بهرام رادان، بیوگرافی و فیلم ها
بهرام رادان، بیوگرافی و فیلم ها
به گزارش از من بپرس، بهرام رادان در هشتم اردیبهشت سال 1358 در تهران به دنیا آمد. او دارای مدرک کارشناسی مدیریت بازرگانی از دانشگاه آزاد اسلامی است.
در سال 1378 و در حالی که 20 سال سن داشت برای گذراندن دوره های آموزش بازیگری به مؤسسه هیوا فیلم رفت. اما از شانس خوب و یا بدبیاری در همان روزهای اول برای بازی در نقش اول فیلم شور عشق به کارگردانی نادر مقدس انتخاب شد.
شور عشق علاوه بر رادان، مهناز افشار را نیز به عنوان یک بازیگر تازه کار دیگر در نقش اصلی داشت که هر چند در چند سریال و فیلم سینمایی نقش های کوتاهی بازی کرده بود، اما انتخاب به عنوان نقش اصلی برای این دو اتفاقی است که احتمالاً تنها در سینمای ایران خواهد افتاد.
شور عشق سعی می کرد داستان فرار دو جوان عاشق پیشه را روایت کند که برای یافتن مأوایی برای با هم بودن خستی های زیادی را تحمل می کنند. فیلم با استقبال زیاد مخاطبانی رو به رو شد که به تازگی داشتند تجربه های تازه ای را در سینمای ایران پس از سال های دو خرداد 76 به چشم می دیدند. تماشاگرانی عادت کرده به سر تراشیده جمشید هاشم پور و ایست های فرامرز قریبیان که اگر می خواستند چهره ای جوان ببینند باید بیژن امکانیان و یا ابوالفضل پورعرب و فریبرز عرب نیا را با گریم های ثابت برای بار چندم تحمل کنند.
به هر جهت، شور عشق در گیشه به موفقیت رسید. اما دریافت زرشک زرین بدترین فیلم آب پاکی را روی دست سازندگانش ریخت.
انتخاب هایی هوشمندانه و تداوم موفقیت در گیشه
شاید کسی فکرش را نمی کرد که بهرام رادان بعد از این فیلم بتواند قد علم کند و در فیلم های بهتری بازی کند. اما این اتفاق افتاد و رادان نشان داد تنها شانس ندارد، بلکه از هوش بالایی نیز برخوردار است.
در همان سال یک فیلم دیگر از او به نمایش درآمد که در حد خود نگاه ها را به رادان تغییر داد. این فیلم آواز قو نام داشت و سعید اسدی از خارج برگشته آن را برای حسین فرح بخش و عبدالله علیخانی کارگردانی کرده بود. آواز قو نیز فیلمی در ادامه روند شور عشق و پر از اعتراض و شکاف نسل ها و گیتار و پارتی بود که باز شدن فضا را نعره می زد.
جمشید هاشم پور نیز در این فیلم حاضر شد تا مایه های اکشن و تیراندازی و مرز ترکیه نیز در فیلم جایی داشته باشد. آواز قو نسبت به بسیاری از آثار بی در و پیکر آن سال ها فیلم آبرومندتری بود و فروش بالایی را نیز تجربه کرد.
اما نکته مثبت این فیلم برای بهرام رادان، نامزد شدن او برای دریافت جایزه پنجمین جشن خانه سینما بود. بازیگری که با شور عشق هو شده بود، حال در آستانه دریافت یک جایزه معتبر داخلی بود.
بازی در کنار هدیه تهرانی
آبی به کارگردانی حمید لبخنده که از تلویزیون آمده بود، این بار بهرام رادان را در کنار هدیه تهرانی قرار داد. ابر ستاره آن روزهای سینمای ایران که تنها چند سال قبل از رادان به سینما وارد شده بود. دقیق نمی توان مشخص کرد که هدیه تهرانی محصول تغییر شرایط بود و یا خود او بر روی این تغییرات نقش داشت. به هر حال تهرانی بازیگری بود که فروش فیلم را تضمین می کرد.
آبی مانند قرمز فریدون جیرانی دو فیلم سینمای ایران بودند که تنها عنوان دو فیلم مهم کریستف کیشلوفسکی را عاریه گرفته بودند. در حالی که فیلم های کیشلوفسکی با اشاره به سه رنگ پرچم فرانسه و معنای مستتر در آنها مضمون خود را بیان می کردند، قرمز و آبی وطنی بیشتر به معنای عام آنها اشاره داشتند. آبی فیلمی عاشقانه و قرمز عاشقانه ای خونین.
