علل ضعف میل جنسی و راهکارهایی برای درمان آن

اختلالات میل جنسی

این قسمتی از نامه ای است که برای یك پزشك فرستاده شده است!

«دست كمك بسوی شما دراز میکنم تا از این بیماری که قریب دو سال است مرا رنج میدهد رهائیم دهید. نزديك به دو سال پیش من بعنوان يك مرد، احساس ضعف کردم که طبعا این مطلب نمیتوانست در زندگی من تأثير منفی نگذارد. کارم بجائی کشید که من مجبور شدم خانواده ام را ترك كنم خانواده ای که ۲۰ سال در آن زندگی کرده و پدرم را در آنجا از دست داده بودم، من با کودکانم وزنم در آن زندگی میکردم. فکرش را بکنید که چند سخت است خصوصا وقتی که آدم زن و فرزندانش را دوست دارد. وجدانا باید بگویم که من در اندوهی جانکاه بسر میبرم. گاهی لحظاتی پیش میابد که آدم به فکر فرو میرود که آیا دنیا اصلا ارزش زندگی را دارد و فقط عشق بزرگی به کودکان اجازه نمیدهد که آدم چنان گام شومی را در بردارد. آنها ۲ تا ۵ ساله هستند. شما با من موافتید که در این سن آنها به پدر احتیاج دارند حتی اگر بخاطر تربیت آنها باشد آدم باید کار کند و پول بدست آورد.

و اما زن منا من او را ملامت نمی کنم زیرا او زن سالمی است با تمام نیازمندیهای يك انسان.

به سر این مرد چه آمده، چرا او چنین نامه ای به پزشک نوشته؟ عللی را که موجب ضعف میل جنسی او شده مورد بررسی قرار می دهیم. اگر ناتوانی جنسی در نتیجه تغییرات جسمی در اعضای تناسلی با سیستم اعصاب بروز کرده باشد تأمین توانائی جنسی مشکل تر است.

ناتوانی جنسی

نوعی ناتوانی جسمانی در صورت بی تناسبی مادرزادی ( فقدان بارشد ناقص آلت تناسلی) ونورم نوك آلت و کناره های بدنه وزخمهای مختلف روی آلت تناسلی و تورم مزمن قسمت های درونی آلت بروز میکند. بیضه های ناقص و عدم سقوط آن در «ضفن» بعد از تولد و مسمومیت های مختلف مزمن ( الكل، توتون، سرب) وامراض عفونی و اختلال تیره پشت و مغز و فرسودگی شدید ارگانیزم یا بر عکس چاقی، نیز به ضعف نیروی جنسی منجر میشود.

ناتوانی جنسی که علت جسمانی دارد مستلزم عمل جراحی و معالجه مداوم با روش های محافظه کارانه است.

اغلب اوقات علت ناتوانی جنسی ارزیابی نادرست وضع خود یا تثبيت بعدی این ارزیابی در قشر مغز است و در نتیجه تأنی با تسریع، مراحل جداگانه ای که دارای آمیزش جنسی معمولی است بروز میکند.

اغلب مردان کاملا سالم تصور میکنند که در آنها علائم ضعف جنسی وجود دارد. این جا موردی را از يك آرشیو اطلاعات پزشکی نقل میکنیم:

«واسیلی. س آ» متخصص برق ۲۶ سال دارد . تصور می کند که در سالهای اخیر در او ضعف جنسی به وجود آمده است. همین امر او را به زندگی شدید نومید کرده است، زیرا با تلقين، در خود احساس حقارت به وجود آورده است و تصور می کند که نسبت به دیکر مردان، کمبودهایی دارد. همین تصور، سال ها موجب می گردید که واسیلی، کوچکترین تصمیمی برای تشکیل زندگی مشترك اتخاذ نکند، و اگر او به راهنمایی یکی از دوستانش، به یکی از روان پزشکان مراجعه نمی کرد، هیچ بعید نبود بر اثر تلقين نادرستش، مادام العمر مجرد باقی بماند.)

اما شیوه درمانی روانپزشك، واسیلی را که همه گونه داروهای تقویتی و نیروساز را مورد آزمایش قرار داده بود بی آنکه بهره یی از آنها بگیرد، به تدریج به بهبودی کامل رساند.

