روند اندیشه های معماری
اندیشه های معماری هم همانند بسیاری از زمینه های دیگر دچار تغییر شده است و با پیشرفت در زمان و علم دیدگاه ها هم نسبت به مسائل تغییر می کند. معماری هم در طول تاریخ تحولات زیادی را به خود دیده است. در این مطلب به برخی از این دیدگاه ها می پردازیم.
دوران رنسانس در اندیشه های معماری
رنسانس در لغت به معنای عصرنوزایی است و بازه ی زمانی قرن چهاردهم تا شانزدهم را در بر می گیرد. رنسانس یک بازه ی تاریخی است که تحولات مهمی در آن رخ داده است اندیشه های معماری هم از این قاعده مستثنی نبوده اند. رنسانس یک مقطع تاریخی است که تحولات در زمینه های فکری و اعتقادی زیاد بوده است که این بحث را می توان به این گونه بررسی کرد که:
خدامحوری تبدیل شد به انسان محوریش
دین محوری تبدیل شد به عقل محوری
تفسیر متون دینی تبدیل شد به علم محوری
آخرت محوری تبدیل شد به دنیا محوری
احترام به طبیعت تبدیل شد به تسلط بر طبیعت
علت بوجود آمدن تحولات رنسانس
ایجاد شک در تفکر انسان نسبت به باورهای روز آن موقع.
پیشرفت علم که همراه با کشف قطب نما و پیشرفت دریانوردی بود.
بی عدالتی که در جامعه وجود داشت و منفعت طلبی افراد.
جنگ های صلیبی که 700 سال به طول انجامید.
دو عامل علمی به این روند کمک کرد یکی تغییر این تصور غلط که زمین مرکز قرار دارد و خورشید به دور آن می چرخد، دیگر آن که جاذبه زمین کشف شد.
عصر روشنگری
این تحولات دربازه ی زمانی قرن هجدهم اتفاق افتاد و از پاریس این تفکر شروع شد و کم کم همه ی اروپا را در برگرفت. این تغییرات در اندیشه های معماری هم بارز است. سه تن از اندیشمندانی که در این دوره فعالیت داشتند بیکن، نیوتون و لاک را می توان نام برد.
تفاوت رنسانس و عصر روشنگری
عصر رنسانس آرمان ها و ایده آل های خود را در گذشته جست و جو می کند ولی عصر روشنگری گذشته را فراموش می کند و فقط آینده را مد نظر دارد.
در عصر روشنگری یک نگرش تازه ای به رابطه انسان با طبیعت می شود و بازگشت به طبیعت وجود دارد.
انقلاب صنعتی
این دوره تاریخی شروع اختراع ماشین ها است. در این دوره همه ی افکار یه شکل عملی پیدا می کند به طور مثال اشخاصی مانند ادیسون در این دوره قرار داشتند. با نظر در اندیشه های معماری هم شاهد این تاثیر زیاد از انقلاب صنعتی هستیم.
تمدن مدرن در اندیشه های معماری
بعد از انقلاب صنعتی در همه ی زمینه ها اخلال به وجود آمد. از نکاتی که می توان اشاره کرد اختلاف طبقاتی زیادی بود که در آن دوران بوجود آمد و آنقدر انسان به خود اعتقاد داشت که تصور می کرد کل دنیا را می تواند تغییر دهد. بینش های حاکم در این دوران بینش مکانیکی و بینش زیست شناسانه بود.
دیدگاه مکانیکی با کشف نیروی جاذبه در ذهن انسان بیشتر شکل گرفت.دیدگاه مکانیکی بر اندیشه های معماری هم تاثیر گذاشت. این دیدگاه در سخن لوکوربوزیه یکی از معماران معروف نمایان است که می گوید خانه ماشینی است برای زندگی که اشاره مستقیم به دیدگاه مکانیکی انسان آن دوره دارد. اگر بخواهیم اثرات دقیق دیدگاه مکانیکی را در معماری جست و جو کنیم در یک شعار خلاصه می شود که فرم تابع عملکرد است.
دیدگاه زیست شناسانه
این بینش هم در اندیشه های معماری تاثیر داشته است. داروین در تغییر و تحولات دیدگاه زیست شناسانه نقش به سزایی ایفا می کند. دردیدگاه ارگانیک رایت می توان نتیجه ی بینش داروین را یافت. با نظر در طبیعت عملکرد درست و بی نقص سیستم دیده می شود که این عامل برای معماران بسیار کمک کننده است. این بینش ها باعث به وجود آمدن دیدگاه معماری فرم تابع عملکرد است شد. به این معنا که هر فرمی که طراحی می شود برای این که بدانیم فرم درست طراحی شده است یا خیر باید دید که عملکرد مفیدی دارد یا نه.
سبک بین الملل
معماری مدرن که در همه ی جهان عمومیت پیدا کرد بیشتر جنبه ی مکانیکی داشت ولی سبک بین الملل به طور یکسان عمومیت پیدا کرد و ساختمان را به صورت یک ماشین در نظر گرفت که هر جایی از دنیا می توان از آن استفاده کرد و اتصال خود را با طبیعت و اقلیم قطع می کند. به طور مثال در گذشته ابعاد در و پنجره و نحوه قرارگیری آن ها به عوامل محیطی و اقلیمی بر می گشت ولی در سبک بین الملل یک اصول برای همه ی مکان ها قابل اجرا است. همان طور که در ابتدای مطلب هم گفته شد این پیشرفت ها تماما در روند اندیشه های معماری تاثیر دارند.
اصول معماری مدرن
عواملی چون، حذف تزیینات، عملکرد گرایی،عدم تقلید از گذشته و مطابق با تکنولوژی بودن از نکات اندیشه های معماری مدرن است. در این سبک عقل گرایی، انسان گرایی و مادی گرایی مورد توجه است. از مواردی که امروزه مهم است مقطع زمانی مابین دوران معاصر و دوران مدرن است. گروهی بازگشت به شرق را درست می دانند و گروه های دیگری بازگشت به دوره کلاسیک و یا دوران مدرن را اصل قرار می دهند.
دیدگاهتان را بنویسید