به هر ترتیب قرار گرفتن در کنار هدیه تهرانی و فروش خوب آبی رادان را در راهی هموار قرار داد. سه فیلم اول او با استقبال مخاطب مواجه شده و او را تبدیل به ستاره تازه سینمای ایران کرده بودند و آینده روشن می نمود.
گاوخونی و محو رادان؛ شمعی در باد و اولین سیمرغ
ساقی، گاوخونی و رز زرد سه فیلم بعدی بهرام رادان بودند. در ساقی در نقش جوانی که عاشق سینماست و پایش به دزدی از یک طلافروشی کشیده می شود، تلاشی عبث به خرج می داد. در گاوخونی بهروز افخمی در میان زاویه دید خاص فیلم گم می شد و عملاً کار چندانی از دستش برنمی آمد، هر چند برنده تندیس حافظ شد. رز زرد نیز ورژنی دست چندم از فیلم های جیغ و تریلرهای هالیوودی بود، کار تازه ای نمی کرد.
شمعی در باد پوران درخشنده فیلم بعدی رادان بود که یک موفقیت بزرگی را نصیب او کرد. رادان به خاطر این فیلم برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و دومین دوره جشنواره فیلم فجر شد. این فیلم در گیشه نیز موفق بود تا پیروزی دو جانبه ای برای بهرام رادان رقم زده باشد.
بعد از آن، سربازهای جمعه که پس از چهار سال دوری مسعود کیمیایی از سینما ساخته شد، بهرام رادان را در کنار محمدرضا فروتن، پژمان بازغی و پولاد کیمیایی قرار داد. فیلمی بی در و پیکر که در دوره عطش برای ارجاع به فیلم های دیگران که با تارانتینو باب شده بود، به فیلم های خود کیمیایی ارجاع می داد!!
ترکیبی ناهمگون از چماق که جای چاقو را گرفته بود، با اشعار شاملو و انتقام و اعتراض و مایه داری و بی مایگی و روده درازی در باب تفاوت طلا و نقره. از بدترین بازگشت ها به دنیای فیلم سازی که کیمیایی ها را بسیار دورتر از لحظه های سینمایی خوبش می برد.
شاید تنها نکته مثبت این فیلم، کشف قابلیت های بیژن امکانیان برای بازی در نقش های منفی بود که پیش از آن سابقه نداشت.
گیلانه، فیلمی سیاه؛ حکم، یک کمدی ناخواسته
گیلانه رخشان بنی اعتماد و محسن عبدالوهاب فیلم بعدی رادان بود. فیلمی عمداً سیاه که راهی جز انزجار از فیلم باقی نمی گذاشت و رادان را در تمام طول فیلم روی تخت خواب و در حال درد کشیدن نشان می داد.
دیگر فیلم قابل بحث بهرام رادان در این دوران، حکم مسعود کیمیایی بود. این فیلم پدرخوانده ها را به شکل کمیک وارد سینمای ایران کرد که خوشبختانه تنها در پل چوبی مهدی کرم پور تکرار شد. کیمیایی به طرز باورنکردنی دیالوگ هایی نوشته بود که در دهان گنگسترهای هالیوود نیز نمی چرخید. بازی رادان نیز در این فیلم نه قدمی به جلو و نه قدمی به عقب بود که در چنین فیلمی امتیازی به حساب می آمد. مخصوصاً اگر با بازی دیگر بازیگران فیلم مقایسه شود. در این فیلم پروژکتوری مدام در حال پخش فیلم های نوآر است، بدون آنکه کسی به آنها نگاه کند. کنایه ای ناخواسته به خود فیلم حکم!!
در این بین رادان فرصت همکاری با ابوالحسن داوودی در فیلم تقاطع را به دست آورد و همچنین در سنتوری داریوش مهرجویی بازی کرد.
دومین سیمرغ
رادان به خاطر بازی در فیلم سنتوری موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر از بیست و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر و همچنین نامزد تندیس حافظ شد.
سنتوری با حاشیه های توقیف و بعد به بازار آمدن نسخه قاچاق بسیار بیشتر از آنچه باید جدی گرفته شد. ملودرامی به روز شده از ظهور و سقوط یک ترانه سرا و خواننده که محسن چاووشی به جایش می خواند!!
