مصرف مشروبات الکلی و اعتیاد به آن
استفاده از مشروبات الکی و عوارض آن
براساس اولین مطالعه بار جهانی بیماری (GBD)، در سراسر دنیا در بین مهم ترین عوامل عصبی منجر به ناتوانی، ناتوانی ناشی از مصرف مشروبات الکلی در ایجاد افسردگی های شدید مقام دوم را دارد. برای مثال نسبت سال های زندگی تطبیق یافته با ناتوانی (DALYs) ناشی از مصرف مشروبات الکلی در نقاط مختلف دنیا متفاوت بوده و با ۱۶ برابر اختلاف گزارش می شود. سال های زندگی تطبیق یافته با ناتوانی نزد مردان به دلیل مصرف مشروبات الکلی در سراسر دنیا ۵ برابر زنان است.
البته باید با این داده ها، به خصوص وقتی که میزان های پایینی گزارش شده، با احتیاط زیاد برخورد نمود. در سراسر جهان افراد، درمانگاه ها و وزارتخانه های بهداشت، همگی تمایل دارند که مصرف مشروبات الکلی را در حوزه فعالیت خود کمتر از واقع گزارش نمایند به عنوان مثال کشور شوروی سابق برای سالهای متمادی در هیچ یک از گزارش های ارسالی به سازمان جهانی بهداشت، سیروز کبدی را به عنوان عامل احتمالی مرگ گزارش نمی کرد.
در واقع مصرف مشروبات الکلی، به طور نسبی، نسبت کوچکی از دلایل مستقیم مرگ را تشکیل می دهد ولی وقتی جمع موارد مرگ ناشی از حوادث ترافیکی و آسیب ها و سکته ها به دلیل مصرف الكل؛ سیروز و سرطان کبد به علت مصرف الکل، فشار خون و میوپاتی قلبی به علت مصرف الكل؛ و برخی از انواع سرطان های معده، و سایر بیماری هایی که به دلیل مصرف این ماده تشدید می شوند نیز در نظر گرفته شود، اهمیت بهداشتی مصرف مشروبات الکلی مشخص تر می گردد.
لست (۱۹۸۷) ۷۹ مشکل پزشکی ناشی از مصرف مشروبات الکلی را در ۱۳ گروه منظم فهرست کرده است. باید توجه داشت که ابتلای به بیماری های جسمی و روانی، ناتوانی های فردی، خشونت و از هم پاشیدگی های خانوادگی از بزرگترین هزینه های انسانی و اقتصادی مصرف مشروبات الکلی است. جنایاتی که در سراسر دنیا حین مستی صورت می گیرد مسوول به هدر رفتن قسمتی از عمر افراد در زندان ها می شود، و اغلب این بیماری اجتماعی در محاسبه هزینه های مصرف الکل منظور نمی گردد.
اختلاف در گزارش های بین المللی میزان شیوع مشکلات ناشی از مصرف مشروبات الکلی بیشتر به دلیل مسائل اجتماعی و فرهنگی است. در کشورهایی که موانعی برای مصرف مشروبات الکلی وجود ندارد و این مواد آزادانه در اختیار افراد اسست گزارش میزان مصرف و بیماری های جسمی و روانی ناشی از آن زیاد است. به نظر می رسد که تقریبا در تمام نقاطی که مشروبات الکلی مصرف می شود، نسبتی مساوی از افراد به مصرف این مواد معتاد می گردند (حدود ۱۰ درصد).
در هر حال برای کنترل مصرف و اعتیاد به الکل می توان به دو راهکار مفید متوسل شد: کاهش تعداد افرادی که می توانند دسترسی به مشروبات الکلی داشته باشند از این طریق ممکن است نسبت ۱۰ درصدی اعتیاد به الکل کاهش یابد) و یا آموزش و غربالگری برای تعیین و تشخیص افرادی که نشانه های مقدماتی اعتیاد به الکل را دارند و تشویق آنها به شرکت در برنامه های گروه درمانی
عوامل خطر:
- داشتن پدر و مادر و یا فامیل نزدیک که مشکل مصرف مشروبات الکلی دارند. انتقال می تواند ژنتیکی و محیطی باشد.
- داشتن مارکرهای بیولوژیکی که متابوليسم الكل را تغییر داده و حساسیت نسبت به آن را کاهش می دهد.
- داشتن رفتاری تهاجمی و یا سابقه پرخاشگری در کودکی.
- داشتن محدودیت در سازگاری با مشکلات عاطفی و یا درونی خود و با سازش با فشارهای روانی، تغییرات زندگی و یا مشکلات خانوادگی.
- بودن در محیطی که به طور مستقیم و یا به علت فقدان آموزگار مناسبی برای نشان دادن مضار مصرف و محدود کردن آن، مصرف مشروبات الکلی را تشویق می کند.
- سهولت دسترسی به مشروبات الکلی به قیمت ارزان، در هر فروشگاه و محلی.
- داشتن مشکلات عصبی روانی مشترک مثل داشتن شخصیت ضد اجتماعی، اشکال در بیان احساسات و یا حمله های مکرر افسردگی. فرد مبتلا ممکن است تصور کند که مصرف الکل به بهبود او کمک خواهد کرد.
عوامل حفاظت کننده و مداخله ای: مصرف مشروبات الکلی ممکن است تنها راهی باشد که افرادی که به طور عام برای ابتلای به اختلالات عصبی حساس هستند، می توانند وجود خود را ثابت کنند. توجه به نکاتی که در مبحث یازده نقطه برخورد عوامل خطر و عوامل پیشگیری کننده (در قسمت های قبلی همین فصل برای ارتقای سلامت و ایمنی روانی جامعه به آنها اشاره شد، می تواند به کاهش میزان شیوع مصرف مشروبات الکلی نیز کمک نماید.
برنامه های مداخله ای برای پیشگیری از مصرف مشروبات الکلی عبارتند از:
- کنترل دسترسی به مشروبات الکلی در صورتی که دسترسی به این ماده کاهش یابد احتمال استفاده از آن نیز از بین می رود ولی باید توجه داشت که افراد الکلی در صورت نیاز ممکن است خود به تخمیر و تقطیر این مواد بپردازند. کنترل این مواد، به خصوص نزد نوجوانانی که شروع به مصرف آن می کنند و با افراد جوانانی که مقدمات اعتیاد آنها فراهم شده است، می تواند در کاهش اعتیاد به الکل مؤثر باشد. این نوع برخورد با مشروبات الکلی در بسیاری از نقاط جهان مؤثر بوده است.
- رفتار مثبت پدر و مادر و آموزش هایی که در مواقع خاص می توانند به فرزندان خود بدهند در کاهش ابتلای آنها به اعتیاد به الکل مؤثر است: هوشیاری دادن به کودکان وقتی آگهی های تجارتی مشروبات الکلی پخش می شود، توجه دادن به آنها وقتی که با افراد مست برخورد می شود و انتقال اطلاعاتی در مورد عاقبت معتادین به مشروبات الکلی و یا برقراری تماس مستقیم با این گونه معتادان، می تواند آگاهی های مناسبی به کودکان و نوجوانان بدهد (در بعضی از کشورهای اروپایی تا ۲۰ درصد از تخت های بیمارستانی به وسیله افرادی که به تنهایی معتاد به نوشیدن الکل بوده و یا به همراه این اعتیاد، به بیماریهای دیگری نیز مبتلا هستند، اشغال شده است).
- آموزش مؤثر برای مبارزه با مصرف مشروبات الکلی در مدارس بسیاری از مطالعات نشان داده که آموزش حقایقی در مورد الكل و مواد مخدر، به تنهایی، قادر به تغییر واقعی رفتارهای دوران نوجوانی نیست اما چنین آموزش هایی که منجر به تغییرات هنجاری، ارزشی، نگرشی و نیز تغییر باور نوجوانان نسبت به مواد مختلف از جمله الكل، سیگار و مواد مخدر می شود در سالیان بعد، میزان شروع به مصرف این مواد را به طور قابل توجهی کاهش می دهد. به کودکان باید چگونگی مقاومت در مقابل نفوذ و اصرار همسالان را برای آزمایش الكل و مواد مخدر – یا در حقیقت چگونگی نه گفتن و در ضمن داشتن یک تأثیر مثبت معنی دار را آموخت.