پزشك معالج واسيلی، درباره بیمارش می نویسد:

هنگامی که واسیلی به من مراجعه کرد، چنان خود را رنجور می نمود که از افرادی به سن و سال او انتظار نمی رود، از این رو، به حدس دریافتم که او، بیشتر از آن که دچار بیماری جسمانی باشد به بیماری روانی مبتلاست. تحقیقات بعدی ام در بار وضع جسمانی واسیلی، صحت حدسم را تأیید کرد. واسیلی از نیروی بدنی مناسبی برخوردار بود، و تمامی شرایط مرد ایده آل، را در خود داشت.

پی بردن به این واقعیات ، معالجه واسیلی را برایم آسان ساخته زیرا دیگر بر من مسلم شده بود که واسیلی دچار ناتوانی روانی است ، یعنی این که او با تلقين نادرست، همه قدرت را در وجود خود منکر شده است.

اولین کاری که به انجام رساندم تحقیق درباره گذشته واسیلی بود. واسیلی بیش از اندازه به کودکی اش وابستگی داشت، مغز ار، تمام صحنه های مشاجره پدر و مادرش را منعکس کرده بود، مشاجرانی که اغلب به زبان پدرش تمام می شد. از سوی دیگر پشیمانی پدرش از ازدواج که گاه در قالب پند تحویل واسیلی شده بود و او را به معصوم و مجرد ماندن تشویق می کرد، موجب گردیده بود سالهای جوانی او، با بدبینی خامی نسبت به ازدواج توأم باشد. به همین لحاظ اردر عنفوان شباب شدید با فکر و تصمیم زناشویی مبارزه می کرد.

تأثیر نامطلوب این مبارزه، به تدریج خود را در وجود واسیلی نمایاند. بعدها که واسیلی به تجربه دریافت همه ازدواج ها به تیره بختی منجر نمی شوند و ای بسا که بسیاری از زندگی های مشترك، سرانجام سعادت باری دارند، بدبینی اش نسبت به زنان و ازدواج مبدل به ناتوانی جنسی دروغین شد.

وقتی که این واقعیات را با بیمارم در میان گذاردم، پذیرش او مرا نسبت به معالجه امیدوار ساخت و من توانستم با روان درمانی خاصی واسیلی را از ناتوانی کاذب جنسی اش رهایی بخشم.»

پزشك معالج واسیلی در پایان خاطره اش می نویسد:

آیا در این جا علائم ضعف جنسی وجود دارد ؟ مسلما نه، بویژه که در نوبت بعد «نعوظ» طبیعی بوده است. در مردانی که خیلی تلقین پذیرند، چنین موردی می تواند حتی سبب نا توانی روحی گردد. زیرا چنین مردی وقتی خواست خود را با زن دیگری و آزمایش کند، و با ترس و لرز در انتظار ایاد خواهد توانست یا نه ، باشد، می توان شکی نداشت که د نخواهد توانست.

در این ماجرا مرحله دوم ملاقات با دختری شرافتمندانه بوده است. هنگام بوده و هم آغوشی « نعوظ ، به واسیلی، دست نمیداده و بالنتيجه او را ناراحت می کرده است. ضمنا از موضع خود را با سال های قبل مقایسه میکرده است، اما در اینجا ارقضاوت نا درست میکرده است. در مردان میان سال تحريك جنسی فقط در موقعیت مناسب و هنگام معلوم بودن هدف مشخص عمل وفكر ظاهر میشود. در دوره دهپر سکی، جوانی، نیز تحريك جنسي اغلب تحریکات ضعیف را ، ( مثلا بوسه به هنگام وداع ) بعهده می گیرد . برخی از مردان در دوره عادی تمایل جنسی،هنگام آغاز یکنواختی معین تصور می کنند که ضعف جنسی دارند.

نکته دیگر اینکه « واسیلی ،، تصور میکرده که در اومثل همه لیست ، او معصوم است. هدف ، نزدیکی جنسی نموده، زیرا در اسپلی،، میدانست که تا عروسی این عمل غیر ممکن است. در نتیجه در مقابل تمام این ها عکس العمل آن ورضع بروز نموده ، یعنی «نعوظ» از بین رفته است.

