائی و حوصله بیش از حد در واقع او را تشویق کرده اید.

گاهی خشونت بفرزندان ناشی از تجمع و اخبار ناراحتی ها و فشارهائی است که از جهات مختلف در اجتماع بتدریج برما وارد میشود و ما آنرا در منزل برسر اطفال خود خالی میکنیم، مثال زاده این حالت وقتی است که پدری بعلت گرفتاریهای زیاد که در خارج از منزل و اجتماع دارد، تندخو و ناراحت میشود و در موقع ورود بمنزل، بیخودی از زنش ایراد میگیرد و به او داد میزنده زن هم بنوبه خود بهانه کوچکی پسر بزرگتر را کتک میزند واینهم بالمال خواهر کوچکش را اذیت می نماید. گرچه این مثال در موقع حراسن بنظر خیلی شوی و محره میرسد ولی حقیقت دارد.

بهتر است عصبانیت خود را اعتراف کنیم

تا اینجا اجتناب ناپذیری تندخونی و بیتابی والدین محبت کردیم ولی ابنک مثله دیگری مطرح میشود: آیا پدر و مادری قادر است بلندگوئی و عصبانیت خود را اعتراف نماید و اشخاصی که خیلی خود را مقید نمیداند و رودربایستی دارند ، بهولت می تواند ناراحتیهای خود را اشراف نمایند مثلا به مایر معمولی وئرمال می تواند مکنونات درولی خرد را در مورد حیطت طفلک بدوستان خود ابراز نماید و بشوخی بگوید که : «وجود او را دیگر حتی برای یکدقینه هم تحمل نخواهم کرد.» یا «دلم میخواهد که او راکک نسلی بزنم، طبیعی است که مادر هیچ یک از این کارها را نخواهد کرد ولی در همین حال بهیچوجه از گفتن این نوع حرفها هم دوستش ابایی ندارد و با این گمنارها عاده اش را خالی میکند و در ضمن متوجه میشود که چه ناراحتی و شکنجهائی راحیل میکند که ممکن است با ثبات عمل وسیر بیشتر آنها را متوقف ساخت. پدر و مادری که کوشش میکنند تا در این موارد احساسات عصبی خود را نت بطفل هر چه بیشتر از خود مخنی نمایند و بزور فرو بنشاننده بعد از مدتی بطور غیر قابل تحملی احساس ناراحتی وجدان میکنند که این بنوبه خود ممکن است بصورت عوارض دیگری از قبیل عصبانیت، خستگی و سر دردهای دائم بروز نماید، و از طرف دیگر چنین مادرانی که نمی توانند مخالفت خود را نسبت بطفل بر زبان بیاورند ممکن است گاهی من غیر مستقیم نگران طغل کردند که مباها ملا گرفتار حوادث اتومبیل و یا بیماری خطیری بشوند و لذا ثبت بأنها توجه و مراقبت بیشتری مدود میدارند که این امر غالبا منتهی به از بین رفتن جی استقلال اطفال که موجب لور شدن آنها میگردد.

بهرحال کتمان و پنهان نمودن عصبانیت و بی تابی والدین نت پالمال بالطبع در روحیه فرزندان تاثیر می کند و اعمال نیز سعی می کنند که مخالفت و ناراحتی های خود را شبت بوالدین ابراز نکنند و این نکته نیز بنوبه خود تولید عوارض روحی خطرناک و ناراحت کنتمهای در فرزندان خواهد کرد مانند تر از رفتن مدرسه ترس از اینکه مبادا پدر و مادر آنها را ترک نمایند . تمام این عوارض ثبوت رسیده است که ناشی از پنهان کردن مخالفت و عصبانیت اطفال نت بوالدین میباشد. عکس این قضیه نیز کاملا صحیح است، بدین معنی که بجمای شاداب وخندان همه در کنار پدر و مادری هستند که دلتنگی و عصبانیت خود را نسبت بأنها ابراز می نمایند و کودکان نیز متقابلا در صورت بروز ناراحتی آنرا بوالدین خود خواهی گفت . طبیعی است که منظور مادر اینجا از عصبانیت و مخالفت و انواعی از آن نت که متکی بدلیل منطقی و عاقلانه باشد و الا همه کسی میداند که پدران و مادران بی عاطفه و علاقه ای در این دنیا وجود دارند که از صبح تا غروب فرزندان خود را دائما ، با گفتار زشت و تنبیه بدنی، بدون دلیل درست و مناتی، اذیت میکند و به آنها با خشونت و سختی رفتار می نمایند . چنین والدینی البته از این بحث خارجند.

در هر حال اگر چنانچه پدر و مادری که لمیت فرزندان خویش محبت فراوان دارند ، دائما نسبت به آنها عصبانی شوند ، بایستی خود را به طب ایران روانی نشان بدهند . شاید این ناراحتی ها و عوارش ، الى از منبع دیگری غیر از اطفال باشد.

از فرزندان خود بدقت مراقبت نمائید

ممکن است بحث مفصلی که در فوق راجع به عصبانیت و بی تابی والدین کردیم در شما تأثیر ناشایسته ای کرده باشد ولی در بیشتر خانواده ها این نوع ناراحتیها اتفاقی است و غالبا روابط والدین و فرزند توام با ملاطفت و مهربانی زیادی است، على الخصوص در خانواده هائیکه فرزندان تحت کنترل و مراقبت عاقلانه و منطقی بوده و پدر و مادر دارای عقیده محکم و استواری هستند که خطاهای بچه را بموقع تذکر داده و باو حالی نمایند که مرتکب عمل اشتباهی شده است، بدانید که این تذکر و راهنمائی بموقع ، فرزندان را محبوب والدین و والدین را مشوق فرزندان خود میسازد.

No votes yet.
Please wait...
برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

پاسخی بگذارید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *