مهمترین مسئله برای بچه دار شدن داشتن آمادگی لازم و آگاهی کافی است
مهمترین مسئله برای بچه دار شدن داشتن آمادگی لازم و آگاهی کافی است
مهم نیست که چند کتاب پرورش کودک خوانده اید یا آمادگی شما برای فرزنددار شدن چقدر است، به هر حال ورود نوزاد به زندگی شما زندگی تان را زیر و رو خواهد کرد. علاوه بر نیازهای جسمانی نوزاد که باید به آن پرداخته شود، کارهای معمول خانه تقریبا چهار برابر می شود. مثلا به جای اینکه هفته ای یک بار لباس ها را بشویید باید هر روز این کار را انجام دهید. انجام این وظایف تکراری در خانه می تواند بار سنگینی را روی دوشتان بیاندازد.
بعد از چند هفته اول تولد بستگان و همسایگان همه برای عرض تبریک آمده اند و تازگی نوزاد در خانه به سرعت ناپدید شده است. مادرانی که کار بیرون از خانه را متوقف می کنند بعد از مدتی احساس می کنند علاوه بر کار از دست دادن محیط کاری نیز برایشان سخت است. آنها رابطه اجتماعی با دوستان و همکاران را از دست می دهند و در حقیقت دلشان برای تفاوت های بین محل کار و خانه تنگ می شود. با داشتن یک نوزاد در خانه دیگر نمیتوانید به گردش و تفریح زمان بیکاری فکر کنید.
بسیاری از افراد در می یابند که انتقال از دوره ازدواج به دوره پدر و مادر شدن بیش از آنچه به نظر می رسد برایشان سخت است. آنها باید تلاش بیشتری برای انتقال دوره و سازگاری با وظایفی که این عضو جدید روی دوششان گذاشته است داشته باشند. گاهی زوجین با ورود فرد دیگری به حیطه روابط و احساسات عاطفی آنها دچار مشکل می شوند.
مسئولیت های جدید
ورود نوزاد به زندگی به این معنی است که گزینه های شما به شدت کم شده اند. برای مثال اگر هیچ کدامتان تمایلی به شستن کف حمام نداشته باشید می توانید این کار را به بعد موکول کنید اما رسیدگی به نوزاد کاری نیست که امکان تاخیر در آن باشد. کارهای او بر هر چیز دیگری مقدم است و باید کسی نیازهای او را فورا برطرف کند.
زمانی که قبلا برای انجام کارهای دیگر اختصاص می دادید باید اکنون به رسیدن به نوزاد اختصاص دهید.در صورتی که این وظایف جدید بین والدین تقسیم شود بهتر است اما به طور معمول بخش عمده این بار روی دوش مادر گذاشته می شود. بسته به انتظارات افراد چنین برخوردی می تواند به رنجش در روابط منجر شود و در نتیجه زوج بعد از تولد فرزندشان احساس جدایی از هم را پیدا میکنند.
تحقیقات در امریکا نشان داده است که از هر دو ازدواج یکی بعد از تولد فرزند دچار چنین وضعیتی می شود. همه زوجهای شرکت کننده در آن تحقیق بدون توجه به اینکه تا چه اندازه خود را برای داشتن فرزند سازگار کرده بودند گفته اند که در طول سال اول فرزنددار شدنشان تا ۲۰ درصد بیش از گذشته درگیری های خانوادگی داشته اند و این چیزی نیست که والدین تازه کار انتظارش را داشته باشند.
برای کاهش استرس ایجاد شده در اثر تولد نوزاد لازم است هریک از والدین دست کم ایده ای از انتظارات خود ترسیم کند و میزان توانایی های خود را بررسی کند. تولد نوزاد به معنای تنظیم دوباره زندگی تان است.
مادران بهتر می دانند؟
این بحث که زنان بهتر از مردان برای مراقبت از کودک ساخته شده اند مدت هاست اعتبار خود را از دست داده است.
شصت سال پیش کاملا عادی بود که یک زن ده فرزند یا بیشتر داشته باشد و در نتیجه دختران جوان خانواده در نگهداری از نوزادان به مادر کمک می کردند. امروزه اغلب مادران تا وقتی که خود مادر نشوند هیچ نوزادی را ندیده اند.
