#


دلایل واقعی مرگ انسان چیست؟

15 می 2018 بدون نظر 1417 بازدید

دلایل واقعی مرگ انسان چیست؟

دلایل واقعی مرگ

وقتی مردم و مراقبان بهداشتی – در مورد دلایل مرگ فکر می کنند، بیشتر بیماری ها و آسیب هایی مثل بیماریهای قلبی، سرطان، بیماری های کبد و یا تصادف وسایل نقلیه موتوری را در نظر می گیرند. باید توجه داشت که حالات فوق تشخیص نهایی یک مشکل سلامت و ایمنی است و باید دید که دلایل اصلی که به این نتایج ختم می شود چیست؟ برای مثال مک گینن و فوئج (۱۹۹۳) عوامل غیر ژنتیکی که منجر به افزایش موارد مرگ در ایالات متحده آمریکا می شود را مشخص کرده و نقش آنها را برای ۱۰ علت اولیه مرگ تخمین زده اند. این ۱۰ دلیل شامل مصرف دخانیات، کم خوری یا پرخوری (عادات غذایی)، ناکافی بودن ورزش های مربوط به قلب و عروق، مصرف مشروبات الكی، فقدان مصونیت در مقابل عفونت ها، مواجهه با سموم و زهرها، اسلحه گرم، رفتار جنسی پر خطر، آسیب های ناشی از حوادث ترافیکی و مصرف مواد مخدر است.

البته باید توجه داشت که قرار داشتن در طبقه اقتصادی – اجتماعی پایین و عدم دسترسی کافی به خدمات پزشکی نیز در ایجاد مرگ دخالت دارد ولی معمولا این دلایل به همراه ۱۰ رفتار اجتماعی فوق میباشد. مشخص است که این عوامل در ابتلا به بیماری های بلند مدت و کاستن از کیفیت زندگی نیز مؤثر بوده و هزینه های پزشکی را تا قبل از پایان عمر بیمار به شدت افزایش خواهد داد.

در تمام کشورها، دلایل و عوامل خطر مؤثر برای تمام انواع مرگ و بیماری های مهم به خوبی مشخص شده است. شیوه های پیشگیری برای برخورد با آنها به منظور شروع برنامه نیز به اندازه کافی معلوم است. همان طور که در بخش قبلی اشاره شده نقش تغییر رفتار در کاهش هر یک از دلایل عمده ابتلا به بیماری و آسیب های جسمی در سطح فردی و اجتماعی نیز به طور واضح مشخص است. برای اولین بار در تاریخ علوم پزشکی اولویت بیشتر به اکتشافات در رشته های علوم پایه فیزیکی و بیولوژیکی داده نشده است بلکه برای اجرای برنامه های پیشگیری مؤثر استفاده بسیار وسیع و روزانه از دانش روانپزشکی اولویت بیشتری پیدا کرده است. تاکنون بسیاری از اكتشافات علوم رفتاری با موفقیت برای حل مشکلات پزشکی بالینی و سلامت همگانی به کار گرفته شده است اما اکنون باید در کشورها و مناطق مختلف دنیا از شیوه های تغییر رفتار برای ارتقای سلامت بیشتر استفاده شده و این رشته در تمام دانشکده های پزشکی تدریس گردد. برنامه های پزشکی اجتماعی اگر براساس مشکلات واقعی بنا کردند از موفق ترین برنامه ها بوده و صرفه جویی بیشتری را در پی خواهند داشت.

در واقع توسعه راهکارهای پیشگیرانه نیازمند توجه به موارد زیر است:

۱) چه عواملی باعث افزیش تعداد مبتلایان یک بیماری یا آسیب خاص، ناتوانی و یا مرگ می شود؟

۲) چگونه می توان این عوامل را تغییر داد؟

۳) چه حفاظت های اضافی و یا عناصر بهداشتی دیگری می تواند مشکل بهداشتی مورد نظر را کاهش دهد؟

۴) برای حل مشکل مورد نظر، کار باید بر روی چه بخشی از جامعه و در چه توالی یا زنجیره ای صورت گیرد؟

۵) در مجموع کدام یک از راهکارهای مداخله ای بهترین نتیجه را به دست می دهد؟ دقیقا چه باید کرد – چه کاری را نباید انجام داد تا اهداف مورد نظر حاصل گردد؟

راهکارهای تعیین دلایل واقعی مرگ

یکی از الگوهای اولیه نمایش چگونگی انتشار یک بیماری مثلت اپیدمیولوژی است. در این بخش مفهوم عامل، میزبان و محیط از زمانی که این عناوین برای مبارزه بر علیه بیمارهای عفونی مورد استفاده قرار گرفته بیان می شود.

