#


انواع معلولیت در کودکان و چگونگی رسیدگی به آنها

معلولیت
19 نوامبر 2018 بدون نظر 1859 بازدید

انواع معلولیت در کودکان و چگونگی رسیدگی به آنها

No votes yet.
Please wait...
Voting is currently disabled, data maintenance in progress.

معلولیت در کودکان و انواع آن

طفلی که سنگینی گوش دارد

کودکی با معلولیت که گوشش مختصری سنگین است باید یاد بگیرد که سخن گفتن و تکلمش تصحیح گردد. کودکی که گوش خیلی سنگین است، تعلیم لب خواندن، تعلیمات شنوائی و تصحیح تکلم احتیاج دارد. بعد از آنکه این احتیاجات خاص طفل بر آورده شد ، معمولا می تواند به مدارس معمولی برود.

کودک کاملا کر

چنین طفلی نمی تواند از کلاسهای معمولی استفاده کند مگر اینکه طرز تفهیم و تفهم ومکالمه با دیگران را بخوبی یاد گرفته باشد، انجام این منظور مستلزم تعلیمات مخصوص و طولانی در سخن گفتن و تکلم، به کمک سمعک و تمرین فوق العاده زیادی در لب خواندن است.

بطور کلی ، گرفتن جنین تملیمانی فقط در شهرهای بزرگ میسر است. درصورتیکه طفل کر به این نوع مدارس دسترسی داشته باشد، فرا گرفتن این تعلیمات برای او از در سه سالگی اهمیت بسیار دارد و اگر چنین مدارس در دسترس نیست و مائل باید از چهار سالگی ہمدرسه شبانه روزی محصوس کرها برود ، ولی اولیای این مدرسه باید احتیاجات روحی خاص طفل خردسال را درک کنند و در این زمینه تسهیلاتی برای او فراهم نمایند.

طفل نابینا

طفل نابینا می تواند در کلاسهای مدرسه مولی( با کودکستان) حضور یابد ولی در عین حال تبلیغات خامی نیز نیازمند است و مشاهدا سلوک و آمیزش طفل نابینا حتی در سنین سه یا چهار سالگی باسایر اطفال بنای کلاسی واقعا بسیار شگفت انگیز و امیدوار کننده است، معلم بی تجربه ، عینا شبیه والدین ، در اوایل سعی دارد از طفل تأبینا مراقبت و مواظبت زیادی بعمل آورد . ولی بندد بح متوجه میشود که مواظبت زیاد از طفل. نه فقط لازم نیست بلکه مزاحم قتل هم خواهد بود .

البته باید احتیاط های عاقلانه و محیح را مراعات نمود و گوری طفل را بهر حال منظور نظر داشت. سایر اطفال بعد از کمی سؤال و جواب معمولا به سهولت شغل نابینا را در میان خود می بیند و معمولا مراعات اورا مینمایند و به نحو عاقلانه ای به او کمک می کنند.

فلج مادرزادی و فلج پولیومیلیت

اطفالی که مادرزادی با در شیحه مرض فلج اطفال فلج میباشند به کلاسهای مخصوصی محتاج نیستند ولی به تمرین و درمان عضلانی تحت نظر اشخاصی بسیار مجرب و کار کرده که فقط در مراکز معدودی میسر است نیازمندند . تعلیمات خاصی که برای اطفال مبتلا به فلج مادرزادی ضرور است. هنوز در تمام مملکت عمودیت نیافته است و نمی توان آنرا در همه جا بدست آورد.

درمان مداوم

والدین اطفال علیل ومریض باید بدون شک از پزشک خصوصی و یا از بیمارستان مجهز کودکان کمک بخواهند. اگر والدین با سرامجمه بیکی از این مراجع پزشکی قانع نشوند و یا مخارج درمان پیشنهاد شده و نوع آن خیلی سنگین و طاقت فرما بنظر آید حق دارند با اطلاع طبیب أولی بطبیب به بیمارستان دیگری مراجعه کنند. گاهی اوقات والدین با وجودی که از معالجات بک طبیب ظاهر کاملا راضی و قانع میشوند به یک یا دو طبیب دیگر هم مراجه میکنند تا کاملا مطمئن شوند، ولی این عمل ممکن است

بسبب اختلافات مثیری که در معالجه پا احتمالا در بکار بردن اصطلاحات پزشکی که بین اطباء وجود دارد آنها را گیج کرده دچار اشتباهاتی کند و بالنتیجه امکان دارم پسرای تحصیل اطمینان بیشتر و بیشتر از روز اول کرنثار شک و تردید کردند.