- تقویت و حمایت پدر و مادر و جامعه از گروههای هم سال مثبت که تفریحات سالم مثل ورزش و نه استفاده از الكل را، انتخاب کرده و با نوشیدن مشروبات الکلی به عنوان یک مشکل، نه یک رفتار پذیرفته شده، برخورد می کنند.
- کودکان و نوجوانان باید رابطه نزدیک و مستمری با پدر و مادر، مربیان (رهبران جوانان، معلمان، مربیان ورزشی، افراد فامیل و دوستان مسن تر از خود که می توانند سرمشق رفتاری مناسبی از نظر مقاومت در برابر مصرف مشروبات الکلی، مواد مخدر و سایر رفتارهای مخاطره آمیز باشند، داشته باشند.
- شرکت در گروه های اجتماعی مثل سازمان های اخلاقی و مذهبی که حامی یک شیوه زندگی اخلاقی، سالم و ایمن هستند.
هدف این برنامه های مداخله ای تنها مبارزه با مشروبات الکلی نبوده و پیشگیری از بروز آسیب های عمدی و غیر عمدی را نیز شامل می شود. مصرف مشروبات الکلی خطر تصادف و مرگ افراد را در داخل و خارج وسایل نقلیه موتوری افزایش می دهد. برای مثال در ایالات متحده آمریکا در حدود نیمی از تصادفات وسایل نقلیه موتوری را مصرف این مواد سبب می شود. علاوه بر این، تخمین زده می شود که در ایالات متحده آمریکا نسبت مشخصی از مرگها ناشی از حوادث مختلف، به دلیل مصرف الکل پیش می آید.
این نسبتها عبارتند از سوختگی: ۵۰ درصد؛ سقوط: ۵۰ درصد؛ غرق شدگی: ۳۰ تا ۵۰ درصد؛ خودکشی: ۳۰ درصد. این نسبتها در سایر کشورها بر حسب شرایط اقتصادی و عادت های مصرف الکل، متفاوت می باشد.
اغلب قتلها و آسیب های عمدی (خشونت) که در جهان اتفاق می افتد نیز به وسیله افراد مست و الكلی صورت می گیرد. الکل کنترل فرد را بر روی خود کاهش داده و بی توجهی او را به نتیجه برخورد خشن خود سبب می گردد. نسبت قابل توجهی از آزار همسران و فرزندان به وسیله پدران و شوهران مست اتفاق می افتد. بسیاری از مردان زندانی تحت نفوذ الكل و یا مواد مخدر اقدام به بزه کاری نموده اند. اعتیاد به مصرف الكل هزینه بر بوده، فعالیت و تولید انسان را کاهش داده و احتمال از دست دادن شغل و بیکاری را افزایش می دهد.
این بار مالی و زیان های اقتصادی باعث کاهش منابع مالی خانواده شده و معمولا اختلافات را دامن زده و سلامت روانی تمام اعضای خانواده را مختل می کند. با توجه به این نکات درک مسوولیت و نقش افراد جامعه در پیشگیری از مصرف الکل و اعتیاد به آن روشن تر می گردد (در جوامع مسلمان مصرف الکل ممنوع و حرام است و این امر تا حد زیادی از این مشکل کاسته است).
باید توجه داشت که درمان اعتیاد به الكل مشکل و در موارد بسیار شدید اعتیاد، اغلب نیازمند بستری در بیمارستان است. در این مؤسسات سایر بیماری های وابسته به مصرف الکل نیز تحت درمان قرار می گیرد. گروه درمانی باید در بیمارستان شروع شده و بعد از ترخیص بیمار نیز ادامه یابد. از برنامه دوازده مرحله ای که به وسیله مؤسسه الکلی های گمنام (AA) در ایالات متحده آمریکا تهیه شده به طور وسیعی در سطح بین المللی استفاده می شود.
