چگونه از کودک معلول مراقبت کنیم؟
راه های مراقبت از کودک معلول
با او بطور طبیعی رفتار نمایید. کودک معلول ممکن است محتاج درمان باشد، ولی اعم از اینکه نقص او کردنی ، چپ بودن چشمها، صرع، کری و کوتاهی منو ، خال زشت و با ناهنجاری هر عضوی از بدن باشد و مهم آنست که باید با او بود طبیعی رفتار شود . البته گفتن این مطلب آسانتر از عمل کردن به آن است. هر نقس با عیبی که در طفل باشد در هرحال تا حدی والدین را ناراحت و نگران میسازد . در این جا چند نمونه از انواع عکس العمل هائی که والدین در قبال نقص عضوی طفل از خود نشان میدهند ذکر میشود.
خوشبختی طفل بسته به رفتار و وضع روحی او است، نه نوع نقص او
مثلا فرض کنید پسری در موقع تولد و در دست چپ خود فقط شما و انگشت سبابه داشته باشد، در دو سال و نیم که خیلی مسرور و بیخیال است و از دست چپ خود به انداره دست راستش میتواند استفاده کند و خواهر شش ساله اش او را خیلی دوست دارد و بوجود او افتخار می کند و هرجا میرود مبل دارد برادرش را هم همراه خود ببرد و بهیچوجه از بابت دست برادرش نگران و مشوش نیست، ولی مادر از فقدان انگستان برش ناراحت است. وقتی مادر طفلی را می بیند که نگاش متوجه انگشتان پر می شود و به آنها خیره می گردد خجالت می کند .
لذا مادر تصور می کند اگر طفل را در منزل نگاه دارد مورد کنجکاری و متلکهای سایر اطفال قرار نگیرد بهتر است و بهمین جهت از همراه بردن طفل برای خرید به بهانه هائی خودداری می کند . کدام یک از این دو رفتار برای طغل بهتر است ، رفتاد خواهر یا رفتار مادر و قبلا باید بسؤال دیگری جواب دهم . آیا ممکن است وجود نفسی در بدن طفل باعث احساس شرمندگی و خجالت شود و بطور کلی.
البته و همه ما با اندازهای آن وجود نقاط ضعف در خود احساس ناراحتی می کنیم و حواس خود را غالبا متمرکز می سازیم ، اشخاصی که دارای نقص جسمی می باشند نیز تاحدی نگرانشه ، ولی هر کی که مثلا چند نفر شخص افلیج را بشناسد به این نکته توجه می کند که بعضی از آنها که حتی بوضع بسیار بد و شدیدی هم علیل می باشند مانند اشعاس سالم مردمی مسرود ، با نشاط و اجتماعی بوده بهیچوجه از این بابت احساسی نگرانی نمی کنند ، بالکی ، شما ممکن است شخصی را بشناسید که از بزرگ بودن گوشهای خود همیشه احال نگرانی و شرمندگی نماید . در حالی که گوشهای او واقعا آنقدرها بزرگ نیست و بهیچوجه جلب نظر دیگران را نمی کند.
بنابراین ملاحظه می کنید که شدت نقص عضو با عدم نشاط و احساس شرمندگی از وجود آن، ارتباط چندانی ندارد.
عوامل مهمی که شخص را (با نقص عضوی یا بدون آن) با نشاط و مسرور و اجتماعی بار می آورد عبارت از داشتن والدینی است که فرد ند خود را کاملا دوست بدارند و از وجود او بهر قیافه ای که باشد محظوظ کردند، کمتر نگران و مشوش باشند ، کمتر اصرار وسماجت کنند، کمتر ایراد بگیرند و کمتر سرزنش و انتقاد نمایند و برای فرزندان خود ازسنین کوچکی فرصتهائی ایجاد نمایند که عمل بده و بستان ، را با سایر اطقال یاد بگیرند .
اگر والدین از به دو تولد طفل از قیافه و از وضع ظاهر او مغموم و شرمنده باشند، همیشه آرزو کنند که ایکاش او طور دیگری می بود، او را بیش از حد معمول مواظبت و مراقبت نمایند و او را از معاشرت و آمیزش با سایر اطفال باز دارند، چنین طفلی به احتمال زیاد در خود فرو رفته، طفلی گوشه گیر، منزوی و ناراضی بار می آید و احساس میکند که شخس عجیب و غریبی است و با دیگران فرق دارد.
ولی اگر والدین به گوشهای غیر طبیعی و نامتناسب کودک و به خال یا ماه گرفتگی ، زشتی که در صورت او وجود دارد اعتنا و توجهی ننمایند و برای آن اهمیتی قائل نشوند و طوری رفتار نمایند که گوئی او را طفلی کاملا طبیعی و معمولی محسوب می دارند ، باو اجازه دهند مانند سایرین هر کجا مایل است برود و از نگاه های عجیب و غریب یا صحبتهای در گوشی دیگران نگران و مشوش نگردند . در اینصورت در طفل این فکر بوجود می آید که او هم مانند سایر پن بچه است کاملا طبیعی و معمولی و کمتر راجع بنفس خود فکر خواهد کرد.
اما راجع به نگاه های عجیب و غریب و مسخره آمیز و امارات و اشارات و صحبت های در گوشی دیگران ، طفلی که دارای نقص آشکار و نما پانی است باید با این اعمال خود را آشنا و معناد نماید و هرچه طفل کوچکتر باشد این اعتباد زودتر و سهل تر حامل خواهد شد. اگر طفل در تمام مدت هفته از نظر دیگران پنهان شود و در روز جمعه قط یک نفر با تعجب باو نگاه کند و ناراحتی طفل از وقتی که هر روز ده نفر بار نگاه کنند بیشتر است، زیرا در حالت اول طفل به نگاه سایرین عادت نکرده است.
اگر به حال طفل ترحم نکنید، طفل بانشاط تر و خوشبخت تر خواهد بود فرض کنید طفل شش سالهای ماه گرفتگی بزرگی دارد که نیمی از صورتش را گرفته است. مادرش از این بابت برای طفل بسیار ناراحت و متأسف است . مادر نسبت بدو دختر بزرگتر خود محدودیث و سختگیری زیادی قائل میشود ولی این پسر را از انجام امور منزل معذور میدارد و او را در قبال بیتی بینی مائیکه نسبت باد (مادر) روا میدارد و آذادی ، که بخواهرانش میرساند میبخشد. بالنتیجه این پسر چندان مورد لطف و محبت خواهران خود و یا سایر اطفال نمی باشد.
این نکته بخوبی قابل درک است که چرا والدین کودک معلول، برای او اینقدر متاسفند و از او توقع چندانی ندارند. اگر طفل علیل را بیش از اندازه مورد رحم و شفقت قراد دهیم. این رفتار برای او عادت ثانوی خواهد شد و اگر در مقام تشبیه برآنیم مانند شخصی است که ابتدا از کشیدن تریاک متنفر است و بناتناش خوش آیند نیست ولی بتدریج بدان مشاد خواهد شد. طفلی که علیل است نیازمند همدردی و تفاهم بیشتری است و غالبا باید بطرد خاصی با او رفتار شود، ازطغل کم هوش نباید انتظار داشت کاری بیشتر از ظرفیت و توانائی متلی اش انجام دهد و طفلی که مبتلا به بلایت عضلات دست میباشد نباید باین علت که در کتابت ضعیف است مورد ایراد و انتقاد قرار گیرد.
ولی از این اطفال می توان انتظار داشت که مؤدب باشند ، نوبت را رعایت کنند و سهم خود را در کارهای روزانه منزل انجام دهند. اگر طفل بفهمد که باید ملاحظه و رعایت حال دیگران را بنماید ، همه او را دوست خواهند داشت و او را مورد لطف و محبت خود قرار خواهند داد، طفل معلول میخواهد که با او مانند سایر اطفال رفتار شود و تمام مقرراتی که برای آنها است در مورد او هم مرعی گردد.
عدالت نسبت به تمام افراد خانواده
طفل جهار ساله ای را فرض کنید که از نظر رشد جسمی و عقلی بسیار بطبشی و از همگنان خود عقب مانده است و والدین برای معالجه اش او را از این طبیب به آن طبیب وازاین درمانگاه بان درمانگاه برده اند و در همه جا بانها گفته شده است که بطپئی بودن یا عدم رشد عقلی طفل قابل علاج نیست، ولی می توان اقداماتی کرد که او شخص مفید ، با نشاط و خوشبختی بار آید. والدین طبیعه باین امر قانع نمیشوند و میخواهند او را بهر نحوی هست درمان کنند و غالبا زحمت و مرارت و معارج هنگفت مسافرت بنقاط دور دست را بر خود هموار میکنند و حتی مبالغ کرافی بشخص حته باز و شیادی که قول میدهد طفل را بطرز معجزه آسای معالجه نماید میپر دانند .
بالنتیجه ، بعلت آنکه والدین تمام هم و توجه خود را مصروف اپن لنل مینمایند بفرزندان دیگر خود کمتر میرسند و با نها کمتر توجه دارند . ولی بهر حال والدین از پنل مامی خود و صرف هزینه گزاف برای معالجه اون طفل احساس رضایت و خوشحالی میکنند.بدون شک کوشش خستگی ناپذیر والدین و تمایل آنها برای استفاده از هر وسیله ای برای معالجه طفل ناقص الخلقه و علیل کاملا طبیعی و محیح است.
ولی عامل پنهانی دیگری را که ذیلا توضیح میدهم نیز باید در نظر گرفت، باوجودیکه تمام اطباء و تمام کتابهای پزشکی علول بودن طفل را فقط یک اتفاق و حادثه میدانند و معذالک برای والدین کاملا طبیعی است که در نهان و پیش خود احساس کنند که مسئولیت نفسی وعلیل بودن طفل بگردن آنهاست و همه ما در طی رشد و نر و تربیت خود مجبور شده ایم که در مورد بعضی از کارهائی که انجام داده ایم و با مجبور پانجام آنها بوده ایم خود را دنسر و گناهکار بشناسیم و اگر ما احبابا صاحب طال علیل و نانسی بشویم و احساس تنصیری که از زمان طنولیت وجوانی دما باقیمانده است ممکن است معارف و متوجه نشعر طنل گردد و با بعبارت دیگر نشنل را ناشی از ارتکاب گناهان گذشته خود بدانیم.
همین اساس نامطبوع تقصیر است که والدین، بخصوص والدین خیلی. ئوف ودلسوز و را غالبأ بر آن میدارد که برای معالجه طفل اقداماتی بکنند ولو اینکه این اقدامات منطقی هم نباشد و در واقع، این اقدامات بمنزله دنج و عذابی است که والدین برای بخشیده شدن گناهان خود تحمل میکنند ، گو اینکه والدین آنرا باین صورت ممکن است قبول نداشته باشند.
اگر والدین متوجه این نکته باشند، بهتر می توانند رفتار مناسب و شایسته ای نسبت بطفل اتحاد کنند و در ضمن خود و سایر فرزندان خود را از محرومیت های بی جهت وغیر ضروری محفوط دارند.
او را بخاطر خودش دوست بدارید
پسر بچه ده ساله ای را فرض کنید که فدش بنود فاحشی کوتاهتر از معمول است و حتی از خواهر هشت ساله اش نیز کوتاهتر میباشد. منطر والدین این وضع مصیبت بزرگی است لذا او را دائما به دکترجدیدی نشان میدهند و تمام آنها نیز متفق القولند که طفل سالم است و بهیچوجه دچار کسالتی نمی باشد و فقط جثه طفل طبیعه” کوچک خلق شده است ، والدین نگرانی خود را از این بابت بطریق دیگری نیز بروز میدهند : آنها مکرر بطفل اصرار میکنند که بیشتر بخورد تا بلکه زودتر بزرگتر شود . وقتی قد و نوار او با خواهرش پا سایر اطفال مورد مقایسه قرار میگیرد. والدین مشتاقانه باد باد آوری میکنند که در عوض او از دیگران باهوش تر است.
بین پسر ما آنقدر رقابت و چشم و همچشمی وجود دارد که اگر احیانا یکی از آنها کوتاهتر باشد، وجب یأس و ناامیدی او خواهد گشت، ولی وجود دو عامل دیگر را که در تغییر و تخفیف احساسات طفل نسبت بکوتاهی قدش تأثیر بسزایی دارد باید در نظر گرفت. این دو عامل عبارتند از : اولا سرور و نشاط طفل وحی اعتماد بنفسی که او در خود حس میکند ثانیا کوتاهی قامت طفل بجه نحوی برای والدین طفل قابل قبول است.
اسرار کردن بملل که بیشتر بخورد ، نشان میدهد که والدینش تا چه حد از کوتاهی او نگرانند و این عمل باحتمال زیاد باعث کور کردن اشتهای طفل میگردد . مقایسه صفات خوب و پر جبنه طفل با صفات خواهرشی وسایرین و تمجید و تحسین فراوان او را خوشحال میکند، بلکه رقابت وجشم و همچشمی بین آنها را تشدید میسازد . گاهی اوقات والدین حس میکنند که فرزند کوتاه قد و با زشت ، با نزدیک بین آنها دلش میخواهد راجع به بی اهمیت بودن نقص و غبیش مطالبی باو گفته شود ، اینجا است که خاطر جمع کردن طنل دارای اهمیت بسیار است ، ولی اگر والدین از نقص طفل نگران و ناراحت باشند و همبهه این مسئله را میان آورده روی آن بحث کنند ، طفل خود را قانع خواهد کرد که حتما در وضع بدوحالت نا پسندی باید قرار داشته باشد.
برادران و خواهران بیمار از رفتار والدین نسبت بطفل پیروی خواهند کرد – فرض کنید لئلی که حالا هفت ساله است بایک فلج مادرزادی متولد شده است ، هوشی و کارت او خوب است ، ولی تکلم و سخنان او را بسختی می توان فهمید و سودت دست و پایش رمشه و حرکات انتباشی خاصی دارد که از کنترل و اختبار او خارج است. ..
و رفتار مادر از بابت باقسو علیل بودن طفل بسیار منسلتی و عادلانه است یعنی جز از شلی مداوای طنل که هفته ای چند بار برای ماساژ دادن و ورزش دادن و تمرین کنترل دست و پا و تکلم مجبور است او را بدرمانگاه ببرد در سایر موارد رفتارش نسبت به پسر ملپل و فردند دیگرش یکسان و یکنواخت است و برادر کوچکتر و سایر اطفال هم محله اش بعلت طبیعت مهربان و خونگرمیش نسبت باو إرادت زیادی دارند.
او در تمام باز بهای آنها شرکت میکند و با وجود آنکه غالبأ نمی تواند پابهای آنها برابری نماید معذالک آنها علیل بودن او را در نظر میگیرند و مراعات حال او را می کنند. او بهمان مدرسه عمومی که در محله خودشان است میرود. او علیل است و طبیعه درانجام بعضی از کارها ماجز میباشد ، ولی چون بر نامه مدرسه طوری است که تمام دانش آموزان در طرح و اجرای پروژه های خود بطور دسته جمعی شرکت میکنند و افکار و پیشنهادات خوب و قابل استفاده او دلیل پادری پر تشریک مساعی او با سایرین است و بهمین جهت در میان دانش آموزان کلاس خیلی محبوب و دوست داشتنی است .
پدر طفل که نگران و دلواپس است فکر میکند اگر این طفل علیل بمدرسه شبان۔ روزی و در میان کسانی که مبتلا بهمان کسالت میباشند گذاشته شود ممکن است کاملا بنفع طفل باشد و باعث خوشبختی او گردد. پدر همجنین نگران آنست که وقتی پسر کوچکتر بزدگی شد، ممکن است در حضور دیگران از علل بودن و عاجز بودن برادر خود خجالت بکشد.
اگر والدینی فرزند علیل وعاجز خودرا از صمیم قلب بپذیرند و او را واقعا دوست بدارند ، برادران و خواهران طفل نبر با أو بهمان ترتیب رفتار خواهند کرد و از مناک گفتن و اشارات سایر اطفال در این ترمینه ناراحت و دلخود نمیشوند ، ولی اگر والدین از داشتن چنین طفلی خجالت بکشند و احساس شرمندگی نمایند و سعی کنند او را بنحوی از نظر دیگران مخفی نگاه دارند و خواهران و برادران طفل نیز بوالدین خود تأسی خواهند کرد.
تغییر احساسات والدین
بسیاری از والدینی که صاحب کودک معلول میشوند دارای عکس العمل واعاسات مشابهی میباشند , ایندا، والدین از این قضیه دچار ناراحتی شدیدی شده خیلی مکدر میشوند که: « چرا باید چنین وانه ای در خانواده ما اتفاق بیننده سپس نوبت آنست که والدین ، خود را دید. اینکار مسئول و مقصر بدانند؛ من به خیلانی را مرتکب شده ام و با جه کاری را باید میکردم که نکرده ام، طبیب دائما بانها میگوید و استدلال میکند ؛ تقصیر از آنها نیست و آنها نمی توانسته اند از ابتلاء طفل به این مرض جلوگیری کنند، ولی مدتها طول میکشد تا والدین خود را واقعا راضی و قانع دارند که تقصیری متوجه آنها نیست.