اگر پزشک حاذق و محرمی پیدا کرده اید که مشکل و مر على طفل شما را بخوبی میفهمد و او را تغییر ندهید و همیشه با او مشورت نمائید و طبیعی که مدت زمانی است طفل و خانواد؛ او را می شناسد بهتر از بیم که فقط چند لحمله قبل با او آشنا شده است میتواند بنحو پر دارو و ، مالحه طفل اقدام نماید و از نظر روانی نیز تعویض طیب و بردن طفل بلبل از این طبیب بأن طبیب ناراحت کننده است و اگر در مورد مر فرزند شما کشف جدیدی را در روز ماهه با مدلهای مبخوانید.

بهتر است از طبیب خود در باره آن سؤال کنید نه اینکه مستقیمه براغ کاشف آن بروید. اگر فوائد و اثرات سودمند آن تایت شده باشد و طبیب شما از آن اطلاع خواهد داشت و یا می تواند اطلاعاتی از این نظر که کشف جدید در بهبود بر فرزند شما قادر خواهد داشت یا خیر کسب نماید.

ضعف عقل و کودنی

علل مختلف کودنی را به طور کلی میتوان به دسته : منوی و غددی و طبیعی، تقسیم کرد. علل عضوی و عللی است که باعث صدمه مقزی میشود مثلا رسیدن اکسیژن بلرلهای ملی هنگام تولد رواد شیحه تورم مغزی (آنسفالیتا) ممکن است طفل کردن شود . علت غددی ، مربوط بعدم کفایت غده تیروئید است. اگر این کسالت خیلی زود تشخیص داده شود و بطرز محیحی درمان گردد ، ضعف قوای عتلاتی طفل بحداقل خواهد بود.

ضعف قوای عقلانی با کودنی طفل در اکثر موارد طبیعی، ، یعنی بواسطه مرض پا صدمه مغزی با بواسطه اشتباهاتی که والدین احیانا مرتکب شده اند ایجاد نمیگردد ، بلکه درجه هوش و ذکاوت طفل بطور طبیعی کمتر از حد معمول و متوسط است و عبئه بهمان دلیل که بعضی از اطفال باهوش تر یا کوتاهئر پا بلندتر از سایرین خلق میشوند. بهرحال هوش و قوای عقلی طفل دائمه رویتزاید است منتها سرعت آن از سرعت معمولی آهسته تر خواهد بود .

مثلا اگر درجه هوش طفلی در چهار سالگی برابر با هوش طفل متوسط سه ساله ای باشد ، در این صورت درجه عوشش در شانزده سالگی احتمالا برابر باهوش طفل متوسط دو ارده ساله ای خواهد بود و ضریب هوش چنین طفلی را می گوینده ۷۵% است. اگر چه در مورد طفلی که توای منلایش بطور طبیعی ضعیف است می توان خیلی کارها کرد، ولی بهر حال کو دنی او قابل درمان نیست. بهمان دلیل که چشم های آبی، مگه را نمی توان بر نگه دیگری تغییر داد با پاهای بزرگی را کوچکتر ساخت.

قبول کردن و دوست داشتن

کودک به همان صورتی که هست او را قادر میکند که از توانایی خود حداکثر استفاده را بنماید و مشکلاتی که در اخلاق و رفتار بعضی از اطفال کردن پیدا میشود بعلت کم موشی آنها نیست، بلکه بعلت بطرق غلطی است که در رفتار با آنها اتخاذ میشود ، اگر والدین مثلا فرزند خود را مجیب الخلقه تصور کنند و او را باعث ننگ و مادر خود بدانند و ممکن است طغل را بقدر کفایت از عشق و محبت خود برخوردار نکنند و بالنتیجه موجبات امنیت و آسایش خاطر و خوشبختی طفل فراهم نشود.