اما بازی رادان در این فیلم عالی است. شاید اغراق نباشد اگر گفته شود طراحی لباس خوب فیلم بسیار به بازی رادان کمک کرده است. مشکل فیلم اما در این است که قدمی از این مرحله جلوتر نمی گذارد. همان است که می بینید و بعد از آن تمام.
بی پولی ساخته حمید نعمت الله، فیلمی کمدی بود که اولین تجربه رادان در این گونه سخت به شمار می رود. مشکل فیلم نه بازی رادان و یا دیگران که عدم تحلیل درست نعمت الله از ریتم است. بی پولی زود تمام می شود و با این گونه به نظر می رسد که زود تمام می شود. چیزی در این فیلم جا نمی افتد. ایرادی که در مجموعه وضعیت قرمز نعمت الله نیز دیده می شد.
در کنعان مانی حقیقی نیز علیرغم سکون فیلم، بازی رادان از استاندارد نمی افتد. همچنین بازی ترانه علی دوستی. هر چند این فیلم نیز فیلمی نیست که ابداً در یادها بماند.
قاتل ها و دریانوردان؛ تجربه های تازه رادان
کارناوال مرگ نیز او را در نقش قاتلی زنجیره ای قرار داد. تلفیق اتفاقی صادق کرده ناصر تقوایی و رمان قول فریدریش دورنمات، به اضافه مایه هایی از مجموعه فیلم های کینه. قاتلی که به خاطر عشق از دست رفته اش آدم می کشد و پلیسی که از جان فرزندنش برای به دام انداختن او استفاده می کند.
زادبوم به کارگردانی ابوالحسن داوودی دومین همکاری بهرام رادان با این فیلم ساز محسوب می شود. این فیلم نزدیک به نه سال در توقیف به سر می برد و آن گونه که در اخبار آمده، به زودی اکران می شود.
راه آبی ابریشم به کارگردانی محمد بزرگ نیا پروژه قابل ذکر دیگر رادان است. بازی در نقشی تاریخی در کنار عزت الله انتظامی و رضا کیانیان، پروژه ای با هزینه فراوان و آخر و عاقبتی بی سرانجام. شاید هیچ وقت نتوان توضیح داد که چرا این فیلم در سینمای ایران ساخته شده است. سینمایی که ابداً صنعتی نیست و فیلمی که حتی تبلیغاتی هم نیست. بعید است کسی فکر کند در زمانه دزدان دریایی کارائیب این فیلم می خواسته موفقیت جانی دپ را با بهرام رادان تکرار کند.
تردید فیلم بعدی رادان بود. اقتباسی به روز شده از هملت، از ضعیف ترین آثار شکسپیر به کارگردانی واروژ کریم مسیحی. تردید در جشنواره فجر جدی گرفته شد و بازی رادان نیز در این فیلم دیده شد، هرچند جایزه ای نصیب او نکرد.
فیلم های بعدی بهرام رادان تکرار گذشته اش محسوب می شوند. نه شوری در فیلم ها دیده می شود و نه جرقه ای در کار او. هر چند برخی از آنها مانند آتش بس 2 به کارگردانی تهمینه میلانی و بارکد ساخته مصطفی کیایی با گیشه خوب خود کماکان او را به انتخابی مناسب برای تهیه کننده ها تبدیل کرده اند.
دیگر فعالیت ها
بهرام رادان علاوه بر بازیگری در زمینه موسیقی نیز به عنوان تهیه کننده و خواننده و همچنین در دنیای مد نیز فعال است.
بهرام رادان بازیگری بسیار با استعداد و باهوش است که نشان داده این حرفه برایش اهمیت دارد. کافی است شروع فعالیتش را با ادامه آن مقایسه کنیم تا بفهمیم واقعاً برای کارش ارزش قائل است. شاید هر کس دیگری بود در دنیای بی رحم سینما محو می شد، اما او نشان داده اگر کارگردان خوبی در کنارش باشد، توانایی بازی در بسیاری از نقش ها را دارد.
کافی است به تنوع نقش های او و جسارتش در پذیرفتن آنها نگاه کنیم.
از این بازیگر 38 ساله گهگاه اظهار نظرهای جنجالی نیز شنیده می شود. مهم ترین مورد به پیام اینستاگرامی وی به مناسبت تصویب قانون به رسمیت شناختن ازدواج همجنس بازان بر می گردد که به خاطر آن مجبور به عذرخواهی شد.
دیدگاهتان را بنویسید