با کودکانی که نمی خواهند دستورات را بپذیرد چه باید کرد؟
کودکی نمی خواهد دستورات را بپذیرد
اگر فرزند شما از دستورالعمل پیروی نکرد، می تواند شما را عصبانی و ناامید یا به شدت خشمگ کند. در پایان روز شما از تکرار بحث و سرزنش خسته هستید. اولین چیزی که باید به خاطر داشت باشید این است که تقاضاها یا دستورات خود را گویا بیان کنید. بنابراین از کودک نمی خواهید که “go-gers” و “do- fers” باشد. دوم اینکه از نظر لحن و نوع وظیفه خواهشمند و منطقی باشید.
کودکان گاهی عادت دارند دستور العمل ها را فراموش کنند، چون آنها می دانند که چه دستورالعمل هایی قبل از اینکه بخواهند جواب دهند باید تکرار شوند. آنها می دانند چقدر زمان می۔ برد تا والدینشان به اندازه کافی عصبانی شوند و آنها را مجبور کنند تا اطاعت کنند. و همچنین میدانند که والدین ممکن است تسلیم شوند و آن کار را خودشان انجام دهند. با وجود این گاهی پاسخ ندادن نشانۀ تمرد محض است و اغلب چون ما خیلی تند و تند درخواست می کنیم و آنچه که می خواهیم را واضح بیان نمی کنیم آنها تمرد می کنند. اگر کودک شما می فهمد ولی به ندرت از دستورات تبعیت می کند، از این راه حل ها استفاده کنید. این روش ها خوب تأثیر می گذارند
صریح و موجز باشید
ما اغلب آنقدر سرمان شلوغ است که نمی فهمیم چقدر پرمدعا و خودبین هستیم. کودک این را درست نمی فهمد «اتاقت را تمیز کن». تشخیص او برای تمیز کردن اتاق با انتظارات ما مطابقت ندارد. همچنین گاهی والدین دستورات را به صورت پشت سر هم میدهند، به گونه ای که کودک نمی تواند آنها را به یاد بیاورد. و در آخر، والدین گاهی از کودکشان می خواهند تا کاری را انجام دهند قصدشان فقط این است که به آنها چیزی بگویند.
- خیلی ساده مشخص کنید چه می خواهید و در قالب کلمات قابل فهم بیان کنید در مورد جزئیات درخواست صحبت کنید.
- تعداد دستورات را محدود کنید. اکثر وقتها والدین یکدفعه دستورات زیادی می دهند. یادتان باشد طوری دستورات را به کودک بگویید که میدانید او می تواند به خاطر داشته باشد. وقتی آن مسئولیت ها را انجام داده در صورت نیاز کارهای دیگری نیز بیفزایید. اگر برای مثال می خواهید او اتاقش را تمیز کند، به او بگویید چگونه مرحله به مرحله انجام دهد؟ «اسباب بازی هایت را بردار، و آنها را یک گوشه بگذار. لباسهایت را آویزان کن و سپس وقتی او کل وظایف را فهمید، می توانید فقط یک دستور العمل بدهید «لطفا برود اتاقت را تمیز کن.»
- قبل اینکه صحبت کنید، فکر کنید. به کودک انتخابی اینگونه ندهید، «می خواهی اتاقت را الان تمیز کنی؟» و یا «بیا بریم دندانپزشکی» اگر نمی خواهید «نه» بشنوید یا «الآن نریم». باید قاطع باشید. البته بدون اینکه به طرز دیکتاتوری و مستبدانه برخورد کنید. دیگر اینکه شما می توانید از محرک ها استفاده کنید. برای مثال، “شرط میبندم تا ده بشمارم میتوانی از ماشین پیاده شوی!؟
توجه کودک را جلب کنید
گاهی کودکان آنقدر در فعالیت خود غرق می شوند که در حقیقت نمی شنوند شما چه می گویید. برای جلوگیری از این احتمال مطمئن شوید که کودکتان شما می داند شما چه گفته اید. تماس چشمی ایجاد کنید، از او بخواهید دستورالعمل را برای شما تکرار کند و سپس شرح دهد که منظور از آنها چیست. اگر کودک شما ظرفیت توجه کوتاه مدت دارد و به راحتی حواسش پرت میشود این یک فن مفید است.
مفهوم چیزی که می خواهید را بیان کنید و هدف و مقصود خود را بگویید.
والدین افراد پر مشغله ای هستند و گاهی وقتی می پرسیم که چیزی باید انجام شود فرض می کنیم که انجام خواهد شد و سپس آن را فراموش می کنیم. چون این موضوع زیاد اتفاق می افتد، توجه کنید هر دفعه که دستورالعملی بیان شد، اطاعت می شود، بنابراین کودک شما یاد می گیرد که از شما سرپیچی نکند. بعلاوه کاری از او نخواهید که در حقیقت نیازی نیست انجام دهد.