اگر والدین بغلط خود را برای کسالت او مسئول و منس بدانند، ممکن است رفتار غیر عاقلانه ای نسبت ہار معمول دارند که بدون داشتن کمترین فایده ای باعث مزاحمت و اختلال خاطر طفل گردد . اگر والدین فورا نتیجه گیری کنند که او طفل غیر قابل علاج است و دیگر نمی توان امیدی پاداشت و هرگز شکمی عادی و طبیعی نخواهد شد، ممکن است در فراهم کردن وسایل بازی ، رفیق و همبانی و تحصیلاتش که برای تمام المنال لازم است تا بهترین استعدادهای خود را بروز دهند ، اعمال و کوتاهی نمایند .

مهمترین خطر در آنست که والدین ، در حالیکه سعی میکنند ضعف قوای عقلانی شغل را ندیده بگیرنده کوشش کنند تا خود و دنیا ثابت کنند که این طئل نیز مثل طفل دیگر آنها کاملا با موش است و کوشش کنند که با او هم مانند طفل باهوش رفتار نمایند .

مثلا تبل از اینکه طفل آمادگی داشته باشد والدین سعی کنند بار آداب معاشرت و هنر مالی را یاد بدهند و درد تربیت او برای رفتن بتوالت عجله کنند و او را در مدرسه بکلاسی بگذارند که استعدادش را ندارد و در منزل برای پیشرفت درسهایش با او سر و کله زیاد بزنند و این فشار مداوم اور را تحریک میکند و بلجاجت و مخالفت وامیدارد و قرار دادن طفل در موقعیتهایی که بهیچوجه قادر بتحصیل موفقیت در آنها نباشد باعث تقلیل حی اسناد منفی در طول خواهد شد.

متاسفانه به موفقیت در زندگی برای اطفالی که والدینشان تحصیلات زیادی ندارند وزندکی متوسطی داشته باشند بیشتر از اطفالی است که در خانوادهای تحصیل کرده متولد شده باشند با جاه طلب بوده و آرزو مند کسب موفقیت های زیادی برای خود باشند. برای اطفال دسته اخیر اهمیت بسیار دارد که در مدرسه شاگرد خیلی خوبی باشند و نمرات عالی بگیرند، بدانشگاه بروند وماحب حرفه و شغل خوبی بشوند.

مشاغل مفید و آبرومند بسیاری وجود دارد که اشخاصی که دارای هوشی کمتر از متوسط میباشند بخوبی می توانند از عهده انجام آنها بر آیند . البته این حق مسلم هر فردی است که آنچنان تعلیم و تربیت خوب و شایسته ای را کسب نماید که بتواند از عهده انجام کاری که متناسب باهوش و ذکاوت او است بر آید.

طفل ضرب المثل باید اجازه داده شود که بر طبق استمداد منلی خود رشد و نمو نماید و در غذا خوردن و رفتن منوالت د احب عاداتی باشد که مناسب آن با مثل و نوای دمانی او بیش از سن او باشد. چنین طفلی نیازمند داشتن فرصتهائی است که بموقع خود خاک بازی کند ، بالا برود و خانه بازد ، صاحب اسباب بازیهائی که درست وارد شود و با سایر اطفالی که می تواند با آنها برابری نماید و از وجود آنها لنت بیرد بازی کند (ولو اینکه من اها کوچکتر از سن خودش باشد ، وقتی طغل بمدرسه میرود باید به کلاسی برود که احساس کند متعلق با است و می تواند کاری انجام دهد. او نیازمند عشق ومحبت صمیمانه ایست میل دارد که بخاطر صفات خوب و برجسته اش مورد توجه قرار گیرد.

هر کی که چند لفل دمیغ المثل با تحت نظر داشته است میداند که اغلب آنها بخصوص آهائی که در خانواده خود مورد توجه و قبول واقع شده اند چمدد طبیعی، دوست داشتنی و محبوبند. میزان علاقه و اشتباف آنها بیاتی و انجام امور تحصیلی که از هر حیث با قوای عقلی و دماغی آنها متناسب باشد عینا بهمان میزان علاقه و اشتبان اطفال متوسط و حتی باهوش است.

به عبارت دیگر به آن نگاه مبله و احنانه مربوط بکمی ضریب هوشی نیست ، بلکه ناشی از احساس تنهائی وغربه است ، بسیاری از ما در کنفرانی که مثلا مربوط بمسائل عالی تنوری نسبیک باشد قراند بله و احمقانه ای خواهیم داشت.