نتیجه اینکه واسیلی ، در روابط جنسی سالم است. بطوریکه بعدها زندگی زناشوئی وی آنرا ثابت کرد. او با دختر دلخواه خود ازدواج کرد و هیچ گونه علائم ضعف جنسی در او مشاهده نگردید و دو سال است که او تحت مراقبت ما قرار دارد. وضعی که داشت، عنين کانب، یعنی ناتوانی جنسی دروغین نامیده میشود..

گاهی مرد فکر میکند که او از ضعف جنسی بر اساس رفتار با کفتار زنی رنج میبرد. اندیشه مردانی که تصور می کنند که آنها باید همیشه در رابطه با هرزنی توانا باشند درست نیست.

میل جنسی به تمام زنها قطعة وجود ندارد. در اکثر موارد مرد مستعد آمیزش جنسی فقط با تیپ های معینی از زنان است. قبل از هر چیز سیمای اخلاقی شخص، درك زیبائی محبط و بالاتر از آن نزدیکی روحی است که برای وی اهمیت دارد.

مسلم است مردی که دارای افکار بلندی است وقتی با زنی برخورد میکند که مظهری از ایده آل او نیست کمتر ممکن است بتواند روابط جنسی با او برقرار سازد.

سرگرم شدن با کار، ورزش، تحصیل علم، میل جنسی را تقلیل داده و تحت نظم در میآورد. و بهمین جهت است که هنگام نزدیکی جنسی روحیه ثابت که برای آمیزش موفقیت آمیز ضروری است مشکل بروز میکند.

باید خاطر نشان کرد که جلوگیری مداوم جنسی ممکن است کمی سبب ضعف میل جنسی و انزال سریع در آمیزش گردد. عدم اطلاع از این موضوع نیز می تواند سبب اختلالات جنسی گردد.

مردی پس از پایان ماموریتش که مدت مدیدی طول کشیده بود به – خانه برمی گردد. و آن ملاقاتی که مدتها در انتظارش بود فرا می رسد. او پیش زن محبوبش می آید. هنگام آمیزش انزال شوهر بی اندازه سریع تر از معمول صورت می گیرد. زن ناراضی میشود و بعلامت اعتراض، سکوت با سرزنش میکند که، شوهرش نیروی خود را در ماموریت «از دست داده است، شوهر عصبی میشود، می اندیشد که چه اتفاقی افتاده است، خوابش نمیبرد، مضطرب میشود و تا صبح نیز ونعوظ، دست نمی دهد.

در این مورد، چیز مبهم یا دپاتولوژيك، وجود ندارد. آشکار است که زن با فیزیولوژی آشنائی ندارد. او نمیداند که پس از جلوگیری از اطفاء شهوت بمدت مدید، هنگام جماع تحریکات جنسی شدیرتر است و انزال نیز خیلی سریع صورت می گیرد . اما آمیزش های بعدی باید معمولی باشند. اگر سرزنش در میان نباشد روز بعد آمیزش زن و شوهر در مسیر عادی خود جریان پیدا خواهد کرد.

نقش زن ، در پیشگیری از اختلالات جنسی مرد ( مانند نقش مردان در تدابیر احتیاطی این اختلالات در زن) بی اندازه مهم است. حتی هنگام اختلالات جنسی جدی در مرد، زن نباید بآن جهت او را مورد سرزنش قرار دهد و اظهار نارضایتی بکند. زیرا وضع روحی مردان در چنین مواردی باندازه کافی تحت فشار قرار میگیرد.

صحیح ترین رفتار زن آنست که مؤدبانه سعی کند گاهگاهی از تردیکی جنسی امتناع کند (مسلما علاوه بر این مورد راهنمائی های خاص پزشکان نیز وجود دارد ) حالا چگونه و بچه وسیله زن دلیل خواهد آورد این بسته به استعداد و قابلیت زن است. چنانکه متخصین امور جنسی میگویند: «هنگامی که زن نسبت به اختلالات جنسی شوهر رفتار عاقلانه ای داشته باشد پس از مدتی پیروزی خود را جشن خواهد گرفت، تنها تحت این روش است که تجدید قوای مرد با موفقیت حاصل میشود.

