گله زنان از همسرانشان به علت سرعت زیاد در رانندگی
گله زنان از همسرانشان به علت سرعت زیاد
النور” و “راشل” هر دو از این گله می کنند که شوهرانشان بیش از حد سریع رانندگی می کنند. النور سال هاست که با شوهرش “کلن” درباره این موضوع بحث می کند.
کلن همیشه یک چیز (یکسان) به او می گوید، اینکه النور بیش از حد حساس است. به النور یاداوری می کند که هرگز قبلا تصادف نکرده است .
به او می گوید که اصلا یک راننده خلاف کار نیست بلکه یک راننده مطمئن است. النور به او می گوید که نمی فهمند چرا کلن نمی تواند عادت رانندگی اش را تغییر دهد تا اینکه اودر اتومبیل کمتر نگران و عصبی شود.
همیشه در اخر بحث النور سر گلن داد می زند و به او می گوید خود خواه است اینکه اصلا برای کلن اهمیتی ندارد که هر دوی ان ها را به کشتن دهد. کلن به او می گوید که مشکل اصلی این است که به کلن اعتمادندارد .
هر بار که ان ها بگو مگو را با هم دارند احساس می کنند بیشتر از قبل از هم نا امید و خسته می شوند ،احساساتشان جریحه دار می شود و در موضع خودشان بیشتر /گیر می کنند. هر دوی ان ها سعی می کنند طرف مقابل را بد جلوه دهند؛ کلن النور را متهم می کند که به او اعتماد ندارد؛ و النور کلن را متهم می کند که توجه ندارد.
در مورد النور و کلن رانندگی سریع کلن یک مشکل دایمی است که احتمالا هرگز کاملا حل و فصل نخواهد شد. این بدین خاطر است که اختلافات ان ها نمایان گر درگیری های عمیق تر بین انهاست .
در واقع ان ها دارند درباره موضوعات بزرگتر همچون اعتماد امنیت و خودخواهی مشاجره می کنند.
اگر ان ها بخواهند مانع از این شوند که دعواهای مستمرشان زندگی زناشویی انها را تباه نکند لازم است معنای عمیق تری که این اختلافات برای هریک از ان ها دارد را درک کنند. تنها در این صورت استکه ان ها قادر خواهند بود این مشکل را به طور موثر مدیریت کنند.
اما در مورد راشل و جیسون اختلافات بر سر رانندگی سریع یک مشکل قابل حل است. هر روز صبح ان ها باهم از خانه شان در حومه به مرکز شهر پیتزبورک می ایند. راشل فکر می کند که جیسون بیش از حد سریع رانندگی می کند.
جیسون می گوید مجبور است سریع رانندگی کند زیرا راشل معمولا دیر اماده می شود. اگر او با رانندگی سریع جبران فس فس کردن او را نکند.هر دوی ان ها دیر بر سر کار می رسند.
راشل می گویدعلت دیر اماده شدن او این است کهجیسون ابتدا دوش می گیرد و این کار را خیلی طول می دهد. به علاوه جیسون همیشه ظروف صبحانه را روی میز غذا خوری رها می کند.
در حالی که او مشغول شستن ظروف صبحانه است ، جیسون در اتومبیل بوق می زند و از او می خواهد که عجله کند.
هر روز کاری با تهمت زدن ها و تهمت زدن در پاسخ درباره وقت دوش گرفتن و کارهای خانه اغاز می شود .وقتی جیسون بالاخره راشل را جلوی محل کارش پیاده می کند، خودش تبدیل به دیوار سنگی شده و راشل نیز به زور جلوی اشک هایش را می گیرد.
دیدگاهتان را بنویسید