از طفلی که کم عقل بالنسبه معیط المغل باشد در منزل پرستاری و نگهداری میشود برادر کانون خانوادگی است که جنین طفلی، مانند طغل معمولی، از امنیت و آسایش خاطر برخوردار میشود . رفتن او پکودکستان که مسلمین آن می توانند قضاوت کنند که طفل باید با همسالان خود با با اطفال کوچکتر از خود آمیزشی و معاشرت داشته باشد برای طئل بسیار خوب و مفید است.

پرستاری و مراقبت طفل ضعیف العقل بر منزل

موقعی که برای والدین کاملا ملی شد که فرد بد انها الأحیث ترای دماغی و مثلی ضعیف و بینی است ممکن است از طبیب پا مددکار اجتماعی سؤال کنند که طفل بچه وسالی در منزل برای بازی کردن احتیاج دارد و آنها به اقداماتی را برای تعلیم وتربیت او در منزل می توانید انجام دهند. این سوال فتا برای آنست که هر کی ابتدا اسود میکند که طئل علیل با اطفال دیگر خیلی فرق دارم . طفل لعبدالستل ملیا دارای ملالف و استعدادهائی است که باسن او تطبیق نمیکند ، بلکه بمیزان و در سطح رشد منلی و مانی او میباشد .

او میل دارد با اطفال کوچکتر از خود بازی کند و اسباب بار مالی داشته باشد که برای سنین کوچکتر از سن خود متناسب باشد . او نمی تواند در پنج یا شش سالگی بند کفش خود را ببندد و با حروف الفباء را تشخیص دهد . ولی چند سال بعد وقتی سن عقلی دمسطح پنج یا شش سالگی دسپد توانایی انجام این امور را پیدا خواهد کرد.

مادر طفلی که دارای هوش متوسطی است محتاج نیست حنا از طبیبی سؤال کند با کنایی با مطالعه کند تا بفهمد فلش چه چیزی علاقمند است، بلکه غالبا اگر مادر فقط مواب بازی کردن و علاقه او باسباب بازیهای خود و بچههای همسابه باشد می تواند بسهولت حدس بزند که چه چیزهائی را طفل ممکن است دوست داشته باشد و همچنین مادد. مواطب است که طفل به چیزهائی را میل دارد بیاموزد و سعی میکند از روی دانائی وموقع شناسی او را در این قسمت ما کمک کند.

در مورد طفل ضعیف العثل نیز واقعا همینطور باید باشد و ہنی مواظب طفل باشید تا ببینید او از چه چیزهایی لذت میبرد . برای او اسباب بازیهائی برای سرگرمی در خارج و در داخل اطاق) بخرید که متناسب باشد و سعی کنید بجههائی را که او دوست دارد با آنها بازی کند برایش پیدا کنید (اگر ممکن باشد هر روز اینکار را بکنید). در پادگرفتن کارها وشرهائی که او کمک شما احتیاج دارد به او کمک کنید تا آنها را یاد بگیرد.

انتخاب میرا مناسب بسیار مهم است

وقتی از لحاط سفر عقل بطنلی مظنون میشویم ، سلاح در آنست که از نظرات و راهنمائی های پتروانشناسی با پزشک متخصص امراض روانی مطلع کردیم و این اطلاع را باید از طریق مراجعه به پزشک خصوصی یا از طریق درمانگاه هدایت کرده و یا از طریق میرا بدست آوریم. لازمست که کودک در پنج یا شش سالگی ، قبل از اینکه بکودکستان با دبستان وارد شود ، مورد آزمایش قرار گیرد و او را نباید در کلاسی گذاشت که از حدود توانائی و استبدادش بیشتر باشد .

درا هر روزی که نتواند با اطغال دیگر برابری کند، از اعتماد بنفش مختصری کاسته میشود و وقتی اندیکران عقب بماند و با اورا بکلاس پائین تری تنزل دهند غرور او بشدت جریحه دار میشود و باو برمبخرید. اگر طفل فقط مختصری کم هوش وضیف المثل باشد و برنامه مدرسه هم طوری باشد که هر دانش آموزی بتواند بقدر توانائی و استعداد خود پاجرای پروژهها کمک نماید ، در اینصورت طفل ممکن است بتواند با اطفال هم سن خود در پل کلاس پنهبند و با آنها ترقی و پیشرفت نماید ، ولی اگر کم هوش وضعف مثل طفل نسمه” ذیاد باشد : یا اگر برنامه تحصیلی مدرسه برای تمام دانش آموزان کلاس یکسان باشد . در این صورت مادام که توانائی عقلی و استعداد او برای رفتن بک اول دبستان کانی نیست و نباید به این کلاس گذاشته شود .