در این جا بجاست یکبار دیگر هماهنگی قابل قبول میان زن و شوهر را در زمینه آمیزش جنسی بخاطر بیاوریم. اگر شوهر یا زن، رفتاری از خود نشان دهند که در حال حاضر در زمینه تحریکات روانی نامعقول برای دیگری باشد ممکن است توقف بسیاری از جریانات اعمال جنسی آغاز گردد ود نوروز، جنسی وحتی ناتوانی جنسی شروع بشود. مثلا زن مجربی که در زمینه جنسی می تواند رفتار آشکار با هماهنگی خیلی زیاد داشته باشد و به مردی که در زمینه جنسی کم تجربه است و نزدیکی جنسی را ساده میپنا، ارد، شوهر کند، ممکن است مرد هر گونه رفتار مثبت زن را فساد اخلاق تلقی کند در حالیکه چنین نیست. این مطلب به عدم توافق خیلی نزديك است تا تردید در شرافت زن و نتیجه چنین وضعی توقف جریان جنسی مرد است. .

پرفسور «س. ای، کنستر وروم» روانکار معروف شوروی مینویسد که: «در عشق همه چیز مجاز است» و سپس می نویسد: «هیچ چیز اندازه فکر در باره هماهنگی امور جنسی، مانند اندیشه در باره اینکه آیامن رفتار درستی دارم یا نه، شوهر من چگونه رفتار مرا تلقی میکند، آیا من مضحك نیستم؟ یا مردکه میگوید: آیا زنم از من راضی خواهدشد یا نه ؟… به امورجنسی ضرر نمی رساند. چنین افکاری جلوی امور جنسی را می گیرد و اندیشه را در زمینه روابط متقابل و تردید در صحت رفتار را بسوی ناهماهنگی سوق میدهد». آمیزش جنسی فقط زمانی طبیعی انجام می گیرد که هر دو نفر زن و شوهر حساسیت همدیگر را درک کنند.

عقیدۂ آزادانه تری هم رواج دارد مبنی بر اینکه افراط جنسی منجر به ضعف آن میشود. چنانکه می توان از شوهری چنین کلماتی را شنید : «من نیروی جنسی خود را در جوانی بیهوده تلف کردم و حالا بخاطر آن میگریم» زمانی بود که برخی از محققین سعی داشتند حتی تعداد جماع را که توسط طبیعت برای تمام دوران زندگی مرد در اختیار وی گذاشته شده ، تعیین کرده و مقرر دارند. حتی عدد ۴۵۰۰ را پیشنهاد میکردند، واما اگر مردی به عللی مجبور به جلوگیری از آمیزش جنسی باشد چطور؟ آیا او د نعوظ» را تا سن کهولت حفظ خواهد کرد؟ مسلما، نه.

در باره مسئله افراط در امور جنسی خیلی چیزهای مبهمی نیز وجود دارد. زیرا بارداری زن برای يك مرد قابل قبول و عملی برای دیگری طاقت فرساست. همه اینها به خصوصیات بیولوزیك شخصی مربوط است. زیاده روی با افراط در اطفاء شهوت وقتی است که مرددر امور جنسی بیش از نیازمندی جسمی و روحی وارد میشود. برخی بر این عقیده اند که اگر مدت مدیدی از آمیزش جلوگیری شود تا استراحتی باشد بعدا می توان امکان بیشتری برای آمیزش بدست آورد. گاهی در واقع چنین چیزی ممکن است ولی اکثر جلوگیری مداوم میل جنسی را کمتر می سازد. میل جنسی پس از چند روز افراط در روابط جنسی می تواند از بین برود. ولی پس از جلوگیری و نیز بعد از افراط در امور جنسی بزودی به حالت عادی برمیگردد. جوانان باید بخاطر داشته باشند که انجام امور جنسی مرتب و معتدل – بدون خودداری زمان زیادو یا افراط در آن تنها، طریق هماهنگی جنسی است.

مواردی را در مردان سراغ داریم که وقتی زن سرد مزاج باشد ضعف جنسی پدیدار میشود . و در عین حال میل متقابل زن و اوج سریع زن ، انگیزه ای برای بالا بردن قدرت جنسی مرد میشود.