تعداد کمی مطالعه کنترل شده برای تعیین تأثیر این برنامه صورت گرفته است ولی بسیاری از پزشکانی که به درمان معتادین به الکل اشتغال دارند از این برنامه استفاده می کنند. اغلب درمانهای فردی مؤثر نبوده و گروه درمانی مفیدتر است، شیوه مورد عمل گروه (AA) کم هزینه تر بوده و ممکن است مؤثرتر از گروه درمانی باشد.
اختلال رفتاری بزه کاری: اغلب مشکل رفتاری نوجوانان از زمان کودکی شروع شده و به بزه کاری و فعالیت های غیرقانونی در دوران نوجوانی منجر می شود و در این مرحله از زندگی، آنها از مشکلات مطرح قانون و پلیس خواهند شد و باز در این مقطع از عمر است که بخش قوانین جنایی مسوولیت رسیدگی به چنین نوجوانانی را به عهده می گیرد.
وقتی مشکل تا این مرحله ادامه پیدا می کند واحدی که عهده دار مسوولیت می شود، دیگر رویکرد درمانی نداشته و به ناگزیر بهبودی فرد – تا ۹۰ درصد از مردان – را در جدا کردن دراز مدت او از جامعه قلمداد می شود. برای مثال در بعضی از نقاط ایالات متحده آمریکا ساختن زندان و اداره آن به وسیله بخش خصوصی سرمایه گذاری سودآوری شده است تا جایی که سودآوری این زندان ها برای شرکت های تجاری اداره کننده آنها، اولویت بیشتری نسبت به بازسازی افراد زندانی دارد.
این بزهکاران زندانی، بیشتر مانند قربانیان دست و پا شکسته ای هستند که در اثر حوادث و تصادف، برای مثال سقوط از یک بلندی به درون رودخانه، مجروح شده اند بنابراین شاید جستجو برای علت سقوط این افراد از بالای سرچشمه گل آلود عاقلانه تر و مؤثرتر از گسترش گروه های نجات باشد. در حقیقت آن چه که سبب نقص دستگاه عصبی از شروع دوران کودکی شده و خطر عمومی ابتلای به ناتوانی عصبی، اسکیزوفرنی، افسردگی عمیق و مشکلات دیگر را فراهم می کند، زمینه ای برای بروز رفتارهای غیر اجتماعی نیز می گردد.
این عوامل خطر در سال های بعد منجر به حوادثی از قبیل ترک تحصیل، بزه کاری نوجوانان، جنگ و دعوا، دزدی، مصرف مشروبات الكلی و مواد مخدر، شکست در زندگی زناشویی، بچه دار شدن بدون ازدواج، و بالاخره انتقال تمام این مشکلات به نسل بعدی می شود. این استعاره سرچشمه گل آلود در تمام زمینه های مشکلات بهداشت عمومی مطرح است.|
عوامل خطر و حفاظت کننده مجموعه مشکلات عصبی پیش از این در بخش، يازده نقطه برخورد عوامل خطر و عوامل پیشگیری کننده، مورد بحث قرار گرفته است. در اینجا به چند نشانه و عوامل خطر اختلال رفتاری اشاره می شود.
نشانه هایی که نیازمند اقدام فوری است: رفتار خارج از کنترل ممکن است از ۴ تا ۶ سالگی شروع شده و نشانه های موج بعدی آن در اواسط دوران کودکی و مرحله آخر در شروع نوجوانی بروز کند. نشانه های بیماری در پسر بچه ها زودتر از دختر بچه ها تظاهر می یابد؛ ولی نوجوانی حداکثر مخاطره را برای هر دو جنس به همراه دارد. تمام اختلالات رفتاری بر اساس معیارهای غلط و درست فرهنگ بالغين قضاوت می شود کودکانی که به این طریق قضاوت می شوند ممکن است از رشد کافی برای داشتن یک دستگاه ارزشی و کنترل رفتاری معادل بالغين برخوردار نشوند.
در مجموع، نوجوانانی که مبتلا به اختلال رفتاری می شوند نسبت به نتایج احتمالی رفتار خشن و متجاوزانه خود هیجان کمتری نشان داده و بعد از اقدام نیز احساس گناه نمی کنند. بنابراین اغلب مجازات چنین کودکانی نتیجه ای نداشته و به زودی فراموش می شود. اغلب چنین کمبودهایی، به پاسخ دستگاه عصبی خودکار و تغییرات هورمونی و متابولیسم نورونهای رابط مغزی نسبت داده می شود.