بمعنی ممکن است لازم باشد که بک یا چندسال صبر نمائید تا رشد عملی طفل برای رفتن بکلای اول مساعد گردد . اگرمیل دارید او را بکودکتان بگذارید. بهتر است وقتی کودکستان برود که سال بعد برای رفتن کلاس اول دبستان آمادگی تر داشته باشد. زیرا اگر مثل أحیانا تواند همراه با سایر اطفال هم کلاسی خود در کودکستان، به کلاس های بالاتر ارتقاء یابد وابوی و دل شکسته خواهد شد. از طرف دیگر، اگر بر نامه کرد کنان متغیر باشد و متناسب با استعداد و توانائی شنل تعبیر کرده و مخصوصا اگر طفل در منزل بجمای همبازی زیادی هم نداشته باشد ، بهتر است قبل از رفتن بدبستان و برای دوسال به کودکشان برود.

درمدراس بزرگی ممکن است و کلاس های مخصوس، برای اطفالیکه از تلرموش وعقل معیف هستند و مورد داشته باشد ، این اطفال در شنی ، هفت یا هشت سالگی وارد وکلای مخموم میشوند و برای خواندن و نوشتن را چند سالی تعویق می اندازند تا توانائی و آمادگی آرا پیدا نمایند . : اگر والدین با کمک و راهنمائی بک روانشناس پیشاپیش تصمیم گرفته اند طفل را یکی از این کلاس های مخصوس بفرستند ، ممکن است موتی کو طفل بسن مدرسه رفتن می رسد بحوالی و نزدیکی های چنین مدارسی نقل مکان نمایند تا برای طفل تسهیلات زیادتری از حیث رفت و آمد فراهم گردد.

اگر مشاوره با روانشناسی غیر ممکن باشد، موضوع کمی هوش و مثل طفل را با مسلم با و بی مدرسه مطرح کنید و تمام حقایق را در اختیار آنها بگذارید و از آنها جاده جوئی نمائید اگر در آینه از بابت توانائی و آمادگی طغل برای رفتن بمدرسه شک و تردیدی وجود دارد . تاخیر در فرستادن او بمدد سه بمراتب از تعجیل در آن بهتر است.

اگر مدرسه شبانه روزی مفیدتر باشد طفل را آنجا بگذارید

وضع تحصیلی طفل را همیشه میتوان مورد بررسی و مطالعه قرارداد تا معلوم شود آیا مدرسه روزانه ای که طفل با تحا میرود اعم از اینکه در کلاس های عمومی یا خصوصی آن مشغول تحصیل باشد. احتیاجات طفل را بخوبی تامین می کند یا خیر، اگر قوه طفل پائین تر از کلاسهائی که موجود است باشد و طفل از آن راضی و خشنود نباشد، یا اگر علل بودن و نقص طفل طودی باشد که ناراحتی شد بد سایر افراد خانواده را فراهم نماید، ممکن است ملاح همه در آن باشد که پس از چندی طفل بمدرسه شبانه روزی خصوصی با دولتی فرستاده شود . بدون شک والدین مایلند این قضیه را بدقت مورد بررسی و مطالعه قرار دهند و لبست صدا داوطلبان ورود بمدارس دولتی پسیار ملوپل است و ممکن است چندین سال طول بکشد تا نوبت به طفل شما برسد.

بنابراین اگر زودتر اسم طفل را در پست بنویسید بهتر از این است که بعلت تردید و مینسمیعی ، در اسم نویسی او تاخیر کند . زیرا بعداز اسم نویسی ، چنانچه نخواهید لنل را با نجا بفرستید ، صرف نظر کردن از آن بهر حال ممکن و میسر است.