واژه عامل برای اولین بار برای بیان عامل یک بیماری عفونی یا انگلی به کار رفته است ولی امروزه بر حرارت با سرما، گرد و غبار، مواد سمی، وقایع منجر به افسردگی، ابزار غیر ایمن و یا حتی زیادی کالری و یا چربی در بدن نیز دلالت دارد. کمبود و با ناکافی بودن عواملی از قبیل گرسنگی، تشنگی، کمبود آهن یا بد، فقدان محبت های مادرانه، فقدان روابط اجتماعی، بی کاری، فقر و نا امیدی نیز ممکن است از عوامل بیماری زا محسوب شوند.

در شرایطی که اغلب یک عنصر به تنهایی برای ایجاد بیماری کافی نیست، مجموعه ای از جریانات می توانند نقش عامل را به عهده گیرند. به عنوان مثال گاهی بیمارانی که از بعضی از داروهای روانی استفاده می کنند، به شدت آفتاب زده میشوند به طوری که حتی اگر فقط در معرض مقدار میزان متوسطی از نور خورشید قرار گیرند بیمار می شوند. عامل بیماری در این نوع حالت مرضی چیست: دارو، نور، آفتاب و یا هر دو؟

میزبان نیز باید از چندین منظر مورد بررسی قرار گیرد. می توان میزبان را هدف بیماری دانست و یا می توان تعریف مراحل بعدی را برای میزبان به عنوان یک عامل کمک کننده در ایجاد بیماری و یا وسیله بقای عامل بیماری قبول کرد. در اغلب اوقات میزبان به عنوان یک بازدارنده و همچنین یک شرکت کننده فعال برای فرایند بهبودی در هدف سلامت و ایمنی در نظر گرفته می شود.

در هر صورت میزبان نباید تنها به عنوان یک توده بیولوژیک در نظر گرفته شود بلکه همان طور که هنگام تشخیص بیماری در گرفتن شرح حال کامل صورت می گیرد، باید میزبان را یک سیستم پیچیده در نظر گرفت. پیشگیری از بیماری ها و ارتقای سلامت ممکن است نیازمند مطالعه در زمینه تغییرات شناختی، احساسی، رفتاری و اجتماعی افراد، گروه ها و حتی جوامع باشد. چنین اقدامی علاوه بر عملیاتی است که در زمینه افزایش مقاومت میزبان با بهبود تغذیه، واکسیناسیون، پیشگیری از کاهش قدرت ایمنی و یا برخورد با حالات روانی (که ممکن است دارای نتایج بسیار محسوسی باشد) صورت می گیرد.

توجه کنید که هر یک از نکات زیر که همگی بخش هایی از میزبان هستند، تا چه اندازه می توانند در تغییر یک طرح پیشگیری مؤثر باشند: روستاییانی که به علت ترس از پزشک و یا عدم اعتماد به او ممکن است برای واکسیناسیون کودکان خود مراجعه نکنند؛ خانواده هایی که در مضیقه مالی فراوانی هستند و قادر به تهیه دارو نبوده و در نتیجه نسخه پزشک را نمی پیچند؛ آن بخش از شهرنشینانی که در مناطقی که خشونت در آن نقاط قابل کنترل نیست زندگی می کنند و احساس تنهایی و ناامیدی می کنند؛ افراد افسرده ای که نمی توانند از نظر اجتماعی فعال بوده در نتیجه در خانه مانده و در خود فرو می روند؛ آنتی بیوتیک ها ممکن است افراد بی بند و بار از نظر جنسی را درمان کنند ولی قبل از درمان کامل مانع از آلودگی شریک جنسی آنها نمی شوند؛ بعضی از مدیران کارخانه ها ممکن است فکر کنند اگر مادهای شیمیایی برای خنثی کردن سمومی که به رودخانه ها وارد می کنند مصرف نمایند، ورشکست می شوند.