عوامل خطر:
- داشتن خلق و خویی که به شکلی مزمن حساس بوده، زود تحریک شده و و کنترل آن مشکل است.
- کودکی که در اثر تغییرات زیاد در برنامه های زندگی، محیط زیست، مراقبين و پرستاران دچار مشکل می شود.
- وجود کاستی توجه در اثر بیش فعالی (ADHD) (شیطنت و یا فعالیت بسیار زیاد) و یا حالاتی شبیه به آن.
- کودکی که همواره هدف خشم و غضب والدین است، اعم از این که مستحق است یا خیر.
- کودکی که همواره مخالفت و نافرمانی می کند، به طوری که به اغلب خواسته های دیگران پاسخ منفی داده و در بیشتر مواقع خلاف آن خواسته ها را عمل می کند.
- تأخیر در رشد ذهنی و فراگیری زبان، اختلالات خواندن که هم گام با اختلال رفتاری بوده و گاهی قبل از بروز اختلال رفتاری و گاهی بعد از آن ظاهر میشود.
- داشتن والدین مبتلا به اختلال رفتاری و یا روانی که همیشه با هم اختلاف داشته و ستیز می کنند و به کودکان نیز آسیب رسانده و از آنها غفلت می کنند بر اساس مطالعات طولی، نشان داده شده که ۲۵ درصد از کودکان آزار دیده و غفلت شده در سالهای بعد دچار بزه کاری می شوند.
- کودکان مبتلا به ناتوانی، آسیب ها و محدودیت های مزمن.
- کودکانی که حالت تهاجمی داشته و در ضمن گروه های هم سال شان نیز آنها را نمی پذیرند.
- کودکانی که در محیط های پرجمعیت و شلوغ و در خانه های نامناسب زندگی کرده و دچار فقر و جدایی پدر و مادر بوده و در مواجهه با جرم و جنایت که میتواند برای آنها مدلی منفی باشد، قرار می گیرند.
- کودکانی که مورد تنبیه و مجازات های سختی که با خلاف کاری و یا سن آنها هم خوانی نداشته و با آنها را حیران و مغشوش می کند، رو به رو می شوند.
عوامل حفاظت کننده: آنچه که به تفصیل تا این جا بيان شده و مسایلی که باید در مراقبت از سلامت و ایمنی کودکان و نوجوانان مدنظر قرار گیرند، از عوامل مهم حفاظت کننده برای دخالت در بروز اختلال رفتاری و بزه کاری نوجوانان است. آنچه که در زیر بیان می شود عرضه خطوطی خاص و مهم از زندگی، برای نجات کودکان و نوجوانانی است که ممکن است در مراحل اولیه سقوط به ورطه اختلالات رفتاری باشند:
ا- بهبود و تقویت رفتار والدين: تغییر رفتار والدین را می توان از طریق آموزش جوانان و والدین آینده به شکلی بنیادین مورد توجه قرار داد. راهکار دیگر می تواند تهیه فهرستی از افرادی باشد که می توانند به صورت نیمه وقت و یا دواطلبانه به جای پدر و مادر، به منظور تغییر موقت محيط کودکان و یا استراحت پدر و مادر خسته، از کودکان نگهداری کنند (مادر بزرگ و پدر بزرگ، افراد نزدیک فامیل و یا همسایگان بچه دوست از جمله زوج هایی که از داشتن کودک محروم هستند، می توانند جایگزین های موقت مناسبی برای پدر و مادر کودک باشند).
۲- تنظیم برنامه های آموزشی مدارس در جهت آموزش شیوه های صحیح برقراری روابط انسانی در جوامعی که خطر اختلال رفتاری و بزه کاری زیاد است ممکن است بتوان تعداد دانش آموزان کلاس ها را کاهش داده و از مددکاران اجتماعی، پرستاران و مشاورین تربیتی برای آموزش این مسایل کمک گرفت.