طفل بسیار کودن

طفلی که در یک سال و نیمگی پا دوسالگی هنوز مثلا نمیتواند بنشیند و نسبت باشگاه و مردم اطراف خود علاقه ای از خود نشان نمی دهد و باعث مشکلات ودردسر زیادی است و تا مدتها باید از چنین طفلی همچون شیر خوار مراقبت و پرستاری نمود ، زیرا نوای دماغی طنل فوق العاده ضعیف است و افراد خانواده او را فاقد احساسات میدانند و کمتر باو توجه میکنند ، حل این مشکل و راه ممیتی ندارد و بستگی . بعوامل متعددی دارد از قبیل درجه و شدت کمی عقل طفل ، طبیعت و سرشت طفل .

حد این طفل أطفال دیگر را در خانواده تحت تاثیر قرار میدهد. آیا وقتی راه میافتد و فال میشود می تواند اطفال همبازی برای خود پیدا کند که او را راضی و خوشحال نگاهدادند ، آیا در مدارس محلی کلاس مخصوصی موجود است که برای او مناسب باشد و او را در آنجا بپذیرند، آیا مدرسه شبانه روزی برای چنین طفلی موجود است یا خیر و کیفیت آن چگونه است. مهمترین عاملی که بحل این مشکلات بستگی تامی دارد آنست که مادر تا چه حد از پرستاری او لذت می برد و پرستاری طغل تا چه حد مادر را از نظر روحی و جسمی خنه و فرسوده می سازد . تا طنلی بزرگتر نشود و چند سالگی نرسد نمی توان به بسیاری از این سوالات جواب صحیحی داد.

طبیعت و سرشت مادر چٹانست که بسهولت می تواند از عهده پرستاری چنین طفلی بر آید و می تواند برای پرستاری از طفل طرنی پیدا کند که باعث خستگی و فرسودگیش نگردد . چنین سادری می تواند از صفات خوب فرزندش بخوبی لنت پیرد و از شکلاتی که فرزندش ایجاد می کند ناراحت نشود وضمتا خود را خیلی گرفتار پرستاری و ننماید . سایر اطفال خانواده نیز از این جهان بمادر خود تأسی خواهند کرد. این پذیرش و محبتی که افراد خانواده در مودد لثل کودن وب مانده معمولی میدانند برای او و بخسوس در شروع زندگی ، بسیار مفید و موثر است. بدین ترتیب، طفل ممکن است بتواند از اثرات سودمند اقامت در منزل و زندگی کردن همیشگی در میان خانواده مستفیض گردد.

مادر دیگری که بهمان اندازه فرزند خود را دوست دارد ممکن است متوجه این نکته شود که بعلت پرستاری ازطفل عقب مانده ای که مستلزم زحمات و تحمل مشقات زیادی است بطور روز افزونی عصبانی و بی طاقت میشود . این حالت ممکن است رفتار و مناسبات مادر را با شوهر و سایر اطفالث مختل سازد و اطفال نیز ممکن است از وجود چنین لنل علیلی در منزل ناراحت و کل گردند و در چنین حالتی مادر بکمک و راهنمائی یک مدد کار اجتماعی حتما احتیاج دارد و نتیجه این راهنمائی آنست که با رفتار و اخلاق مادر ملایم تر خواهد شد و یا برای طفل ترتیبات دیگری اتحان خواهد شد که از نظر طفل وسایر افراد خانواده مفیدتر باشد.

مادر دیگری حس میکند که می تواند بدون احساس خستگی شدید تمام سعی و کوشش خود را با فدا کاری لذت بخشی مصروف پرستاری از طفل بسیار علیل خود بنماید، ولی شوم دیگری که خارج از خانواده است می تواند بخوبی ملاحظه کند که این احساسی انجام وظیفه و الزام مادر در پرستاری از طفل علل بقدری شدید است که مانع بند محبت و توجه و پرستاری اواز شوهر و سایر فرزندان و حتی رسیدگی بامور شخصی خود گفته است و این ترتیب و این فدا کاری مطلق مادر نسبت بطفل علیل و فراموش کردن سایرین و بطور کلی برای هیچیک از افراد خانواده و بخصوص برای طفل علبل صحیح و مناسبت نیست ، مادر برای آنکه رعایت تناسب و عدالت را یاد بگیرد و تا حدی از شدت اشتعال فکریش نیت ملفل علبل کاسته شود بدون شک محتاج کمک و راهنمائی است.

