چند شعر
کتاب قصه
چند شعر برای کودکان :
کتاب قصه ام کو؟ /همان که عکس گل داشت / همان که روی جلدش / دو گربه تپل داشت/ کنار گربه ها بود/ دو جوجه طلایی/ کتاب قصه من / به من بگو کجایی/ کاشکی یادم می امد/ تورا کجا گذاشتم/ هنوز تورا نخواندم/ چون که سواد نداشتم
یار مهربان
توی کتاب قصه ها، پر از گل و ستاره است پر از صفاو شادی، حرفهای صادقانه است باغچه و گل فراوونه/ مهربونی ها اسونه / بارون بخواهیم می باره / از ابر پاره پاره / برف می شینه روی کوه / خورشید به اون می تابه / هر کی کتاب می خونه / باید اینو بدونه / کتاب همیشه براش /یه دوست مهربونه
یار خوش بیان
شاعری گفت کتاب / هست یاری مهربان / ساکت و خاموش / اما، خوش بیان / قصه ها دارد کتاب / قصه های ماندگار / پند ها دارد کتاب / از گذشته یادگار / یار تنهایی ما / هست یاری مهربان / حرف ها دارد ولی / ساکت است و بی زبان
کتاب
بچه ها، من کتابم / اماده ی جوابم / از دست بچه ی لوس / همیشه در عذابم / بچه لوس کتابو / میندازه اینور اونور جر میده کاغذاشو / از اولش ، تا اخرش / بچه خوب ، کتابو / تو قفسه می ذاره / وقتی که لازم داره / از اونجا بر میداره / بچه خوب همیشه / مواظب کتاب / این بچه با ادب / مثل گل گلابه
کتاب قصه
یه روزدر اتاقم / تنها نشسته بودم / بی حال و کم حو صله / غمگین و خسته بودم / برادرم به من داد / چند تا کتاب قصه / گفتک بخوان برادر / دوری بکن ز غصه / من ان کتاب را / خوشحال و شاد خواندم / غم ها و غصه ها را / از قلب خویش راندم / شد باز در برویم / در های روشنایی / من یافتم از ان پس / رفیق اشنایی
من یار مهربانم
من یار مهربانم / دانا و خوش بیانم / گویم سخن فراوان / با انکه بی زبانم / پندت دهم فراوان / من یار پند دانم / من دوستی هنرمند / با سود و بی زیانم / از من نباش غافل / من یار مهربانم
دیدگاهتان را بنویسید