نور پاييزي صبحگاهي در ران شامپ

مي توان هشدارهايي از اثر اخير را در اوايل دهن ي ١٩٢٠ شاهد بود نظر «لاپتيت ميسن» و به موضوعات بدوي تري پرداخت كه در كل در معماري در طي دهه ي ١٩٣٠ و قطعا پس از جنگ جهاني دوم مشخص است. منطق و مقال نور و مواد اوليه خود ابتدا در مرحله پايه ريزي ادولف اپيا در اغاز قرن مشخص مي شود و ساده است ببينيم داراي منبع خود بازگشت به شعر در مكتب رمانتيسم الماني در اغاز قرن قبلي است.

تفسير كلاسيك و رمانتيك اين اولويت براي معماري اساسي تر و قديمي تر براي رژيم كمال گرا حفظ شد. اما تاكيد خود موضوع حتي به اشكال زميني نيمه شفاف و تهيه شده با رايانه در بررسي معمارانه اخير نشان مي دهد كه اثر وي را بايد به عنوان بخشي از اين پديده گسترده تر ديد.
اگر منطق ماده و رياضيات يا زبان در بطن فضايي وراي واژ ه ها جاي داشته باشد، اين امر در معماري به سبك «لكوربوزيه» منطق ماده و نور است.

در كل، اثار مؤخر او منطقي از نور و زمين را نشان مي دهند كه سيمان خام كيفيات اساسي را حفظ مي كنند، اغلب با استفاده از رنگ هاي اند اين معماري زميني و محور مانند در تضاد قرار مي گيرد و نيز روشنايي ماهرانه تر نسبت به اثاري خلق شده با وسواس را با استدعاي زندگي مديترانه اي در خورشيد حتى در شهرهاي شمالي حفظ مي كند.

همزمان ، جذب اين معمار به موارد مخالف به اثار او امكان مي دهد خود را از بخش هاي كنار هم چيده به شكل تصادفي بسازند كه تابع روابط هندسي دقيقي هستند كه از تجربه حاصل از موج شكن بريتاني الهام گرفته شد كه در مجموعه ي «ان ميسن_ا ن پليس» [٤٩] از نور در نظر گرفته شد.