مشکل دیگری که غالبا پیش میابد آنست که اغلب دوستان و افراد خانواده داستانها و حکایات زیادی که راجع به متخصص ومعالجات جدیدی که در سایر نقاط جهان در مورد مرس این طفل معمول و متداول است شنیده اند . برای والدین تعریف میکنند .آنها امرار دارند که والدین با هر یک از این متخصمین محبت و مشاوره کنند و طفل را باو نشان بدهند. اگر احیانا والدین مقاید و نصایح این دوستان را پیروی نکنند این اشخاس فوق العاده ناراحته میشوند ، البته این اشخاص حسن نیت دادند ولی بهر حال نگرانی و تشویش خاطر والدین را فراهم میسازند.
در مرحله بعد، والدین آنچنان گرفتار علل بودن طفل ودرمان آن میشوند که خیلی کم از او غافل میشوند . در این سال، والدین از لذت بردن از سایر منات خوب و برجسته طغل خود را محروم میکنند ، سپس بتدریج که والدین متوجه اصل مطلب میشوند و رفته رفته طل را هم انسانی تلقی می کنند که اتفاقا دچار این اشکال و ناراحتی شده است، نمی توانند از احیای دنجش و کورت نسبت بدوستان و اقوام که فقط در باره نقص و مرض فردند آنها سحبت می کنند خوددادیه نمایند.
گذشتن والدین از این مراحل مختلفه سخت و دردناک ، سبب می شود که آنها بخوبی احساسات صدها هزار پدر و مادر دیگر را نیز درک کنند.
غالب والدین هم محتاج کمک و راهنمائی هستند
پرستاری و تربیت طفل علیل مستلزم کو شش های بیشتر و قبول زحمات بیشتری است. اتخاذ بهترین و مناسب تر بن رفتار، مستلزم عقل و دانائی واقعی است که با ناراحتی خیال و تجربه مختصری که شما دارید مشکل بتوان آنرا بکار برد. بعلاوه، شما که والدین طفل علبلی مستبد عالما نیازمند راهنمائی میباشیدوا بن مسلمه حق شما است.
منظورم از این راهنمائی ، فقط راهنمایی و مشاوراپزشکی نیست ، بلکه بدست آوردن فرصتهائی است که مسائل مختلفی که مربوط به تربیت و اداره کردن طفل در منزل است مورد بحث و بررسی قرار گیرد، از قبیل مشکلاتی که از این بابت برای سایر افراد خانواده بوجود میاید ، محاسن و معایب گذاشتن طفل در همان مدرسه محله در مقایسه با مدارسی که خیلی دور ترند و با درمان و کدورتهائی که در خود والدین پیدا میشود وغیره ، حل و فصل این مسائل و مشکلات ، مستلزم صرف مالها وقت و محبت و مذاکرات مفصل با مشاور امور اجتماعی و خانوادگی است که در این دشنه مجرب و کار کرده باشد و اعمال و رفتارشی نیز تسلی بخت باشد.
ا و : در ادارات بهداری و مدارس و درمانگاههائی که برای درمان و پرستاری و مراقبت از اطفال کود، کړ، افلیج ، کودن و غیره تشکیل شده است همیشه عده ای مددکار اجتماعی کار میکنند ، در نواحی روستائی ممکن است مدد گار بهداشتی وجود داشته باشد ، در شهرها و مددکاران اجتماعی در مؤسسات اجتماعی کودک و حمایت کرده و حمایت خانواده کار میکنند.
در سالهای اخیر، والدین اطغالیکه بانواع نقالی مختلف دچار میباشند دور هم جمع شده انجمن های محلی ولی تشکیل داده اند. هدف آنها از تشکیل این انجمن ها چند نکته است که تماما مفید و ارزنده میباشد ؟ والدین در مشکلات مختلف و حل آنها با یکدیگر تشریک مساعی میکنند ؛ در سخنرانی های متخصصین مربوطه حاضر میشوند و اطلاعات بهتر و بیشتری در زمینه کسالت طفل خود بدست می آورند : از نفوذ خود برای کب تسهیلات بیشتری برای فرزندان خود استفاده میکنند و از مردم وجوهی بعنوان اعانه میگیرند تا برای تمثیق و پیدا کردن وسائل درمانی بهتری برای عرض اطفال خود مصرف کنند.
