زنگ تفریح

دنگ دنگ دنگ!این صدای زنگ تفریح بود که بچه ها را صدا می کرد صدای زنگ در این موقع به این معنی بود که به بچه ها می گفت:بچه ها بیایید بازی کنیم شادی کنیم تاب بخوریم سر بخوریم توپ و طناب بازی کنیم.خانم مربی مثل هرروز از بچه ها خواست تا موقعی که توی حیاط هستند مراقب بچه های کوچکتر باشند تا کسی زمین نخورد و آسیب نبیند.

احسان و امیر باهم دوست بودند همانطور که دست هم را گرفته بودند به طرف سرسره رفتند.امیر هنوز چند پله بالاتر نرفته بود که افتاد و شروع کرد به گریه کردن مربی مهد جلو آمد و او را از زمین بلند کرد و او را بوسید.خوشبختانه چیزی نشده بود.مربی به بچه هایی که دور آنها حلقه زده بودند گفت:بچه ها خداروشکر حال امیر خوب است.اما ممکن بود اتفاق بدی بیفتد.پس باید موقع بازی کردن خیلی مراقب باشیم و با احتیاط و دقت بازی کنیم.امیر هم اشک هایش را پاک کرد و به خانم مربی گفت:من هم حواسم را بیشتر جمع می کنم تا دوباره نیفتم.و بعد هم به بازی کردن ادامه دادند.
نام قهرمان قصه:امیر
مکان قصه:مهدکودک
زمان قصه:روز
پیام قصه:موقع بازی احتیاط کنیم
عناصر قصه:احسان بچه ها مربی مهد

از من بپرس 5

Recent Posts

هفته دوم بارداری

هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…

5 سال ago

هفته سوم بارداری

هفته سوم بارداری در هفته سوم بارداری ممکن است که زن هنوز متوجه این قضیه…

5 سال ago

هفته اول بارداری

بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…

5 سال ago

برنامه غذایی مادران شیرده

در پر تو فعالیت چشمگیر غدد پستانی و تغذیه کامل مادر، کودکی که از شیر…

5 سال ago

از انواع زایمان بیشتر بدانید

از جمله مراحل زایمان در بیمارستان از شما معاینه لگن به عمل می آید، تا…

5 سال ago

اقداماتی که باید در زمان زایمان انجام دهید

زایمان شما نه ماه بارداری را پشت سرگذاشتید و حالا لحظه ای که منتظرش بودید…

5 سال ago