بعضی از مردم به راهنمای زندگی عاری از لار بالا دا ظاهر منطقی ما ممكن است به جوانان به عنوان گروهی بالقوه خطرناک نظر کنند؛ بعضی از مردم به ظاهر منطقی ما ممکن است به جای آن که به افراد بی خانمان محبت بستری کنند مرگ آنها را به علت بیماری یا خشونت به فال نیک بگیرند، ممکن است سالمندانی تنها باشند و کسی نباشد که در مواقعی که نیاز فوری به خدمات پزشکی دارند به آنها کمک کند؛ مردم ممکن است بدانند که سیگار کشیدن خطرناک است ولی انگیزه ای برای ترک آن نداشته باشند؛ معتادان مزمن ممکن است نتوانند در برنامه های توانبخشی دوام بیاورند.

وقتی به واژه محیط فکر می کنیم، پی می بریم که برای قرنها دانشمندان علوم محیط زیست، مهندسین و بازرسان بهداشتی با مسایلی مثل آلودگی هوا و دفع زباله سر و کار داشته اند. در مرحله بعد ممکن است مسایلی از قبیل ساختن جاده های وسیع و طرح های تولیدی دیگر که مورد توجه متخصصین بهداشت محیط هم می باشد، مورد توجه ما قرار گیرد. عوامل بیماری زای جسمی – بیولوژیک که متخصصین بهداشت محیط نیز پیشرفت زیادی در آن نموده اند شامل مخازن عوامل عفونی، حشرات و حيوانات ناقل، بیماریهای منتقله از راه غذا، آلرژنهای آلی، مواد سمی شیمیایی، مواد رادیواکتیو و انتقال بیماری از شخصی به شخص دیگر در اشکال مختلف آن می باشد. اینها نکات بسیار مهمی است که برنامه های سلامت و ایمنی همگانی در بسیاری از کشورها باید کارهای زیادی بر روی آنها انجام دهند تا تمام بیماری هایی که میدانیم چگونه با آنها برخورد کنیم، تحت کنترل درآیند.

در همین زمینه سال هاست که صاحبان پیشروی مشاغل بهداشتی سه سطح محیطی دیگر را در هر موقعیت مشخصی در کارهای خود دخالت می دهند که عبارتست از : محیط بین فردی، محیط اجتماعی اقتصادی، و محیط فرهنگی/ ایدئولوژیک اما متاسفانه هنوز این اطلاعات و اقدامات گسترش پیدا نکرده است.

محیط بین فردی، فضای ارتباطی موجود بین دو شخص را در بر می گیرد. این نوع رابطه از پیوند بین مادر و فرزند شروع می شود. حتی بین پستانداران پست تر مثل موش و سگ و فیل و انواع میمونها، جدایی نوزاد از تغذیه، پرستاری و مراقبت مادر معمولا به معنی بیماری، آشفتگی رفتاری و یا مرگ خواهد بود. مطالعات روانشناختی و بررسی های زیاد در زمینه طب اطفال نشان داده که این نوع جدایی بین نوزاد و مادر نزد انسان، آثار بسیار شدیدتری به جای می گذارد.

وجود فرد یا افرد موجه دیگری که از نظر جسمی، روانی و احساسی به کودک نزدیک باشند وسیله قدرتمند و مناسبی برای پیشگیری و درمان این حالات خواهد بود. در حقیقت آثار این نوع حمایت ها از قبل از تولد نوزاد شروع می شود.

همچنین ابراز عشق و علاقه به خانواده و دوستان منجر به هدایت کودکان کمی بزرگ تر و عبور آنها از خطرات و تهدیدهای دوران بلوغ شده و از آنها افرادی شاد، دلسوز و دارای کردار و رفتاری در راستای سلامت و ایمنی بهتر که برای تمام عمر دوام خواهد داشت، خواهد ساخت. کیفیت رابطه، ارتباط متقابل با احساس و ارشاد راستین، اهمیت بیشتری از مقدار تماس دارد.