اگر زن در مقایسه با همسرش تجربه بیشتری در نگهداری از نوزاد داشته باشد نباید تلاشهای همسرش را برای نگهداری از نوزاد سرزنش کند زیرا در این صورت مرد با عقب کشیدن خود به او واکنش نشان خواهد داد. وقتی چنین اتفاقی در زندگی می افتد نقش های والدین کاملا دو قطبی می شود و فشار کار روی مادر افزایش می یابد و پدر از واحد خانواده جدا میشود.
مسئولیت مساوی در نگهداری از فرزند
با اینکه در طول چند دهه اخیر نقش مردان در نگهداری از فرزند دچار تحول اساسی شده است اما هنوز کاملا احساس می شود که نگهداری از نوزاد یک کار زنانه است. روش ایده آل این است که قبل از تولد فرزند، شما و همسرتان درباره مسئولیت ها و نقش هایتان گفتگو کنید. زن ها باید به همسرانشان بیاموزند. که برای پدر خوب بودن کافی نیست که فقط به مادر کمک کنند بلکه خودشان باید وظایف پدرانه شان را انجام دهند .
در یک پژوهش جدید ۷۴ درصد از پدران گفتند مراقبت از نوزاد باید به طور برابر بین مادر و پدر تقسیم شود. اما وقتی از آنها سؤال شد که آیا خودشان این کار را انجام می دهند ۸۷ درصد پاسخ منفی دادند. به بیان دیگر تقریبا از هر ۱۰ زن ۹ نفر کمک برابر از سوی همسرانشان برای نگهداری از فرزند دریافت نمی کنند.
این مسئله فقط به زنان آسیب نمی رساند و در حقیقت مردان را به دو روش مشخص محدود می کند. اولا رابطه یک پدر با همسرش ممکن است لطمه ببیند به این دلیل که شاید زن از اینکه کمک و حمایتی از سوی او دریافت نمی کند از او رنجیده باشد و ثانیا اگر پدر از روزها و سال های اول زندگی در نگهداری از فرزندش نقش فعال نداشته باشد. این فرصت را از دست میدهد که رابطه نزدیکی با فرزندش ایجاد کند. یک پدر دور مانده و غیر وابسته می تواند روی فرزندش اثر منفی داشته باشد.
بعدها در آینده ممکن است دختران چنین مردانی در برخورد با مردان دچار مشکل شوند و پسران آنها نیز از داشتن یک سرمشق زنده و حاضر در کنارشان محروم خواهند شد.
رابطه پدرانه
بسیاری از ما به خاطر داریم که معمولا پدرها دورتر و غیر قابل دسترس تر از مادران بوده اند اما هیچ دلیلی وجود ندارد که کودک نتواند از رابطه برابر و نزدیک با هردوی آنها بهره مند شود. رابطه نوزاد بر اساس یا این و یا آن نیست و هرگز نباید نگران این باشید که اگر فرزندتان نیمی از وقتش را با پدرش بگذراند مادرش را کمتر دوست خواهد داشت. کودکان خردسال می توانند به هر میزان محبت دریافت کنند و هردوی والدین باید نهایت تلاش خود را برای این مسئله داشته باشند.
یک پدر برای اینکه نقش برابر با مادر در نگهداری از فرزند داشته باشد باید فشارهای فرهنگی را تحمل کند و موضع خود را تغییر دهد. در ضمن او باید علاوه بر داشتن نقش تأمین کننده لوازم نقش یک مراقب را نیز داشته باشد. بعضی از مردان در دوران پدر شدن فقط خود را با رسیدگی به صورتحساب ها سرگرم می کنند زیرا این همان کاری است که از پدران خود دیده اند.
امروزه عوامل اقتصادی یکی از موارد تعیین کننده ای است که فرد مراقبت کننده از کودک را مشخص می کند. اگر مادر درآمد بیشتری از همسرش داشته باشد و یا در صورتی که پدر بیکار باشد ممکن است بیشتر مراقبت از کودک به عهده پدر گذاشته شود. در اغلب خانواده ها امکان این که فرد دیگری برای نگهداری از کودک استخدام شود وجود ندارد. با اینکه بسیاری از خانواده ها از وجود مردان در خانه سود برده اند مسئله مهم این است که بخاطر داشته باشیم مردی که در خانه از یک نوزاد نگهداری می کند با همان مشکلاتی که یک زن روبه رو می شود مواجه خواهد شد و احساس انزوا و تنهایی در او ایجاد می شود.
پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها
با ورود اولین نوزاد والدین شما یا همسرتان میتوانند نقش پشتیبان خوبی داشته باشند و یا اینکه به عنوان یک منبع افزایش تنش، مطرح شوند به خصوص اگر روابط خانوادگی پیش از ورود نوزاد تیره باشد. احتمالا بعد از تولد نوزاد بیشتر مادرشوهر و پدرشوهر خود را ملاقات می کنید و این می تواند شروع یک زندگی خانوادگی شاد برای همه شما باشد.
گاهی مداخله بیش از اندازه در روابط خانوادگی نشان می دهد که مرز بسیار ظریفی بین کمک رساندن و دخالت وجود دارد. ایده آل این است که شما و همسرتان قبلا درباره نقشی که از پدر و مادرهایتان میخواهید گفتگو کنید. وقتی درباره میزان کمک مورد نیاز تان با هم صحبت کردید متوجه خواهید شد که با در نظر گرفتن قوانین به آسانی می توانید حاکمیت خود را بر اوضاع حفظ کنید.
کاملا قابل درک است که والدین شما یا همسرتان و بخصوص مادربزرگ ها بخواهند به شما یاد بدهند که چطور باید با کودکی که گریه می کند یا کودک نوپایی که حرف شما را گوش نمی کند برخورد کنید. معمولا چنین توصیه هایی کاملا مفید و کارآمد هستند در غیر این صورت می توانید درباره آن صحبت کنید. مشخص کنید که این فرزند شماست و برقراری اصول انضباطی وظیفه و مسئولیت شما می باشد.
معمولا بهترین روش این است که مشکلات موجود بین خودتان و والدین تان را حل کنید تا فرزندتان از رابطه مطمئن و پر عشق و علاقه پدربزرگ و مادربزرگ هایش بهره مند شود.
یک رابطه خاص
وجود رابطه خوب بین فرزند و پدربزرگ یا مادربزرگ برای تمام خانواده مفید است. پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها میتوانند رابطه آرامی با فرزند شما داشته باشد. پدر و مادر با اطلاع از اینکه در نبود آنها والدین بزرگ فرزندشان به دقت از او مراقبت میکنند می توانند لحظهای آرام داشته باشند و نوزاد نیز یاد میگیرد رابطه عاطفی نزدیکی با افرادی غیر از پدر و مادرش داشته باشد.
پدربزرگ ها و مادربزرگ ها به چند دلیل می توانند رابطه بسیار خاصی را با نوه هایشان داشته باشند. اولا آنها کمتر از پدر و مادر فرزند را می بینند و در نتیجه درگیری های مراقبت روزمره از کودک را ندارند. ثانیا مسئولیت نهایی کودک به پدر و مادر باز میگردد و این احساس به پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها اجازه می دهد که از نگهداری از نوزاد لذت بیشتری ببرند و کمتر احساس نگرانی و استرسی داشته باشند. ثالثا پدربزرگ ها و مادربزرگ ها حداقل یک فرزند بزرگ کرده اند و معمولا وقتی برای دومین بار با مشکلی برخورد کنند راحتتر می توانند آن را حل کنند. ضمنا آنها معمولا فرصت بیشتری برای گذراندن با کودکان دارند.
هنگامی که فرزندانتان به سن بلوغ میرسند و وارد دوران نوجوانی می شوند پدربزرگ و مادربزرگ می توانند راهکارهای بیشتری را در مقابل مشکلات آنان پیش رویشان بگذارند. یک پدر بزرگ احتمالا پیرترین فردی است که کودک می تواند با او احساس دوستی داشته باشد. او میتواند درباره زندگی در سال های گذشته دور برای کودک صحبت کند و به گونه ای جذاب تر و دوست داشتنی تر از کتاب های تاریخ مسائل را بازگو کند.
فقط برخی خانواده ها و نه همه آنان از مزیت های زندگی با خانواده بزرگ بهره مند میباشند. به خصوص در زندگی امروزه فشارهای مالی معمولا موجب نقل مکان افراد برای یافتن کار و شغل مناسب می شود. طلاق دسترسی پدربزرگ ها و مادربزرگها را به نوه هایشان کمتر کرده است. این مسئله میتواند هم والدین بزرگ و هم فرزندتان را به شدت ناراحت کند و بهتر است در صورت امکان کودک همچنان به دیدارهای مکرر با آنها ادامه بدهد.
