گوساله گرسنه
گوساله گرسنه
خانم گاوه خوابیده بود؛ اماگوساله خوابش نمی امد. او گرسنه بود و دلش می خواست شیر بخورد. خانم گاوه با تنبلی چشم هایش را بازکردوکفت: تو که هنوز بیداری … چرا نمی خوابی؟ گوساله گفت: اخه گرسنه ام . خانم گاوه دمش را تکان داد و گفت : تو که همین الان شیر خوردی! بعد چشم هایش را بست و خوابید. گوساله که هنوز گرسنه بود با خودش گفت: بهتر است بروم بیرون کمی علف بخورم .مادرم می گوید علف خیلی خوش مزه است.
علف
با این فکر اهسته از کنار مادرش بلند شد و از طویله بیرون رفت . کمی این طرف و ان طرف را گشت بعد اهی کشید و با خودش گفت: من که تا حالا علف ندیده ام . اصلا نمی دانم علف چه شکلی است. زاغچه در ان نزدیکی بود. گـوساله به طرفش رفت وپرسید: سلام تو میدانی علف چه شکلی است ؟ زاغچه خندید و گفت: خب معلوم است که می دانم! علف سبز و نازک است ، بوی خوبی هم دارد.
گوساله پرسید: سبز چه رنگی است؟ زاغچه گفت: سبز سبز است دیگر! مثل … بعد دور و برش را نگاه کرد و گفت : به پرهای من نگاه کن این ها سفید وسیاه هستند اما سبز نیستند. تو باید به دنبال چیزی بگردی که رنگ پرهای من نباشد. گوساله از زاغچه تشکر کرد و راه افتاد . سر راهش هر چیزی را که می دید با دقت نگاه می کرد؛ اما هیچ کدام سبز نبودند. همه مثل پرهای زاغچه سیاه و سفید بودند!
گوساله همه جا را گشت. خیلی هم گشت.
اما علف پیدا نکرد. خسته شد و با خودش گفت: پیدا کردن علف چقدر سخت است. و پیش مادرش برگشت. خانمگاوه تازه از خواب بیدار شده بود. گوساله که خیلی گرسنه اش شده بود به طرفش دوید.خانم گاوه با نگرانی پرسید : کجا رفته بودی؟ گوساله حرفی نزد . فقط سینه مادرش را به دهان گرفت وتندتند خورد. بعضی از جانوران نمی توانند همه رنگ ها را ببینند. به این جانوران «کور رنگ» می گویند . گاو یکی از این جانوران است . گاو همه چیز را سیاه و سفید می بیند.
دیدگاهتان را بنویسید