در مراحل بعدی زندگی یعنی دوران نوجوانی، رابطه بین فردی با گروه های هم سال در شکل گیری ارزش ها، عادات (از جمله عادات مرتبط با سلامت و ایمنی)، شیوه و منش قبول خطر و این که آیا آینده امیدوار کننده یا ناامید کننده خواهد بود و با هیچ کدام (در اینجا منظور از هیچ کدام اشاره به حالت خمودگی و سستی جوانان شهرنشنين دارد، برای مثال فردی که با مرگ ناگهانی دوست هم سال خود مواجهه شده است) اهمیت بیشتری دارد. لازم است که در این مرحله خانواده های معلمین، و صاحبان حرفه پزشکی برای هدایت نوجوانان به گروه های هم سال تندرست که دارای تفکر و رفتاری سازنده هستند، فعالانه تر وارد عمل شوند.

قدرت درمانی خارق العاده مهرورزی محیط بین فردی در دوران بلوغ نیز ادامه خواهد داشت. تقریبا در تمام کشورها و در تمام گروه های سنی بالای ۲۵ سال میزان مرگ افراد متاهل کمتر از افراد هم سالی است که طلاق گرفته اند، همسرشان فوت کرده و یا هرگز ازدواج نکرده اند. مطالعات طولی جمعیتی در زمینه تنهایی در مقابل کسانی که از حمایت های اجتماعی برخوردارند نشان داده است افرادی که رابطه اجتماعی مستمری دارند، حتی وقتی با مطالعه تعیین کننده هایی مثل وضعیت سلامتی و اقتصادی کنترل می شوند، میزان مرگ کمتری دارند. مطالعه سالمندان نیز نتایج مشابهی را نشان داده و در حال حاضر بعضی از کشورهای اروپایی (مثل کشور سوئد) فرصت های برقراری روابط اجتماعی را، به منظور تأثیر آن بر افزایش سالهای زندگی سالم و فعال سالمندانی که تنها هستند، فراهم آورده اند.

در ورای تماس های چهره به چهره با افراد خانواده، همسایگان، دوستان، همکاران، هم آیینان و هم گروه های اجتماعی دیگر، نهاد اجتماعی جامعه و کشور قرار گرفته است. اینها شامل گروه های کاری، سرمایه گذاری های تجاری، دولت های محلی، خدمات پزشکی، کمک های توانبخشی و یا همراهان بیکار، گروه های مذهبی، مددکاران اجتماعی، کمک های حرفه ای و بسیاری از گروه های دیگر بوده که شیوه کار و سازمان بندی آنها نیز مطرح می باشد.

ساختار اجتماعی این نهادها فراتر از افراد درگیر در آنها بوده و موجب هم افزایی قدرت اعضا می شود. چنین ساختارهایی به تصمیم گیری در زمینه نکات مختلف کمک کرده و هر یک از اعضا تسهیلاتی فراهم می کنند یا در مورد موضوع مورد نظر به بحث می نشینند و یا موضعی بی تفاوت اتخاد می نمایند. بعضی از این نکات می تواند آب و فاضلاب، برق و تلفن؛ جاده سازی؛ مدرسه سازی؛ ساختن درمانگاه و بیمارستان؛ چگونگی رفتار یک مدیر با کارکنان و محیط زیست؛ چگونگی اداره زندان ها؛ چه کسی مسوول سلامت همگانی، پیشگیری از بیماریها و ارتقای سلامت است؛ چه کسی و در چه سطحی خدمات درمانی ارایه می کند، و پرداخت هزینه این خدمات با چه کسی است؛ و حتی چگونگی قوانین مربوط به مالکیت زمین باشد. مشخص اسست که چنین نهادهای اجتماعی منسجمی بر سلامت تمام اعضا، در جهت مثبت یا منفی، مؤثر خواهد بود. لازم است که در فواصل زمانی مختلف فعالیت بعضی از این نهادهای اجتماعی، به منظور افزایش کارآیی آنها در زمینه ارتقای سلامت افراد جامعه و یا ناحیه مورد ارزیابی قرار گیرد.