منگولیسم (داشتن زبانهای شبیه مغولها)

نوع خاصی از کودتی و ضعف قوای دمانی وجود دارد که بنام منگولیسم میران میباشد . در این نوع کودنی، هم جسم و هم نوای دائمی می دود دچار اختلال میگردد . در این کسالت پیشمهای لفل ، مانند چشمهای پاک نمر معمولی یا چینی، دو درب است و اصولا وجه تسمیه این کسالت بمنگولبم نیز بهمن دلیل میباشد. البته علائم و مشخات دیگری هم وجود دارد و رشد جسمی طفل بطنی است و مرگی کامل نمیشود . رشد عقلی و ذکاوت طفل در اکثر موارد بسیار پلینی و کندامت و در عده قلیلی از آنها فقط بمقداد نسبه قابل ملاحظه ای میرسد ، این اطفال از حیث حالت و رفتار بطرز عجیبی «بانمک، و دلیلیفا للبع) میباشند

هر جه زن بدوره یائسگی نزدیک تر میشود و احتمال زالیدن یک طفل هنگولی بیشتر میگردد و زن جوانی را که اولین فرزندش منگولی است می توان کاملا خاطر جمع ساخت که احتمال زائیدن طفل منگولی دیگری در این مرحله از زند گی (یعنی مادام که جوان است) بسیار کم است.

معمولا می توان منگولیسم را در موقع تولد طفل تشخیص داد . ولی در بعضی از موارد تا طفل چند ماهه نشود بطور مسلم و یقین نمی توان چنین حالتی را تشخیس دام و آینده طفل منگولی مانند سایر حالات کود نی ، برشد طفل ، پیدا کردن همبازی و کلاس های مناسبه در محلی که زندگی میکند و مشکلات مادر و ندرت تحمل او که در بین پرستاره از این طفل باید از عهده سایر وظائف خود نیز بر آبه بستگی کامل دارد. بعضی از اطفال منگولی بدون اینکه برای والدین با سایر اطفال مشکلات و ناراحتی های زیادی را فراهم نمایند بخوبی می توانند در منزل بزرگ شوند .

در بعضی موارد دیگر ، بتدریج که طفل بزرگتر میشود بخوبی می توان این نکته پی برد که اگر طفل در یک مدرسه شبانه روزی خصوصی یا دولتی گذاشته شود و در آنجا مورد پرستاری و مراقبت قرار گیرد و هم طفل وهم سایر افراد خانواده خوشحالتر و خوشبخت تر میشوند. با توجه بابن مسئله ، سلاح در آنست که برای اسم نویسی او در مدرسه شبانه روزی هر چه زودتر اقدام کنید و نوبت بگیرید، زیرا معمولا عدد داوطلبان بسیار زیاد است و رسیدن نوبت چند سال طول میکشد. بعدها اگر مایل بگذاشتن طفل در آنجا نباشید می توانید تقاضای خود را پس بگیر بده . برای اتحاد بهترین تصمیمات در مورد طفل ، مشاوره دائمی با کارشناسان این رشته بسیار مفید و لازم است.

بعضی از اطباء بوالدینی که قدرت مالی آنها مناسب و کافی باشد توصیه میکنند که برای پرستاری و مراقبت از چنین طفلی او را از همان موقع تولد بیک «دا په خانه خسوسی ببرند تا اولا والدین دلبستگی و علاقه زیاد طفلی که رشد چندانی نخواهد کرد و بجائی نخواهد رسید پیدا نکنند، ثانیا آنها بتوانند تمام سعی و کوشش خود را مصروف پرستادی و مراقبت از اطفال دیگر خود بنمایند . این پیشنهاد ممکن است برای بعضی از خانوادمها خوب و برای بعضی خانواده های دیگر بد باشد.

بنظر من والدین باید در نهایت صبر و حوصله و بررسی اطراف و جوانب امر تصمیم بگیرند و اگر در شک و تردید باشند با یک موسسه امور اجتماعی برای خانواده و با یک پزشک متخصص امراض روائی مشورت نمایند. بهرحال فقط عددا قلیلی از خانواده ها می توانند سالها از عهده مخارج پرستاری سومی طنل برآیند. همچنین فقط تعداد قبلی از مدارس دولتی می توانند چنین اطفالی را قبل از پنج سالگی یا بعد از آن پذیرند، نهرا مقررات موجود و با فقدان تسهیلات لازم تمام مدارس چنین اجازه ای را نمی دهید.

No votes yet.
Please wait...
Voting is currently disabled, data maintenance in progress.
برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *