آن چه مردان باید در مورد انزال زودرس بدانند
آن چه مردان باید در مورد انزال زودرس بدانند
بهتر است بدانید بدون هیچ اغراقی یکی از معضلاتی که یک درمان گر درگیر در درمان های جنسی با آن رو به رو می باشد، ابتلا به انزال زودرس است. برای هر درمان گری یکی از تجربه های بالینی او می تواند این را نشان دهد که شیوع بسیار فراوان این بیماری در میان مردان ایرانی وجود دارد. در این خصوص محققان مطالعه ای را انجام داده اند که در صورت به ثمر نشستن آن از واقعیت های بسیاری نشان خواهد داشت.
درمان انزال زودرس بسیار سخت و دشوار است زیرا تنها مورد ناتوانی است که نتایج درمانی آن در گرو متغیرهای متعددی به خصوص از سوی بیمار قرار می گیرد. زشک متخصصی در این زمینه می گوید: زمانی که با بیماری ناتوان با مشکلی مواجه ام از آنجا که تنها عامل تعیین کننده را خود دانش و تجربه ی بالینی ام می یابم بسیار راحت تر عمل می کنم. این عاملیت در درمان ناتوانی جنسی از سوی درمانگر به بیمار انتقال یافته و درنتیجه تابع متغیرهای فراوانی می شود.
آنچنان که «ماسترز و جانسن» تعریف می کنند، انزال زودرس عبارت است از «عدم توانایی مرد در به تاخیرانداختن انزال جهت تامین نقطه ی اوج جنسی در بیش از ۵۰٪مقاربت ها». تعاریف نه چندان دقیق دیگری نیز وجود دارند؛ مثلا بعضی از محققین بروز انزال را دو تا پنج دقیقه بعد از دخول به عنوان انزال زودرس تعریف می کنند. محققینی هستند که برای تعریف انزال زودرس زمان لازم را ۳۰ثانیه دانسته و گروهی نیز وقوع انزال در قبل از ۶۰ثانیه را برای تعریف مناسب تر می دانند.
با این تفاسیر حتی افرادی که حدود ۱۵دقیقه قادر به نزدیکی می باشند ولی با عنایت به زمان لازم برای تأمین اوج جنسی همسر وی که بیش از پانزده دقیقه است وی را در برنامه ی درمان های انزال زودرس قرار داده می شوند. و یا از سوی دیگر بیماری وجود دارد که تنها قريب ۳دقیقه زمان مقاربت دارد. گو اینکه با عنایت به سهل الوصول بودن اوج جنسی همسرش هرگز از کوتاهی زمان انزال شاکی نیست. آنچه بیان شد نشان دهنده ی این واقعیت غیر قابل انکارست که در مورد انزال زودرس معمولا زمان متغیر و عامل تعیین کننده ای نیست. در واقع آنچه یک مرد را در مقوله ی «انزال زودرس» قرار می دهد عدم توان وی در به تاخیر انداختن انزال به منظور تامین اوج جنسی در همسرش است. بدیهی است که در این تعریف جامع در انتها وجود دارد که آنها را بی شک می توان غیرطبیعی و نیازمند درمان دانست.
در تعالی جنسی هر مردی زمانی وجود دارد که وی تمایلی غریب را نسبت به جنس مخالف تجربه می کند، پاسخ اکثریت غالب مردان به ظهور این تمایل اتفاق دوری جستن ابتدایی از جنس مخالف است (اگر خوب دقیق شوید این تجربه ی حسی را همگی در دوران بلوغ از خویش سراغ دارید) در دوری و انزوایی که حادث می شود یک نوجوان به دلایلی که هم «ژنی»اند و هم «هورمونی» دایما در رویاهای شبانه و یا حتی بیداری فرو می رود. بیش از ۹۹درصد مردان طبیعی و کاملا سالم در این دوره از تعالی جنسی به «خود تحریکی» دست زده، و یا لااقل در رویاهای خود بدوی ترین تجارت اغوای جنسی را تجربه می کنند. متاسفانه در بسیاری از موارد به دلایلی که هم فرهنگی – اقتصادی و هم اخلاقی – تربیتی اند، تاخیر شاخصی از آغازین روزهای بروز آن تمایل که گفته شد، تا محقق شدن اولین تجارت واقعی جنسی بروز پیدا می کند.
در فضاي آويزان، پردغدغه و آشفته ناشی از این تاخیر و به خصوص در اثر خود تحریکی های متعدد خارج از اندازه های فیزیولژیک تجربه جنسی برای فرد بسیار «انتزاعی و نظری» می گردد؛ که بعضا با واقعیت تمایز فراوانی دارد.
آنچه عوام از مخرب بودن «خود تحریکی» می شناسند؛ در واقع در بروز این تأخیر نمایان می شود. یعنی زمانی که یک نوجوان از واقعیت ملموس تجربه ی جنسی، موضوعی کاملا ذهنی، پر از ایهام و بعضا آرمان گرایانه را منقوش کرده و لاجرم آن را طبیعی می یابد.
این چنین مردی در اولین مجال برای تجربه ی جنسی (که عمدتا در درون زندگی مزدوج حادث می شود)؛ در اکثر موارد واقعیت یک برخورد جنسی را بسیار محرک تر و دور از انتظارتر از آنچه پیش بینی می کرده است، یافته و درنتیجه در آستانه ای پایین تر اغوا شده و به اوج رضایت جسمی – جنسی می رسد. و این درست لحظه ی تکوین و هویت یابی مشکلی به نام «انزال زودرس» است. که بی شک یکی از معضل آفرین ترین اختلالات جنسی در درون یک زندگی مشترک به حساب می آید. متاسفانه در نگاه «مرد سالارانه» به موضوع رفتار جنسی یعنی همان نگاهی که در تجربه یک رفتار جنسی هیچ حقی را برای طرف سوي تانیثی قایل نیست، این مشکل در بدو امر سبب مراجعه بیمار به پزشک نشده، و در تکرار و دوران معیوب خود به معضلی مزمن و کهنه بدل می شود. سیر ازمانی این بیماری تابع قوانین شرطی سازی «پاؤلف» است به عبارت دیگر در جریان چنین سیر درمانی مخربی، مرد «آستانه ی تحریکی پایین» را برای خود شرطی می سازد.
در انزال زودرس آستانه ی تحریک جنسی مرد به شدت پایین می افتد؛ و در نتیجه به راحتی به نقطه ی اوج جنسی می رسد. در بسیاری از موارد خود تحریکی های ابتدایی در زندگی نوجوانی مرد علت بروز بیماری است. یعنی بیمار در اثر خود تحریکی های تکراری به دلیل دستیابی سریع و رویایی به ارگاسم، آستانه ی پایینی پیدا می کند که نتیجه ی آن «انزال زودرس» است.
به اعتقاد اصولی تر ماسترز و جانسن، برای تعریف انزال قبل از آنکه به طول مدت مقاربت توجه شود، باید آن را از دیدگاه اجتماعی – فرهنگی نگریسته، و به خصوص در حاشیه ی انتظارات و مختصات خلقی یک زندگی مشترک و در ارتباط دو جانبه ی زن و شوهر مورد بررسی قرار داد.
شرایط زمانی، مکانی و حالات روحی زوجین به قدری موثر است، که کسب رضایت ناشی از یک برخورد جنسی قبل از اینکه به زمان آن بستگی داشته باشد، از این عوامل تاثیر می پذیرد.
اصولا برای پذیرش انزال زودرس به عنوان نوعی از ناتوانی شرایط اجتماعی و فرهنگی ویژه ای مؤثر واقع می شوند. در جوامعی که هویت «تذکیر» غالب بوده، و مرد سالاری محض حاکم است، رضایت روحی همسر بیمار چندان درنظر نیامده، و به آن توجه زیادی نمی شود. زمانی که ارتباط زناشویی در جایگاه متعالی و انسانی اش دوجانبه تعریف شده، و به آن بها داده شود، وقوع زودرس انزال را به عنوان یک مشکل جنسی می توان مطرح کرد. د
عواملی که در بروز زودرس انزال موثرند؛ شامل سن بیمار، شرایط مکانی – زمانی، و همچنین تجارب ابتدایی فرد هستند. در مطالعات فراوان نقش خود تحریکی های افراطی در دوره ی نوجوانی، به خوبی روشن شده است. در صورتی که خود تحریکی به صورت افراطی و خارج از شکل فیزیولوژیک آن انجام پذیرد، می تواند آثار مخربی از جمله بیماری «انزال زودرس» را سبب شود.
تماس های غیراخلاقی قبل از ازدواج با توجه به جو پر اضطراب و مملو از دغدغه و احساس گناهی که ایجاد می کنند؛ از عوامل غیرقابل انکار در بروز انزال های زودرس در آینده ی بیمار تلقی می شوند.
گاهی مواجهه فرد با واقعیت مقاربت و احساس غیر قابل انتظاری که این واقعه در فرد ایجاد می کند، سبب ماجراست. یعنی بسیاری از مبتلایان به دلیل مواجهه با حالتی که بسیار لذت بخش تر از رویاهای خود تحریکی بیمار است، دچار انزال زودرس می شوند.
ماسترز و جانسن «وقفه ي مقاربت» (Coitus intruptus) که برای جلوگیری از حاملگی در زندگی زناشویی مورد استفاده قرار می گیرد را از عوامل دیگر بروز «انزال زودرس» به حساب می آورند.
از نقطه نظر تشخیصی باید خاطر نشان ساخت که متأسفانه به دلیل عدم آگاهی کافی افراد اجتماع، بسیاری وقوع زودرس انزال را اساسا غیرطبیعی و مرضی نشناخته، و از این رو مراجعه به پزشک را موجه نمی انگارند. نتیجه ی این بی تفاوتی تقویت هرچه بیشتر چرخه ی معیوبی است، که نهایتا عدم رضایت زوجین را به همراه خواهد داشت. جالب توجه است اگر گفته شود؛ که زن و شوهرهایی وجود دارند که با وجود تحمل شرایط ناخوشایند و غیر مطلوب ناشی از این بیماری، سالیان دراز (حتی ۲۰سال) از مراجعه به پزشک و درخواست کمک سر باز زده، و مشکل زندگی مشترک خود را صد چندان ساخته اند.
یکی از دم دست ترین شیوه هایی که اکثرا توسط بیماران مبتلا مورد استفاده قرار می گیرد، «کاهش میزان تحریکات» و یا معطوف کردن افکار به مسایل حاشیه ای و حساسیت زداست. برای مثال بعضی از بیماران، برای گریز از مشکلی که دارند، شمارش معکوس کرده، با افکار خود را به دغدغه های اجتماعی و روزمرگی معطوف می کنند. گاهی نیز بیمار با گزیدن لب خود یا ایجاد تحریکات دردناک (مثلا کندن موهای بدن) به این مشکل فائق می آید. این روش ها با وجود طبیعت ساده و ابتدایی خود در بسیاری از موارد موفق بوده، و تداوم زندگی مشترک را تضمین می کنند.
انزال زودرس به دو طریق یعنی هم با بروز ترس و پدیده ای که به اضطراب ناشی از «عدم توانایی انجام کار» (Performance anxiety) معروف است، و یا در اثر «فرافکنی»(Projection) بیمار سبب بروز ناتوانی «ثانویه ی جنسی» می شود. یعنی استمرار این بیماری، فرد مبتلا را شدیدا مضطرب و مغموم کرده، و کارایی فیزیولوژیک او را زایل می سازد. پایان کار پیدایش چرخه ی معیوب و تقویت نقش بازدارنده ی زمینه ای و ابتدایی است. آینده پیش روی چنین انسانی چندان دلچسب و مطلوب نبوده و در پایان به استیصال خواهد انجامید.
عده ای از مبتلایان با تصور غلط و نا به جای این که در صورت دوری از همسر خود، و در تحمیل شرایط بازدارنده ممکن است به مشکلی که دارند، فائق آیند، از زندگی مشترک فاصله گرفته، و به این ترتیب بنیان خانواده سست و متزلزل می شود. در اینجا می توان به راحتی تعمیم یک مشکل پاتوفیزیولوژیک را به معضلی اجتماعی مشاهده کرد.
گاهی انزال زودرس به قدری شدت می گیرد، که با اولین تحریکات حادث می گردد. یعنی برای مثال بدون این که اساسا تماسی وجود داشته باشد، بیمار تحریک شده، و به انزال می رسد. در چنین شرایطی احساس آلوده و غیر پاکیزه ای که بیمار همراه با خود یدک می کشد، بار و فشار روحی فراوانی را به او تحمیل خواهد کرد. کم نیستند بیمارانی که به این دلیل از انجام فرائض دینی خود بازمانده و دچار احساس گناه شدیدی گردیده اند. التهاب و تزلزلی که این گونه افراد دچار آن می شوند، به قدری تأثیرگذار و آزار بخش است که بیمار را به سوی ناتوانی کامل سوق خواهد داد.
همچنان که قبلا نیز اشاره شد، باید توجه داشت که اصولا تعدادی از مردان وقوع زودرس انزال را اساسا غیر طبیعی نمی دانند. این احساس کفایت در عین بی کفایتی غیرقابل انکار فیزیولوژیک آن، با بی هویت دانستن همسر و موضع سلطه جویانه ای که وجود دارد توجیه پذیر است.
برخلاف اشکال دیگر ناسازگاری ها و ناتوانی ناشی از مشکلات روانی در «انزال زودرس» حضور غالب والدين، تجارب تلخ ابتدایی و مختصات اعتقادی چندان تأثیرگذار واقع نمی شوند. یعنی یک فرد می تواند بدون وجود سابقه ی خاصی در گذشته ی خود تنها در اثر شرایطی که در زمان محدود و معینی بر وی تحمیل شده است، دچار انزال زودرس شود. قبلا به نقش زمینه ساز روش جلوگیری «وقفه ی مقاربت Coitusin truptus» اشاره شد.
با افزایش آگاهی زوجین و ارایه تعاریفی که اختلالاتی از جمله انزال زودرس را تعریف کنند، می توان بسیاری از موارد ناتوانی را قبل از وقوع یا وخامت بیشتر در ابتدایی ترین مراحل تکوینی آنها درمان کرده، و از پیدایش معضلاتی که گاه حل ناپذیرند ممانعت به عمل آورد.
دیدگاهتان را بنویسید