معالجه ضعف جنسی مرد، خواه صادق و خواه کان به وسیله پزشک انجام می گیرد . ولی از برخی ناتوانیهای روانی می توان بدون معالجه یا نصایح پزشك موقت از ضعف جنسی به كمك تلقین به خود رهایی یافت. این روش کاملا عملی است و كمك به مواردی میکند که مرد خود را بی اراده بحساب میاورد و از رسوائی، هنگام نزدیکی جنسی می ترسد. ضعف جنسی لحظات سنگینی را برای مرده بار می آورد. خوشبختانه در بسیاری از مواقع، ناتوانی جنسی قابل معالجه است و چنین مردانی در روابط بعدی به مسیر عادی وارد خواهند شد و در تمام شادیها و تأثرات روابط جنسی با محبوب خود شريك خواهند شد.

گروهی از زنان هستند که از نزدیکی جنسی لذتی نمیبرند. و این عدم برخورداری و حتی گاهی بی حسی کامل جنسی، مانع مادر شدن آنها نمیشود . ولی آیا می توان در باره فعالیت فیزیولوژيك با ارزش ارگانیزم، در صورتی که زن بهنگام عمل جنسی، برخورداری جسمی و روحی حاصل نمیکند، گفتگو کرد؟

بدون تردید زن را نباید از آن جهت که او اصل آمیزش جنسی را درک نمیکند یا از آن لذت نمی برد، گناهکار شمرد و سرزنش کرد. در این باره تا اندازه زیادی نقصیر بگردن تربیت نادرست است. سنت سرسختانه ای که لزوم برخورداری و درك لذت را برای زن غیر ضروری و غیر حتمی میداند خود موجب سرد مزاجی زن میگردد. در این میان زنان تازه ازدواج کرده سرد مزاج» بی اندازه زیادتر از زنانی هستند که چند سال با مرد زندگی کرده اند . هر چند که سالهای اول زندگی خانوادگی برای ساختن زندگی پا برجا مهم تر است اما فهمیدن علل این پدیده های نامطبوع ضروری است.

زنان زیادی وجود دارند که از نزدیکی جنسی با يك مرد به خوبی برخوردار میگردند، در هر صورت باید این گفته «بالزاكيرا بخاطر بیاوریم که گفته است: «زن در عشق بماند چنك است، او اسرار خویش را پیش کسی بازگو میکند که خوب آنرا می نوازد. هرگونه خشونت، بی ادبی، بی حیائی می تواند میل زن را از بین ببرد و رسیدن به اوج شهوت را در وی کندتر سازد . خصوصا مهربانی و نوازش و توجه به دختر در شب اول عروسی لازم است زیرا این موضوع می تواند برای رشد احساسات وی در تمام مدت زندگیش مؤثر باشد.

برای پیشگیری از سردی زنان، رل عمده را تربیت به عهده دارد. اگر دختر بچه را روحا نسبت به مرد بی احترام بار بیاورند که زندگی خانوادگی را فقط بعنوان هم بستری روحی ارزیابی کند و جنبه فيزيولوژيك روابط میان مرد و زن را حتی در مقابل دخترهای بزرگی مخفی دارند، در این صورت اگر شوهر کند روابط جنسی راپست و شهوانی، حتی ناشایست به انسان تلقی خواهد کرد. جای تعجب نیست اگر در وی هنگام نزدیکی جنسی اطفاء شهوت حاصل نشود . سردی جنسی ممکن است زن را ناراحت نکند ، او سعی میکند لنت روحی را از لذت جنسی که به شوهر میرساند بدست آورد . ولی این وضع زن ارتباطی به فیزیولوژی ندارد.

احساسات زن بهنگام اطفاء شهوت دارای نیروهای مختلف است. گاهی زن در حالیکه لذت میبرد، تصور میکند که باید همیشه جنين باشد، ولی ممکن است بطور غیر منتظره لذت را بی اندازه زیادتر و عمیق تر و نیرومندتر درك کند. حد احساسات زیاد بهنگام آمیزش یکی از خصوصیات زمینه جنسی زن است . این را باید زن برای ارزیابی صحیح احساسات خویش بخاطر داشته باشد. بویژه که حدود احساسات ممکن است نه تنها در طی تمام زندگی بلکه در فاصله زمانی کوتاه نیز تغییر کند. چنین تنوع احساسات در زن طبیعی است و نباید به آنها توجه نمود.

