دلیل اینکه همسرتان زبان تان را درک نمی کند چیست؟
ممکن است که چند بار به همسرتان یادرآوری کنید که پارکینگ منزل را تمز کند ولی روز بعد که پارکینگ را می بینید تمام آشغال ها و چیزهایی که باید دور ریخته شوند بر روی زمین پخش شده هستند و هیچکس آن را جمع نکرده است. شما به زبان فارسی صحبت می کنید و همسرتان هم به زبان فارسی صحبت می کند ولی باز هم نمی توانید زبان همدیگر را درک کنید.
-
دلیل نفهمیدن زبان شما توسط همسرتان چیست؟ در کل باید چگونه صحبت کنیم تا بتوانیم منظورمان را به همسرمان درست برسانیم و او تمام حرف های ما را کلمه به کلمه درک کند؟ چند بار به وی گفته اید که عروسک های کوچک و موزیکال را دوست دارید و روز تولدتان یک آدم آهنی خشن و زشت که از آن متنفرید خریده است؟ در این زمان ها زن ها از خودشان این سوال را می پرسند که آیا او صدای مرا نمی شنود و یا اینکه حرف هایم را درک نمی کند؟
در اصل مشکلی که وجود دارد این است که طرز گفتن جملات تان با سبک برقرار کردن ارتباط با همسرتان متفاوت است. نویسنده کتاب “لحن کلام چگونه زندگی را تغییر می دهد”، دکتر لوری پان گفته است: افراد برای بیان کردن حالات و درخواست های شان راه های مختلفی را به کار می برند. چنانچه همسرتان با رفتار و طرز گفتارتان آشنا نباشد ممکن است که بعد از هر بار صحبت کردن باعث ایجاد سوء تفاهم شود. برای اینکه بتوانید شکافی که بین فاصله های رفتاری و گفتاری وجود دارد را از بین ببرید این تست را با دقت بخوانید و در هر وضعیتی که قرار گرفته اید نزدیک ترین پاسخ به آن را برگزینید. پس از آن با توجه به پاسخ های به دست آمده راه حل مشکل تان را مطالعه کنید تا دیگر به خاطر سوء تفاهم لحظات تان را با دعوا هدر ندهید.
-
وقتی از کار منزل خسته می شوید…
1)همسرتان را به این که مسئولیتش را به خوبی انجام نمی دهد متهم می کنید. 2)با طعنه و کنایه زدن به همسرتان نشان می دهید که دیگر توان تان را از دست داده اید و فکر می کنید که همسرتان منظورتان را متوجه شده است و به کمک شما در کارهای منزل می آید. 3)چیزی نمی گویید و کارها را خودتان به تنهایی انجام می دهید و بر این اعتقاد دارید که اگر کارها را خودتان انجام دهید راحت تر هستید تا اینکه بخواهید برای یاد دادن برخی از کارها دو ساعت به همسرتان توضیح دهید. 4)از همسرتان می خواهید که کارهای منزل را در چند روز از هفته انجام دهد تا شما بتوانید کمی استراحت کنید.
-
همسرتان از شما درخواست می کند که روز تعطیل در آخر هفته را همراهش به سینما بروید و فیلم علمی –تخیلی که مورد علاقه وی می باشد را تماشا کنید، ولی شما این نوع فیلم ها را دوست ندارید…
1)شروع به سرزنش کردن همسرتان می کنید و به او می گویید که بدترین پیشنهادی است که به او کرده اید و بهتر است که کار خودش را انجام دهد. 2)با خود می گویید: «آ… نمی دانم… ولی اگر دوست داری برویم…» ولی در دل تان این آرزو را می کنید که کاش نظر همسرتان عوض شود. 3)با همسرتان به سینما می روید. شاید فیلمش آنقدر هم که فکرش را می کردید بد نباشد. 4)به وی می گویید که علاقه ای به این فیلم ندارید و به او پیشنهاد می کنید که فیلم دیگری را انتخاب کند.
-
همسرتان یک عادت بد دارد که باعث آزار شما می شود. یک مرتبه، زمانی که این عادت را انجام داد…
1)عصبانی می شوید، مثلا به او می گویید که چند مرتبه گفتم که به گونه ای مسواک بزن که کف خمیر دندان بر روی آینه نپاشد؟ 2)خودتان بعد از هر دفعه ای که مسواک می زنید با یک دستمال آینه را تمیز می کنید و این انتظار را دارید که همسرتان هم این کار را انجام دهد. 3)به خودتان این مسئله را می قبولانید که هیچ یک از انسان ها ایده آل نمی باشند و بدون عیب و نقص خلق نشده اند. 4)منتظر می مانید تا کار همسرتان تمام شود. سپس مشکل را با او در میان می گذارید و از او می خواهید که شب ها زیر دوش مسواک بزند و یا هر راه حل دیگری که می تواند از این مشکل جلوگیری کند را انجام دهد.
-
همسرتان از شما این سوال را می کند که برای هدیه تولدتان چه چیزی دوست دارید؟
1)تمام مشخصات یک قهوه جوش و رنگ و مدل آن را به همسرتان می دهید و از او می خواهید که چیز دیگری را نخرد. 2)به او می گویید «هرچه خودت می خواهی» و سپس با اشاره ای منظورتان را به او می رسانید که دوست دارید برای دیدن کنسرت خواننده مورد علاقه تان بروید. 3) به او می گویید «هرچیزی که خودت انتخاب کنی و بخری را می پسندم» و سپس در دل تان می گویید که در این سن دیگر نیازی به کادوی تولد نیست. 4)به همسرتان می گویید که خواننده مورد علاقه تان در یکی از سالن های اصلی شهر کنسرتی را برگزار کرده است و دوست دارید که بلیت این کنسرت هدیه تولدتان باشد.
-
شما در مورد مشکلاتی که در محل تان اتفاق افتاده است را برای همسرتان توضیح می دهید. او پیشنهادی را به شما می دهد که ممکن است مورد پسند شما نباشد.
1)همسرتان را متهم می کنید و به او می گویید که همیشه مشکل بیشتر می کند و پیشنهادی که داده است بسیار بد است و بهتر است که درگی در مورد آن هیچ صحبتی نشود. 2)در طول شام خوردن هیچ صحبتی نمی کنید و ساکت می مانید تا همسرتان متوجه اشتباهی که کرده است بشود. 3)از پیشنهادی که به شما داده است تشکر می کنید و سعی می کنید تا پیشنهادی که داده است را عملی کنید. 4)به او می گویید به پیشنهادی که داده است عمل کردید ولی هیچ نتیجه ای نداشته است.
-
او روز تولدتان را فراموش می کند
1)با ناراحتی بسیاری که دارید به خود می گویید که به جهنم که فراموش کرده است. 2)با همسرتان می گویید که هیچ اشکالی ندارد.لی در دل تان به این فکر می کنید که اگر ماه آینده من هم روز تولدش را فراموش کنم چه اتفاقی رخ می دهد، خوشش می آید یا خیر. 3)با خودتان این فکر را می کنید که سال آینده این را به یاد همسرتان می اندازید که فردا روز تولدتان می باشد. 4)به همسرتان می گویید که ناراحت و ناامید شده اید و برای فراموش کردن این مسئله به او پیشنهاد می دهید که به رستورانی که خاطرات زیادی را در آن دارید بروید.