در تمام نقاط دنیا فقر اقتصادی جامعه یکی از قوی ترین معیارها برای پیش بینی وضع بد بهداشتی و بالا بودن میزان مرگ است. قوی ترین معیار بعدی از این دست، سطح پایین تحصیلات است. این نکته در مقایسه یک کشور با کشور دیگر و یا جوامع مختلف در یک کشور، حتی در کشورهایی که خدمات بهداشتی برای همگان فراهم است، صادق می باشد. این معیارهای اقتصادی | اجتماعی وابسته به فراوانی بیماری ها و دلایل آسیب های جسمی که عوامل ایجاد آنها شباهت کمتری با هم دارند، می باشد. گفته شده که با توجه به وضعیت اقتصادی اجتماعی می توان وجود هر بیماری را پیش بینی کرد ولی هیچ کدام را نمی توان شرح داد. مردمی که در فقر به سر می برند، رژیم غذایی و مسکن فقیرانه ای دارند، آلودگی هوای بیشتری دارند، بیشتر در معرض عوامل بیماری زا قرار می گیرند، مشاغل خطرناک تری دارند، کمتر امنیت شغلی دارند، بیشتر با بحران های آسیب زا در زندگی شان روبرو می شوند از خدمات پلیسی و آتش نشانی کمتری برخوردار هستند، سیگار و مشروب بیشتری مصرف می کنند و شیوه زندگی آنها به طریقی است که بیشتر در مواجهه با عوامل خطر قرار می گیرند. آنها هردمندی کمتری از خدمات مراقبتی جسمی، روانی و اجتماعی داشته و معمولا هم توانایی بهبود وضعیت بلشان را ندارند.

راه حل مشخص این مشکل از بین بردن فقر است ولی می دانیم که تحقق چنین هدفی در اغلب مناطق و نواحی غیر ممکن است. راه جایگزین، تشخیص دلایل واقعی مرگ و ناتوانی همسایگان محروم و کمک گرفتن از نهادهای دولتی و غیردولتی محلی برای کاهش عوامل محیی، فردی، اجتماعی و فرهنگی تثبیت کننده عمل واقعی مرگ در چنین مناطقی می باشد.

فرهنگ شامل مجموعه معرفت ها و باورهای جامعه می شود، محتوای کتاب ها و رسانه های ارتباط جمعی، فن آوری ها، تعین چگونگی اجرای نقش های اجتماعی، این که چه رفتاری طبیعی و چه رفتاری پذیرفتنی نیست، و نوع ارزش های اخلاقی جامعه از اجرای یک محیط فرهنگی است. فرهنگ به ترجيح خانواده بر فرد و نیز زندگی ماشینی به شیوه آرام زندگی می پردازد. فرهنگ ارزش تبي رقابت، عدالت، خیر خواهی، ارزشمندی سلامت و ایمنی و هدف های نهایی مردم و جوامع را معین می کند. ممکن است تنها به ظواهر فیزیکی نهادهای مختلف جامعه به جاده ها، پل ها، آب، الكتريسته، ساختمان ها، و فن آوری پزشکی – توجه شود ولی باید دانست ریشه و بنیاد تمام آنها فرهنگی است.

فرهنگ مردم تعیین کننده شیوه زندگی آنهاست. فرهنگ نیز چون ثروت و بیماری، از گروهی به گروه دیگر و از نسلی به نسل دیگر متقل می شود. برای مثال می توان به قدرت تلویزیون برای انتقال فرهنگ کشورهای پیشرفته – با تمام جنبه های مثبت و منفی آن – به تمام گوشه و کنار دنیا توجه کرد. هر چند که تلویزیون در زمینه افزایش امید برای یک زندگی سالم تر و شادتر بسیار مفید بوده ولی نقش آن در توسعه مادی گرایی، مصرف گرایی، تجاوز و خشونت زبان بخش بوده است. داد

در اغلب موارد به جای توجه دقیق به آیین یک جامعه که بخشی از فرهنگ آن است، تنها به حدس زدن در مورد آن قناعت می شود. ایدئولوژی با آیین یک جامعه در بر گیرنده مجموعه اعتقادات، باورها و ارزش هایی است که افراد آن جامعه با آنها زندگی می کنند. ولی باید توجه داشت که همیشه آنچه به باور مردم مهم است در رفتارشان دیده نمی شود، و اغلب طرح های نوشته شده به وسیله بسیاری از مؤسسات با آنچه که واقعأ عمل می شود متفاوت است. درک این تناقضات هنگام برنامه ریزی مسایل بهداشتی از اهمیت زیادی برخوردار است.