۳- آموزش چگونگی استفاده صحیح و پیشگیری از اتلاف اوقات فراغت به وسیاه فعالیت های فوق برنامه برای کودکانی که پدر و مادر آنها به کار اشتغال دارند در این فرصت ها می توان به کودکان مطالب غیردرسی مثل انواع مختلف ورزش ها و سایر مهارتهای شغلی را آموزش داد. فراگیری این مهارت ها به علت آن که به کودکان همکاری با دیگران را آموخته، خودکارآمدی و اعتماد به نفس آنها را بالا برده و آنها را برای رهبری آماده می کند، می تواند در پیشگیری از ابتلای به اختلال رفتاری و بزهکاری مؤثر باشد.
۴- برقراری و حفظ روابط مثبت کودکان و نوجوانان با پدر و مادر، عمو و دایی، عمه و خاله، پدر بزرگ و مادر بزرگ، برادر و خواهرهای بزرگ تر، همسایگان، معلمین مدرسه، مربیان ورزشی و سرپرستان گروه های نوجوانان برای حفظ چنین روابطی لازم است که بزرگ ترها صبر و حوصله داشته و گاهی سخت گیر باشند. امروزه شواهد علمی نشان می دهد که وجود یک بزرگتر فهیم در کنار کودک، خطر اقدامات بزهکارانه او را در آینده کاهش می دهد؛ این نکته به وسیله بسیاری از افراد برجسته جامعه که زندگی سالم خود را مدیون شخص خاصی می دانند که آنها را از مشکلات و خطرات دوران نوجوانی رهانیده است، ثابت شده است.
شیوه های رفتار درمانی و گروه درمانی برای گند کردن و یا حتی توقف رشد رفتار بزهکارانه آن اندازه پیشرفت کرده که بتوان با استفاده از مطالعات کارآزمایی بالینی با انتخاب تصادفی تأثیر آنها را بررسی نمود. گروه درمانی به روش های مختلفی، بر مبنای آموزش های اجتماعی، سازمان دهی ذهنیت و یا مدل های درمان خانوادگی صورت می گیرد. به دلیل شیوع بسیار فراوان اختلال رفتاری، بزه کاری و بازتاب های این کج روی ها، آموزش آنها تقریبا در تمام موارد به شکل گروهی صورت می گیرد.
وولفندن و همکاران در سال ۲۰۰۲ در نیوزیلند نتایج حاصله از تعدادی از کارآزمایی های کنترل شده که با کیفیت بالایی صورت گرفته را مرور کردند. تمام ۷۶۹ نوجوان ۱۶-۱۰ ساله که در این مطالعات بررسی شدند پیش از این نشانه هایی از اختلال رفتار اجتماعی داشتند. راهنمایی و دخالت خانواده و پدر و مادر به شیوه های مختلف منجر به کاهش دستگیری مجدد ۳۵ درصد از این نوجوانان بزه کار شد و در نتیجه در مقایسه با گروه شاهد، به شکل معنی دار مدت زمان توقیف آنها در اندرزگاهها کاهش یافت.
در سال ۱۹۹۹ نتیجه یک مطالعه کنترل شده از ۳۷۸ دانش آموز که با انتخاب تصادفی به دو گروه تقسیم شده بودند توسط گروه تحقیقاتی پیشگیری از مشکلات رفتاری منتشر شد. یکی از این دو گروه برنامه آموزشی عادی را دید و گروه دیگر تحت برنامه آموزشی فست تراک برای پیشگیری از اختلال رفتاری قرار گرفت. گروه دوم ۵۷ جلسه آموزشی در زمینه های کنترل شخصی، آگاهی های عاطفی، رابطه با هم سالان و حل مشکل داشتند. نتیجه این مطالعه نشان داد که گروه اخیر کاهش بیش فعالی و رفتار مخرب داشته و فضای کلاس آنها نیز بهبود یافته بود.
این گروه تحقیقاتی نتیجه گرفتند که باید به برنامه های مدارس برای کاهش مشکلات رفتاری اهمیت و اعتبار بیشتری داده شود. این مطلب در بررسی بسیار فشرده رانز و هوگوود (۲۰۰۰) در زمینه خدمات بهداشت روانی در مدرسه مورد تایید قرار گرفت.
دیدگاهتان را بنویسید