عشق و امنیت
بالاترین نیاز اساسی یک کودک خردسال مراقبت جسمانی و ایجاد احساس عشق و امنیت برای اوست. اگر کودک احساس کند کاملا مورد توجه قرار میگیرد معاشرتی تر و آرامتر می شود. کودکی که عشق و امنیت کافی را در سنین خردسالی دریافت کرده باشد با بزرگ شدن کمتر به دنبال جلب توجه و عشق دیگران خواهد بود و برعکس کودکی که از نظر احساسی نادیده گرفته شده باشد بیشتر احساس ناامنی کرده و به شما خواهد چسبید.
مسئله مهم این است که والدین از نشان دادن عشق و توجه کافی به فرزندشان احساس شرم نکنند و از لوس شدن فرزندشان نترسند. هرچند که کودک نباید فکر کند هر چه بخواهد در اختیارش قرار خواهد گرفت اما مسئله مهمتر این است که عادت به این فکر نکند که او را دوست ندارند.
به خاطر داشته باشید که روش دیدن کودک با نگاه شما تفاوت های زیادی دارد. نشان دادن محبت به طور مکرر و کوچک (مانند در آغوش گرفتن ، یک ضربه آرام به پشت او یا بوسیدن ) بیشتر از هر چیز دیگری در شکل دادن شخصیت کودک شما مؤثر است. تلاش برای پنهان کردن عشق و علاقه تان به فرزند کار درستی نیست. به اشتباه چنین تصور می شود که چنین کودکانی قوی تر بار می آیند. در حقیقت نقطه مقابل آن درست است .
محبت نتایج جسمانی و عاطفی در پی دارد. برای مثال وقتی نوزادان کوچک را در آغوش مادرانشان قرار می دهند، تنفس آنها آرام تر می شود کمتر گریه می کنند و بیشتر می خوابند. اصلا عجیب نیست. در آغوش گرفتن نوزاد او را به دورانی که در رحم مادر بوده است باز میگرداند و محیطی گرم و امن برای او مهیا می کند. در آغوش گرفتن نوزاد بهترین روش برقراری ارتباط با اوست. اگر کودک ببیند که پدر و مادرش یکدیگر را در آغوش می گیرند احساس خواهد کرد با تمام درگیری های زندگی شما هنوز یکدیگر را دوست دارید.
با اینکه ابراز علاقه و محبت جسمانی می تواند عشق شما را به فرزندتان نشان بدهد مسئله مهم این است که کودک از زبان شما نیز سخنان محبت آمیز بشنود. کودکان نوپا به خصوص بیشتر به این شکل از ابراز علاقه نیاز دارند. آنها به اندازه ای بزرگ شده اند که محبت خود را به شما ابراز می کنند و به بازگرداندن این محبت نیز نیاز دارند. هرگز از نشان دادن محبت خود به فرزند خودداری نکنید. عشق و محبت مهمترین چیزی است که می توانید در آن با فرزندتان شریک شوید.
محبت کردن
لمس محبت آمیز برای حس خوب بودن بسیار مهم است. نوزادانی که چنین فرصتی داشتند رشد جسمانی بهتری از خودشان نشان داده اند.
اگر از نحوه افزایش محبت جسمانی آگاهی ندارید توصیه های زیر را مد نظر داشته باشید. موارد زیر ترکیبی از توجه جسمانی و عشق و علاقه است و این دقیقا همان چیزی است که تمام نوزادان به آن نیاز دارند.
* سعی کنید نوزادان کوچک را در یک کوله با خود راه ببرید. تقریبا همه نوزادان احساس نزدیکی به مادر را بسیار دوست دارند.
* هر زمانی که می توانید با یک لوسیون کودک بدن فرزندتان را ماساژ ملایمی بدهید.
* با هم به حمام بروید و یا با نوزاد به استخر بروید، او را محکم در آب نگه دارید تا احساس امنیت و گرما کند.
* وقتی کودک بزرگتر شد با هم ورزش کنید. لازم نیست ورزش های خیلی سخت و پیچیده انجام بدهید.
* کمی با کودک بازی های دویدنی داشته باشید. بعضی از مادران این کار را به عهده پدریا دیگر فرزندانشان می گذارند و به خصوص کمتر با دختر بچه ها این بازی ها را انجام می دهند.
* کودک را داخل تخت خود ببرید و هر از گاهی پشت او را یک ماساژ بدهید. با این کار کودک صبح با احساس خوب دوست داشته شدن از خواب بیدار میشود.
دیدگاهتان را بنویسید