این سردی ممکن است در نتیجه دکورتاژ، حاصل شود، زیرا در عمل ممکن است بخش طبیعی اعصاب در منطقه جنسی آسیب به بیند. گاهی زن میل شدید جنسی احساس میکند ولی اطفاء شهوت هنگام نزدیکی، صرفنظر از جماع طولانی حاصل نمیشود.

به این نوع افزوده شدن نیازمندی جنسی در زن خیلی کم برخورد میشود. روانکاوان امریکائی درباره جنبه جدید مسائل جنسی اظهار میدارند که مردان امروزه قادر به ارضای نیازمندیهای جنسی زنان نیستند. بهترین تدابیر احتیاطی چنین وضعی تبدیل زنان به عضوکاملالحقوق خانواده و اشتغال به فعالیت شرافتمندانه است. در کشورشوروی به چنین وضعی خیلی کم برخورد میشود و اساسا در زنانی که کار نمی کنند، مشاهده میشود. .

زن ممکن است در موقع آمیزش جنسی بخاطر انزال سریع مرد نتواند اطفاء شهوت کند ولی اغلب اطفاء شهوت وقتی که توانائی مردنیز کاملا طبیعی است حاصل نمیشود.

موفقیت زندگی
موفقیت زندگی

علت عدم اطفاء شهوت را باید در نقص قواعد طول مدت نوازشهای مقدماتی تا آمیزش و زمان لازم برای انجام حرکت دريتميك، جستجو کرد. در چنین مواردی صحبت از اصطكاك مناسب نیست. زیرا کافیست نوع آمادگی مقدماتی نسبت به عمل جنسی را تغییر داد تا سردی از میان برود.

در ابتدای عروسی لازم است زن احساس کردن را بیاموزد ولی لازم است آگاهانه به احساس و تحريك خویش، توجه کند و رفتار خود وشوهرش را ارزیابی کند. این اصلا بدان معنی نیست که باید در احساس خود عمیق شود و در افکار خود غوطهور گردد که آیا او با شوهرش رفتار درستی دارند یا نه. رفتارشخص در آمیزش جنسی باید طبیعی و تا اندازهای تجربی باشد و این خیلی مشکل است. قبلا باید حدس زد که طبق کدام شرایط درزن اطفاء شهوت حاصل میشود. چنین رفتار آگاهانه نسبت به روش خود باید فقط در آغاز زناشوئی باشد زیرا بعدة رفتار پیش پا افتاده مینی بوجود می آید.

یکی از علل سردی زن ممکن است آغاز پیش از موعد روابط جنسی باشد. این مطلب در نظر اول کمی خارق العاده بنظر میرسد، زیرا مخالف عقیده کسانی است که معتقدند: روابط جنسی مکرر و زود بزود، بسرعت منجر به رشد احساسات میشود. خصوصا دختران شدید احتیاج به توجه و عشق و مهربانی دارند. دختر پس از عروسی تقریبا همیشه با داماد باجنبه فيزيولوژيك روابط مصادف میشود. مرد جوان معمولا متوجه تماس روحی نمیشود و در باره هم خوابه اش نمی اندیشد وبحض با برخورداری و کسب لنت اغلب در همان موقع فراموشش میکند. در حافظه چنین دختری خاطر عدم رضایت و برخورداری از روابط جنسی نقش می بندد و بعدها سردمزاجی بروز میکند.

مسلم است در تمام مواردی که عاشق و معشوق تمایل به نزدیکی نشان میدهند، اگر به همدیگر اعتماد دارند و هیچ شکی در تفہیم و تفاهم رفتارشان وجود ندارد، مسلما در زندگی از هم آهنگی کامل برخوردار خواهند بود و موارد ناتوانی جنسی و سرد مزاجی صادق یا کانب در زندگی خانوادگی آنان از بین خواهد رفت.