شعر پاییـز
پاییز
در این قسمت از قصه های کودکانه شما را با چند شعر در مورد پاییـز آشنا می کنم .
کلاغه میگه خبرخبر
پرستوها میرن سفر
حالا که فصل پاییزه
برگ درختا می ریزه
بارون می باره نم نم
یه وقت زیاد یه وقت کم
هوا یه خرده سرده
برگ درختا زرده
پاییز خیلی قشنگه
ببین چه رنگا رنگه!
فصل پاییز
بچه ها فصل پاییـزه برگ درختا می ریزه
ابرا میان تو آسمون می ریزه از ابرا بارون
بارون میاد شرشرو ریز هوا میشه خیلی تمیز
وقتی که بارون میباره سرما رو باخود میاره
هوا کمی خنک میشه بخار میاد پشت شیشه
لباس اگه کم بپوشیم ما بچه ها مریض میشیم
باید غذا خوب بخوریم تا اینکه سرما نخوریم
صدای ناودون
بازهم فصل پاییزه
بارون داره می ریزه
از پشت بوم تو ناودون
تو کوچه و خیابون
برگ های قرمز و زرد
وقتی هوا شده سرد
وقتی که بارون اومد
صدای ناودون اومد
از رو درخت می افتند
یواش یواش به نوبت.
پاییز
بارون از ابر می باره دونه به دونه ریز ریز
مهر و آبان و آذر ماه های فصل پاییز
خرمالو هست و ازگیل پرتقال و نارنگی
برگ ها شده دوباره قرمز و زرد نارنجی
لباس های گرم بپوش سرد هوا پاییزه
چتر رو ببر تو بارون چک چک رو تو نریزه
دیدگاهتان را بنویسید