محل زندگی، نوع مدرسه و محلی که در آنجا می توان الحرمانهای مخصوص استفاده کرد
فرض کنید طفلی میلنگد با قبلا دچار یکی از امراض قلبی بوده و امروز شفا یافته است یا در صودنش لکه های : ماه گرفتگی ، دیده میشود ولی میدانم هیچیک از این نقائص مانع رفتن او بمدرسه معمولی با مزاحم تحصیل او در یکی از کلاسهای مادی آن مدرسه نمیشود بنابراین سلاح چنین طفلی در آنست که حتما بهمان مدرسه معمولی محله خود برود، زیرا او در هر حال تمام عمر خود را در میان مردم معمولی و عادی خواهد گذراند لذا مصلحت طفل در آنست که از همان ابتدا خود را از همه جهت پک فرد مسولی محسوب دارد تا در آتیه دچار مشکلاتی نشود.
اطفال خود را حتی الامکان به مدرسه معمولی بفرستید
در قدیم اعتقاد عموم مردم بر این بود که اطفال علیلی که نشم آنها (مانند کرکا یا کودی ) مانع آموزش در کلاسهای معمولی است باید بمدارس روزانه مخصومی که در شهر آنها برای اینکار و برای این نوع اطفال تاسیس گشته است فرستاده شوند و اگر چنین مدرسه ای موجود نباشد، آنها را بمدارس شبانه روزی که مخصوص نامداری این نوع اطفال است بگذارند . در سالهای اخیر باین نکته توجه شده است که اگر به تحصیل و تعلیم طفل علیل فوق العاده اهمیت دارد ولی مهمتر از آن تطبیق طفل با محیط و تامین سعادت و خوشبختی او میباشد . بدین معنی که باید در نظر گرفت که طفل ، اجتماعی بودن و خونگرم بودن خود را از طریق آمیزش و معاشرت با اطفال علیل و تغیر علیی اکنماب خواهد کرد.
اگر طفلی بنددهم که بزرگتر میشود احساس کند که او هم مانند سایرین از همه جهت طفلی مادی و معمولی است و افکار و نظراتش نسبت بود و دلیا نظری سالم و آمیخته با خوش بینی خواهد بود و بالاخره اکی لئل بیلت زندگی کردن در میان خانواده امنیت و آسایش خاطر که برای خود فراهم خواهد ساخت، مسلما بهترین طریشه آنست که طفل حتی الامکان در منزل و در میان خانواده زندگی کند و هر چه طفل کوچکتر باشد ز مخصوا بانش با هشت سالگی) بیشتر پرستاری و مراقبت دقیق، محبت توأم با تفاهم و احساس تعلق واقعی، احتیاج خواهد داشت و باحتمال قریب پیشین پرستاری و مراقیتی که از طغل در منزل بعمل میاید بمراتب بهتر و بیشتر از بهترین مدارس شبانه روزی خواهد بود.
بنابراین امروزه کوشش میشود که اطفال ملیل حتی الامکان در مدارس معمولی کمیل کنند و درصورتیکه قادر باشند، حتی الامکان هر دوره ولو چند ساعت و در کلاسهای معمولی همگانی حضور یابند . برای این منظور و بودجه مدارس باید افزایش یابد و معلمین بیشتری در این رشته تربیت شوند تا مداری معمولی تین بتوانند برای تبول اطفال علیل مجهز کردند و تسهیلاتی در این زمینه فراهم سازند.
بدین ترتیب بعضی از اطفال علیل ممکن است مدتی از روز را در کلاسهای مخسوس صرف نمایند و بقیه مدت رون را در کلاسهای معمولی همگانی همراه با سایر اطفال سالم و غیر علېل بگذرانند و در بعضی موارد یک معلم متخصص در این رشته می تواند معلم کلاسهای معمولی را هدایت نماید تا موضوع های درسی را طوری تدریس کند که برای طفل علیل نیز که در همان کلاه پهلوی سایر اطفال سالم تشنه است قابل فهم و استفاده باشد.
اما طرز عمومیت دادن این فلنه در شهرها و مداد مختلف بستگی بعوامل ذیل دارد : أولا مده معلمین منخیص و میزان تجربه عملی آنها ثانیا بزرگی کلاس و مد دانش آموزان آن ثالثا نوع نقص و علیل بودن طفل رابعا شدت نقص و عدم توانائی کودک خامسا سن طفل و مقداد تحصیلات و تجربیات قبلی طفل.
دیدگاهتان را بنویسید