هر فرهنگی به ما می گوید که چه چیز برای صاحبان آن مهم است. ممکن است شهرت، مهارت های ورزشی و یا هم نوایی با دوستان از ارزش های فرهنگی یک جامعه باشد. یا ممکن است فرهنگ به شما دیکته کند که چه کسی مهم بوده و چه کسی فاقد اهمیت است، برای مثال ممکن است زنان، اقلیت های قومی، مردم فقیر یا بی قدرت که اغلب نادیده گرفته می شوند، از مردم دست دوم باشند. در بسیاری از جوامع بیماری های این بخش از افراد در اثر فقدان منابع، دانش و مهارت و نداشتن چاره مشخص به اجبار مخفی می ماند ولی بیماری های بخش قدرتمند و بالای جامعه به سرعت مشخص و مرتفع می گردد.

همچنین فرهنگ ممکن ها و غیرممکن های یک جامعه را به ما می گوید. برای مثال ممکن است در روستایی که مالاریا قرن هاست ریشه دوانده، مردم معتقد باشند که بیماری مالاریا تا ابد بخشی از سرنوشت آن هاست و معتقد به امکان ریشه کنی آن نباشند. ولی با اعتمادی که به تدریج به کارکنان بهداشتی پیدا می کنند و با درک این نکته که مامورین بهداشتی می توانند این بیماری را در روستای آنها ریشه کن کنند، دیدگاه آنها در زمینه آنچه که ممکن است تغییر می یابد و نیرو و امیدشان برای ریشه کنی مالاریا تقویت می شود.

میلیونها آدم پراکنده در مناطق مختلف شهری و روستایی در سراسر جهان هنوز به رعایت همیشگی قوانین به هنگام رانندگی، عدم مصرف مواد مخدر، واکسینه کردن تمام کودکان خود، پیشگیری از مسمومیت های غذایی، خشونت نورزیدن در خانواده، کوشش برای کاهش خطر ابتلا به سکته قلبی و مغزی و غیره اعتقاد نداشته و یا آنها را مفید نمی دانند. کارکنان بهداشتی باید برای دسترسی به راه های تغییر فرهنگی و آیینی این گروه، از خدمات متخصصین علوم رفتاری و ارتباطی استفاده کنند. این متخصصین قادر خواهند بود با خلق ایده، تعامل و برقراری ارتباط با مردم برای تفهیم اهمیت باورهای جدید و انتشار این نظریه که هر فرد به تنهایی برای تغییر باورهای موجود دارای اهمیت بوده و امکان بسیار زیادی برای ایجاد این تغییرات وجود دارد، بکوشند.

می توان میزان بالای بیماری ها و آسیب ها را به مقدار زیاد با ایجاد تغییرات در یک یا چند عنصر از مثلث اپیدمیولوژی – عامل، میزبان، محیط – و یا با انتخاب یک یا چند تأثیر متقابل آنها بر هم کاهش داد.