آن را به صورت بازی انجام دهید
اکثر دستوراتی که به کودکمان می دهیم در حقیقت زمان زیادی برای انجامش صرف نمی شود. گاهی کمتر از زمانی که با آنها بحث می کنیم. اگر از فرزندان کوچک خود می خواهید به شما کمک کنند. در حالی که هنوز خیلی بچه هستند. آنها می توانند وظایفشان را کاملا در یک محدوده زمانی معمولی انجام دهند، شما با زمانگیری و یا تنظیم وقت میتوایند آن را به صورت یک بازی در آورید: « فکر می کنی من چقدر به تو وقت میدهم تا تختت را مرتب کنی؟ فرمان به جای خود. آماده، بروا فوق العاده است، تو این کارو ظرف چهار دقیقه و نیم انجام دادی! تو قطعا یک هم دست سریع هستی، متشکرم حالا میتونی بری و بازی کنی» با این راه حل شما به روش مثبت به او می۔ آموزید کمک کردن زمان زیادی نمی برد.
نظارت کنید
بهترین روش برای اطمینان از اینکه کودکتان دستورات را به طور درست دنبال کند نظارت بین اجرای کارش است. در حالیکه او آن را همیشه در حالتی مثبت انجام دهد. اگر دوست دارید، می توانید نظارت را بعد از تکمیل کار انجام دهید. هدف، یافتن اشتباهات نیست بلکه اطمینان از انجام دستورالعمل است. بنابر این مثل یک پلیس خشن رفتار نکنید.
تحسین و تشویق را فراموش نکنید!
ما واقعا معتقدیم که کلید امید داد به کودکتان برای انجام دستورات به طور دائم مثبت بودناست. شما طوری رفتار می کنید که گویی انتظار دراد کودکتان اطاعت کند و سپس او بازخور مثبت می دهید وقتی که اطاعت کرد، “متشکرم از اینکه عینکم را آوردی. من واقعا از کمک شما قدردانی می کنم”. یا “کار قشنگی کردی اتاقت را تمیز کردی. شما اسباب بازی ها کتاب هایت را مرتب کردی و کف کمد لباسهات را مرتب کردی. این کارت فوق العاده است.” اگر می توانید، کاری که انجام خواهد شد را به فعالیتی که کودک دوست دارد ربط دهید. کار و بازی را عوض کنید. «جوا بعد از اینکه کتاب هایت را مرتب کردی، چرا نمیروی بیرون و دوچرخه سواری با فوتبال بازی کنی» یا «جسیکا ! ما واقعا برای تمیز کردن باغچه سخت کار کردیم. بیا شربت پرتقال و ذرت بو داده بخوریم.»
عدم پاسخ گویی را با پیامدها اصلاح کنید
اگر از روش مثبت استفاده کرده اید ولی نادیده گرفته شده اید و یا کودکتان با روحیه ای فاقد همکاری جواب داد:” چرا من؟” بنابر این شرایط تا جایی پیش می رود که شما باید پیامدهای منفی را برای تغیر الگوی رفتاری به کار ببرید.
- از زمان پاسخ گویی ۵ ثانیه ای استفاده کنید. اگر کودک شما سابقه ای در نادیده گرفتن دستورات شما دارد، یک محدوده زمانی برای پاسخ دادن او در نظر بگیرید. تا پنج بشمارید. اگر جواب نداد و درست زمانی که شما شمارش را تمام کرده ای پاسخ نداد، یک بار دیگر دستور را تکرار کنید. سپس بین دو گزینه به او حق انتخاب بدهید. برای مثال «جان میشود کاری که گفتم را انجام بدهی، یا می خواهی کمکت کنم انجام بدی» یا «مری! الآن باید همه چیز را تمیز کنی، وگرنه باید از وقت بازی و تفریحت بزنی و اتاق را تمیز کنی.»
- از راهنمای دستی استفاده کنید. اگر از این شیوه استفاده می کنید، دستورات را در پایان یک زمان پنج ثانیه ای تکرار کنید و سپس کودک را وادار کنید تا واکنش مناسب نشان بدهد به این معنی که شما دست کودک را می گیرید و او را وارد عمل می کنید.
- از پایان وقت استفاده کنید. برای یک دوره زمانی مناسب، وقت بدهید. سپس از کودک بخواهید کاری که گفته اید را انجام دهد.
- از جبران و اصلاح استفاده کنید. اگر کودک شما از دستورات تبعیت نکرد، به او بگویید که متوجه هستید او نمی داند چگونه کار را انجام دهد، از او بخواهید تا کار را به طور مکرر و با نظرات شما تمرین کند.
چرا؟
کودکان از سنین خیلی پایین شروع به سؤال پرسیدن می کنند. اولین تقاضای آنها از ما به شکل سؤال است، چون ما محیط و همچنین جریان اطلاعات را کنترل می کنیم. صحبت و مکالمه با کودکان باید از زمانی شروع شود که آنها حتی نمی توانند زبان را بفهمند، از زمانی که ما برای اولین بار او را در آغوش می گیریم (در غیر این صورت قبل از به دنیا آمدنشان!) و بخشی از تعامل های ما با آنها می شوند. سال پرسیدن طبیعی و معمولی است، این پرسش ها ابزارهای مهم در پرورش و رشد کودک هستند. آنها باید در سطحی پاسخ داده شوند که متناسب با رشد و فهم کودک و با حساسیتی که از لحاظ معنایی دارند باشد. آنها به والدین ابزارهایی برای تربیت و همچنین آگاهی دادن فراهم می کنند و روش پاسخ گویی به سؤالات بر پرسش هایی که آنها بعدا می پرسند تأثیر می گذارند.
یکی از مهمترین مواردی که والدین میتوانند انجام دهند تحریک گفتار و حس کنجکاوی است که از طریق پاسخ به سؤالات کودک به وجود می آیند. کودکان حدود ۲ تا ۳ ساله سؤالاتی در مورد همه چیز می پرسند، اما اگر شما همیشه بحث را باز بگذارید، سؤالات آنها با رشدشان همچنان بالغ تر و کاملتر می شوند.
با این حال بعضی از کودکان در یک فاصله زمان کوتاه سؤالات زیادی می پرسند به طوریکه ما نمی توانیم تحمل کنیم و هر سؤال را در همان لحظه ای که پرسیده می شوند نمی توان پاسخ داد. وقتی ماشین سؤال این کودکان روشن می شود، تقریبا غیر ممکن است که آن را بتوانیم خاموش کنیم. به خصوص اینکه هدف کودک در واقع کسب اطلاعات نیست، بلکه استفاده از این سؤالات برای جلب توجه اجتناب از شرایط یا خشمگین کردن ما است. راه حل های زیر برای چگونگی پاسخ دادن به سؤالات کودکان به روشی مفید طراحی شده اند و اینکه چگونه با «چراها» وقتی که برای دلایل اشتباه به کار می روند مواجه شویم.
از زبان برای برانگیختن حس کنجکاوی استفاده کنید
از خیلی قبل که کودک شروع به پرسیدن سؤالات واقعی می کند، فرض کنید که او سؤال می پرسد تا از دنیای اطراف خود اطلاعاتی کسب کند. از زبان عادی استفاده کنید. نه زبان کودک تا در مورد آنچه که می بینید و انجام می دهید بحث و گفتگو کنید. اهداف و عملکردها را برچسب گذاری کنید. گفتگو را طوری در دست بگیرید که گویی کودک می فهمد. کودکان زبان را از زبان می آموزند.
به محتوای سؤال پاسخ دهید
خوب به سؤال گوش بدهید و سعی کنید به سؤال ی که کودک واقعأ پرسیده است پاسخ گویید. هر چیزی که به ذهنتان می رسد را به زبان نیاورید تا فقط حس کنجکاوی او را منحرف کنید. از طرف دیگر، اطلاعات خیلی زیاد به آنها ندهید، چون کودک آمادگی برای آن جواب ها ندارد.
زمان «چرا» را برنامه ریزی کنید
وقتی چراها به سرعت و دیوانه وار از کودک چهارساله ی شما فوران می کنند و شروع به محاصرهی شما می کنند، یک زمان برای «چراها» تنظیم کنید. می توانید بگویید: «پسرم! پنج دقیقه دیگر می توانی هر سؤالی که در ذهن داری از من بپرسی. سپس بعد از آن من کمی استراحت می کنم. آماده می شوم و مینشینم و دوباره شروع می کنیم…»
نگذارید «چراها» به یک چالش تبدیل شوند
بچه های بزرگتر اغلب از «چرا؟» به عنوان پاسخی به تقاضاهایی که نمی توانند انجام دهند، استفاده می کنند. برای رفع این موضوع، دستورات را صریح و شفاف تر بدهید. اگر پاسخ «چرا من مجبورم این کار را بکنم؟» باشد، تقاضا را با توضیحی کوتاه و مختصر تکرار کنید. مثل: «الآن وقت خانه آمدن است، چون تقریبا وقت خواب است.» اگر کودک مقاومت کرد:
- از روش رکورد زدن استفاده کنید. پاسخ خود را به سؤالات مکرر با کلمات دقیقا مشابه تکرار کنید، تا حد لزوم تا هر وقت لازم است تکرار کنید. وقتی کودک وارد خانه می شود، او را نظارت کنید.
- از نادیده گرفتن اصولی استفاده کنید، سؤال را نادیده بگیرید. از پیش تصمیم بگیرید این سؤال پرسیدن آیا شما را اذیت می کند یا نه. به جای پاسخ به سؤالات، اولین حکم را بیان کنید. هر زمان که کودک دستورات شما را بدون سؤال انجام داد، او را تحسین و تشویق کنید. همچنین روش تمدد اعصاب ۶ ثانیه ای نیز به شما کمک می کند.
- از وقفه یا جبران استفاده کنید. براساس تقاضایی که مورد سؤال واقع می شود، این دو روش معمولا مؤثر هستند. با وجود این، اگر آنها در این موارد مؤثر نباشند. بنابراین شما مشکل در مدیریت دارید که نیازمند روش کاملا مرحله به مرحله است.
مشکلات خود را مشخص کنید و هر دفعه روی آن تمرکز کنید. ممکن است بخواهید از یک متخصص در شروع کمک بگیرید.
دیدگاهتان را بنویسید