برای انتخاب همسر چه معیار هایی را باید در نظر گرفت؟
برای انتخاب همسر چه معیار هایی را باید در نظر گرفت؟
انتخاب همسر باید از روی عقل انجام گیرد. برای جوانانی که خیال ازدواج دارند بهترین و مهمترین عامل موفقیت درآینده آنها مسئله انتخاب همسر می باشد. در بعضی از کشورها انتخاب همسر بسته به تصمیم فامیل می باشد بدین معنی که پدر و مادر، عروس یا داماد را برای فرزند خود انتخاب می نمایند و جوانان مداخله ای نمی کنند حتی فرصت آنرا هم ندارند که قبل از عروسی آشنائي حاصل کنند. در بعضی از جوامع بچه ها را قبل از بلوغ نامزد یکدیگر کرده و بعدا چه یکدیگر را دوست داشته باشند و چه نداشته باشند باید بالاجبار عروسی کنند.
در جامعه امروزه دختر و پسر در انتخاب همسر آزادند این اختیاری است که تشکیلات دموکراسی خانواده به بچه ها اعطاء نموده است ولی باید دانست که این آزادی و اختیار مستلزم الزام و مسئولیت نیز خواهد بود. چنانچه دختران و پسران جوان در انتخاب همسر آزادی داشته باشند باید عاقل و عاقبت اندیش هم باشند.
چطور می توان فهمید ازدواجی از روی عقل انجام گرفته است یا نه؟
کوشش های زیادی شده تا آزمایشات علمی و پرسش نامه هائی تهیه کنند و جوانان بتوانند از روی آن درجه تطابق و موفقیت خود را در ازدواج پیش بینی کنند. اینگونه آزمایشات مفید واقع می شود منتهی در جائیکه طرف باید برای از بین بردن اشکالات و موانع احتمالی از خود کوشش و فعالیتی نشان دهد.
بهترین و قابل اطمینان ترین این آزمایشات عبارتست ازگذشت زمان و تجربه. دختر و پسر باید قبل از ازدواج با یکدیگر آشنا شوند، در تحت شرایط و حالات مختلف یعنی در خلوت و اجتماع، راحتی و فشار، بیکاری وکار و غم و شادی اعمال و رفتار یکدیگر را با نظر دقیق و بصیر حدید ملاحظه نمایند. چنانچه خود را در حالاتمختلف موافق دیدند احتمال می رود که ازدواج آنها صحیح و بادوام باشد.
ازدواج هایی که با عجله صورت می گیرند
درست است که گاهی خوب از آب درمی آیند ولی در اکثر موارد که ازدواج منحصر بر پایه دلبستگی رمانتیک سریع صورت می گیرد شانس موفقیت بسیار کم است. برای توضیح بیشترنمونه ای از این مورد آورده شده:
چندی پیش دو نفر جوان که تازه عروسی کرده بودند برای مشورت درباره اشکالی که در زندگی آنها رخ داده بود نزد مشاور آمدند. دختر مزبور سه هفته قبل از جنوب به نیویورک آمده بود و هنوز دو روز بیشتر از آمدنش به نیویورک نگذشته بود که در یک کلوپ شبانه مردی را دید که مشغول نمایش دادن می باشد. پس از آشنائی باهم روز دهم آقا پیشنهاد ازدواج کرد و روز پانزدهم ازدواج صورت گرفت. زن و شوهر جوان پس از پنج روز مواجه با اشکالات زیادی شدند. بهیچ وجه علاقه ای مابین آنها موجود نبود بلکه مانند دو نفر غریب بنظر می آمدند. وقتی که از شوهر سئوال شد خوب چه شد که شب اول این طور مجذوب او شدی؟ گفت: «شاید برای اینکه در آن شب به بازی من خندید». ولی باید دانست که بازی هرچه تکرار شود خوشمزگی و تازگی خود را از دست می دهد. هر دوی آنها از کرده خود پشیمان بودند و فهمیدند که فریفتگی یک شبه بهیچ وجه نمی تواند برای برقراری ارتباطات دائم جای مقدمات زناشوئی را که از روی نهایت فرصت انجام می گیرد اشغال کند.
آیا عشق اساس زناشوئی نیست؟
مسلماً چرا، بدون وجود عشق عمیق هیچ گونه روابط زناشوئی مطلوبی بین زن و شوهر به وجود نخواهد آمد. بدون عشق، خوشحالی و سرور بی معنی خواهد بود. دوستی بر پایه عشق استوار می گردد. کلمه عشق دارای معانی مختلفی می باشد. عشق دلالت بر یک هیجان تنها نکرده بلکه دال بر مجموعه ای از احساسات و عواطف مختلف می باشد. ممکن است فردی یا شیئی را بدین علت دوست داشته باشیم که ما را خشنود یا ارضاء می نماید.
Duvall و Hill می گویند «نارنج را دوست داریم ولی اگر چنانچه نارنج می توانست به دوستی ما پاسخ بدهد مسلماً در چگونگی عشق ما نسبت به او تغییری رخ می داد».
«نارنج در جواب می گوید آنچه را که شما طالبید آنست که با فشار شیرینی را از من خارج ساخته و بعدا مرا به عنوان چیز بی فایده به دور اندازید.»
گاهی اوقات ممکن است افرادی را که به همین طریق دوست بداریم زیرا آنها احتیاجات و امیال ما را ارضاء می کنند. عشق کامل متضمن علاقه کامل به راحتی و آسایش طرف می باشد. دو عاشق حقیقی میل دارند که در احتیاجات جسمی و روحی معین یکدیگر باشند و به رشد و تکامل دیگری کمک کنند.
مواظب یکدیگر باشند و جسم و روح خود را متحد سازند. این تنها عشقی است که بر پایه آن اساس یک زندگی دائم استوار می گردد. ولی باید دانست که عشق به تنهائی کفایت نمی کند. شاید در جامعه امروزی ما آن چیزی را که عشق تصور می کنیم چیزی بیش از دلبستگی خیالی نباشد. عشق خیالی دائما در اثر آوازهای معروف، حکایات مندرجه در مجلات و مطبوعات، سینما و رادیو تقویت می شود ولی بدون شک برای روابط دائم اساس متین و استواری نخواهد بود. زن و شوهر باید بطور کلی علاوه بر یکدیگر خیلی از چیزهای دیگر را هم دوست بدارند.
در خیلی از تجربیات باید شریک و سهیم یکدیگر باشند باید به افکار و عقاید یکدیگر احترام بگذارند و بطور خلاصه درطریق زندگی موافق و سازگار باشند.
دیدگاهتان را بنویسید