از مثلث اپیدمیولوژی در اوایل برای بیماری های عفونی و یا انگلی استفاده می شد. برای مثال می توان عامل عفونی را از طریق مواد ضدعفونی کننده، حرارت و با اشعه بی اثر کرد؛ مقاومت میزبان را می توان با واکسیناسیون و یا تزریق سرم به صورت فعال و یا انفعالی افزایش داد؛ محیط را می توان از طریق از بین بردن مخازن عامل عفونی، دفع صحیح مواد زاید سمی، اضافه کردن کلر و فلوئور به آب و اجرای استانداردهای بهداشتی در رستوران ها و مکانهای تهیه غذا سالم نمود؛ یک عامل عفونی و یا سمی را می توان از طریق ایجاد موانع، تهیه امکانات حفاظتی در ماشین ها، تدارک البسه محافظ، قرنطینه فرد آلوده و حتی مصرف کاندوم از میزبان حساس جدا کرد. و سرانجام می توان از گسترش انتقال عامل عفونت جلوگیری کرد. بعضی از مثال های فوق نیز می تواند مانع انتقال عامل بیماری شود ولی در اینجا باید اضافه کنیم که جستجو و یافتن اولین مورد بیماری و درمان آن مورد نظر است (مثل درمان سل، تیفوئید و یا شپش سر)، پیشگیری دارویی (در مورد مالاریا)، کنترل ناقل (حشرات، حلزون ها، و حيوانات . آلوده)، دفع بهداشتی فاضلاب انسانی، تهیه آب شرب خالص، و اجرای شیوه های آسپتیک در تشکیلات پزشکی، مهد کودک ها و خانه های سالمندان در قرن بیستم دانشمندان نشان داده اند که شبکه علیت بیماری ها بسیار پیچیده تر از آن است که بتوان تنها با فرضیات کخ به توضیح آنها پرداخت.

به عنوان مثال ممکن است عوامل متعددی در ایجاد ایسکمی قلبی نقش داشته باشند که به صورت جمعی، متقابل و یا فردی عمل می کنند و یا تنها یک عامل زیان بخش (برای مثال سیگار) می تواند عامل چند بیماری مختلف بوده و یا در ایجاد آنها نقش داشته باشد (مثل آمفیزم، ایسکمی قلبی، سرطان مثانه و بسیاری دیگر). بنابراین امروزه باید فراسوی تفکر خطی و مستقیم اولیه فرضیه میکروبی – مثلث اپیدمیولوژی و یا حتی پنج راهکار پیشگیری – حرکت نمود و به دلیل مشکلات رو به افزایش چنین پیش فرض هایی، به دنبال خلق مفاهیمی شامل علیت و چاره پذیری در یک شبکه احتمالاتی چندبعدی متقابل یا شبکه علیت و شبکه مداخلات برای رفع این مشکلات بود.

کوشش برای کنترل بیماری هایی که مجموعه ای از دلایل مختلف به ایجاد آنها منجر می شود مثل بیماری ایسکمی قلبی و اغلب انواع سرطان ها به خلق مفهوم عوامل خطر انجامید – عواملی که در میزبان، عامل و یا محیط باعث افزایش میزان بروز مشکلات خاص بهداشتی می گردند. به زودی، با شناخت کاهش خطر ابتلا به آترواسکلروز به دلیل فعالیت های جسمی؛ و یا کاهش مرگ جنین به دلیل مصرف اسید فولیک در جیره غذایی؛ و یا تأثیر یک رابطه گرم و نزدیک فامیلی در رشد و نمو کودک، مفهوم شبکه عوامل حفاظت کننده وارد عمل گردید.

برنامه های پیشگیری از بسیاری از بیماری ها و آسیب ها، دنباله روی راهبرد عوامل خطر هستند، به این معنی که با کاهش عوامل خطر، عوامل حفاظت کننده افزایش می یابند. این رویکرد باعث کاهش قابل توجه بسیاری از بیماری های اندمیک، از بیماری های قلبی گرفته تا سکته مغزی، تلفات در اثر وسایل نقلیه موتوری و سرطان دهان گردیده است. در حال حاضر در زمینه بیماری های روانی نیز راهبرد عامل خطر – عامل پیشگیری کننده برای مداخله در بی نظمی های پیچیده عصبی، روانپزشکی، و رفتارهای اجتماعی پذیرفته شده است.

مروری بر راهبردهای پیشگیری نشان می دهد که هریک از آنها شامل تغییر در رفتار نیز می گردد. بعضی از تغییرات باید از ناحیه جامعه و یا دولت ها صورت گیرد و بعضی دیگر باید از سوی صاحبان حرف پزشکی تقویت شود؛ ولی بسیاری از این تغییرات از طریق همکاری های درون بخشی قابل انجام است و در تمام مراحل باید به جامعه در حال تغییر و رفتار فردی و جمعی اولویت داده شود.

برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *