استقلال کودکان از شش ماهگی
استقلال از شش ماهگی و نیاز به استفاده از وسائل تسلی دهنده
اولین احساس استقلال و جدائی۔ ما معتقدیم که کودک در حدود شش ماهگی اور مبهم و کنگی احساس میکند که موجودی جدا از دیگران است. شاید بهتر باشد که این مطلب باین صورت گفته شود که غرائز وانگیزههای درونی طفل اورا وامیدارد که مختصری از مادرش جدا شود و با اختیار میدهد که بعضی کارها را خودش انجام دهد. پس از چندی طفل پی میبرد که این استقلال چقدر برای او اهمیت دارد. مثلا بسیاری از کودکان شش ماهه هنگام شیر خوردن یا غذا خوردن دوست ندارند. در بغل مادر قرار گیرند بلکه سعی دارند راست بنشینند و شیشه شیر را با دستهای خود نگاه دارند. حتی ممکن است دستهای مادر را که گوشه ای از شیشه را نگاه داشته است پس بزنند . از این زمان ببعد تا وقتی که بسن رشد و عقل برسند و بزرگسال کردند بتدریج بر مقدار این جدائی و استقلال که هم جسمی و هم روحی است ، میافزایند.
توسل بوسائل تسلی دهنده برای تأمین امنیت و آسایش دوره نخستین کودکی- اما در شش ماهگی و بعد از آن، هنگام خستگی و یا زمانی که حالت افسردگی خاطر و سرخوردگی برایش پیش میاید مبل دارد بعقب برگردد و دوباره باغوش مادر ، جائی که برای او امنیت و آسایش فراهم میکرد ، پناه ببرد . این کیفیت را روانشناسان مسیر قهقرائی می نامند . حتی اشخاص بزرگ سال نیز هنگام ناخوشی ممکن است احساس درماندگی کرده خیلی متوقع گردند.) از طرف دیگر طفل میل ندارد مختصر استقلالی که بدست آورده از دست بدهد. در اینجا است که طفل بوسائل تسلیدهنده متوسل شود. یعنی با استفاده از آنها بدون اینکه استقلال خود را از دست بدهد احساس امنیت و آسایش و نشاط می نماید . مکیدن شست با گول زنگ و با خوردن شیر از شیشه در حالیکه در تخت دراز کشیده است خاطرات شیرین و نشاط انگیز او را در زمانی که در آغوش مادر قرار میگرفت تجدید می نماید . ناز کردن اسباب بازی که در بغل گرفته و با دست زدن و بازی کردن با کهنه با پتو او را بیاد احساس خوشی و نشاطی میاندازد که او هنگام شیر خوردن در بغل مادر پیراهن مادرش یا بتوئی را که روی او میانداخته است میگرفت و با آنها بازی میکرد یا آنها را نوازش مینمود ( بچه های گربه و سگ نیز هنگام شیر خوردن بطور غریزی با نوک پنجه خود پستان مادر را نوازش میکنند و این عمل شیر را از پستان مادر جاری می سازد. انگیزه نوزاد انسانی در لمس و نوازش کردن در هنگام شیر خوردن نیز شاید بقایای همان غریزه در اجداد حیوانی بشر باشد.) هنگامی که روی صندلی نشسته و خود را منظمه بجلو و عقب حرکت میدهد و یا زمانی که در تخت خواب دراز کشیده سر ، خود را بچپ و راست میچرخاند بیاد دوره ای میافتد که بهنگام گریه و ناراحتی، مادرش او را در آغوش میگرفت و آهسته او را تکان میداد و یا راه میبرد و او چقدر از این وضع خوشش می آمد و لذت میبرد.
با استفاده از این وسائل طفل آغوش آرامش بخش مادر ز! مصنوعا ایجاد مینماید منتها نه آن مادری که بر او تسلط و کنترل داشت بلکه مادری که او آنرا کنترل کرده و در اختیار دارد (نکته جالب آنست که کودک گاهی اوقات اسباب بازی ای را که اینقدر در نظرش عزیز و گرانبهااست کتک میزند و یا آنرا وحشیانه بر مبل و قالی اطاق میکوبد.)
میدانید چرا من بحث مربوط بوسائل تسلی دهنده را تا این اندازه شرح و بسط میدهم؟ برای اینکه اولا بشما نشان دهم که از نظر روانی کسب استقلال برای طفل، که از شش ماهگی شروع میشود ، چقدر مهم است ثانیا معنی و مفهوم امبر تیترائی، برای شما بهتر و بیشتر روشن کرده ، بعلاوه بسیاری از مسائل پیچیده و غامض دور اولیا کودکی را عملا توجیه میکند . مثلا مکیدن شست در شش ماهه اول سال اول ناشی از احتیاج طفل بمکیدن برای ارضاء غریزه مکیدن – خصوصا در موقع گرسنگی – است. لیکن مکیدن شست بعد از شش ماهگی علت دیگری دارد و آن اینست که در موقع خوابیدن و افسردگی خاطر موجب تجدید خاطرات دوره قبلی کودکیش میشود ، یعنی مکیدن شست یک وسیله تسلی دهنده و آرام بخش گرانبهائی خواهد بود که اغلب کودکان تا چهار و پنج سالگی آنرا تره نمی کنند. همینطور کولڈنگ نیز که قبل از شش ماهگی وسیله ای برای ارضاء غریز مکیدن است و بعد از شش ماهگی وسیله ای آرامش بخش است که در موانع و برگشت بعقب، بکار میرود ، ولی گولزنک معمولا بندر شصت آنقدرها عزیز و گرانبها نیست زیرا اغلب کودکان بین یک تا دو سالگی ۔ اگر مادر طفل را بمکیدن آن تشویق ننماید – آنرا ترک می نمایند (کودکان معمولا با انگشت و یا گولزنک را میمکند نه هردو را.)
مفهوم شیشه شیر نیز فرق میکند ، بنظر من علت اینکه بسیاری از کودکان بعداز شش ماهگی پیش از پیش بشیشه شیر اظهار علاقه و دلبستگی پیدا می نمایند آنست که مادرش مادت کرده است که او را در تختخوابش بخواباند و شیشه شیر را بدستش بدهد تا خودش آنرا بدهان بگذارد و بخورد . باین طریق شیشه شیر بیک وسیله نلیدهنده و آرامش بخش تبدیل میشود و اگر طفل حقیقتا بان دلبستگی پیدا نماید ممکن است تا یک و نیم الی دو سالگی نتواند آنرا ترک نماید. در حالیکه اگر مادر کودک را در موقع شیر دادن در آغوش باروی زانوی خود بگیرد شیشه شیر بیک وسیله تسلیدهنده که جای مادر را بگیرد تبدیل نمیشود زیرا طفل در آغوش مادر است.
بعضی از کودکان اصولا از هیچ وسیله آرامش بخشی اعم از اینکه ملافه و ناز کردن بک اسباب بازی با یک تکه پارچه باشد و با مکیدن شست ، گولزنک، شیشه شیر و غیره استفاده نمی نمایند ومن علت آنرا نمیدانم چیست. از نظر روانی، من توانسته ام هیچ گونه تفاوتی بین کودکانی که از این وسایل استفاده می نمایند و کودکانی که از این وسایل استفاده نمی نمایند پیدا نمایم. دلیلی وجود ندارد که من کودکی را باینکار تشویق و یا از آن منصرف نمایم مگر در بعضی موارد بخصوص مانند خوردن شیر در تختخواب (شمار؛ ۲۳۱) و مکیدن گول زنک.
آرامش بخشهای قابل لمس و ناز کردن- به تجربه برای من ثابت شده است که احتمال دلبستگی یکی از وسایل آرامش بخش قابل لمس برای کودکی که شست خود را میمکد بیشتر از کودکی است که عادت بمکیدن انگشت خود ندارد. مثل اینست که کودک ابتدا بوسیله مکیدن شست و بعقب برگشت، میکند سپس برای افزایش درجه لذت و نشاط خود لمس کردن و ناز کردن بعضی اشیاء را نیز بان می افزاید.
بعضی از کودکان بیک شیئی یا اسباب بازی دلبستگی فوق العاده ای پیدا می نمایند که تا چند سال ممکن است ادامه داشته باشد بعضی دیگر دلبستگی کم وختسری دارند که مدت قلیلی فقط طول میکشد و بالاخره عده ای نیز دائما چیزی را بچیز دیگر تبدیل می نمایند.
در مواردی که کودک بیک اسباب بازی و با یک تکه پارچه دلبستگی شدید پیدا می نماید برای مادر گرفتاریهای زیادی ایجاد میشود. زیرا طفل میل دارد هر کجا که میرود آنرا نیز همراه خود ببرد . و یا این شیئی بالاخره کثیف شده خواه ناخواه روزی پاره و از هم پاشیده میشود. معمولا کودک با تمیز کردن با شستن آن شدیده محالف است و بعوض آن چیز دیگری را مطلقا قبول نمی کند. اگر این شبئی روزی کم شود طفل واقعا پریشان و نگران میشود و ممکن است تا مدتها از شدت ناراحتی خوابش نبرد.
بنظر من کوشش و جدیت برای از بین بردن و قطع این دلبستگی کودک – پس از آنکه بوجود آمد و عمق پیدا نمود – غیر منصفانه است و شاید هم غیر ممکن باشد. معذالک من مادران با هوش و نسبه” سخت گیری را میشناسم که اجازه ندادند کنترل از دست آنها خارج گردد ؛ بدین معنی که آنها از همان ابتدای کار بهیچوجه اجازه ندادند که شبی با اسباب بازی مورد علاقه طفل از اطاق کودک و با حداکثر از منزل خارج گردد.
بد نیست گاهگاهی در شب هنگامی که طفل در خواب است پتو با تکه پارچه ای را که طفل بآن دلبستگی پیدا کرده است از کنارش بردارید و قبل از اینکه خیلی کثیف و چرک شود آنرا بشوئید تا رنگ و بوی آن تفاوت ننماید (زیرا بوی این وسایل آرامش بخش نیز ممکن است برای بعضی از کودکان مهم باشد) . حتی بهتر آنست که از آن اسباب بازی با پارچه دو تا شبیه بهم داشته باشید و بدون اینکه طفل بفهمد متناوبا جای کثیف را با تمبز عوض نمائید. ولی مشکل در این است که وقتی مثلا در سه تا شش ماهگی اسباب بازی ای برای طغل میخرید هرگز نمی توانید پیش بینی کنید که در ۱۵ ماهگی همین اسباب بازی یک چیز پراهمیت و ارزنده ای برای کودک خواهد شد. بسیاری از اسباب بازیهائی را که بشکل حیوانات ساخته اند (بخصوص پشمی و کرکی آن) نمی توان یک شبه شت و خشک کرد ولی تنها کاری که میشود کرد آنست که سطح خارجی اسباب بازی را با آب و صابون و بروس با لبف بشوئید سپس آنرا جلوی پنکه بگیرید تا خشک شود.
اگر طفل بیک اسباب بازی علاقه و دلبستگی پیدا کند و آن را همراه خود برختخواب ببرد ضرری دارد و تا آنجا که من میدانم ، نه ، ضرری ندارد مگر آنکه والدین از کثیف شدن آن نگران شوند. بهرحال این چیزی است که خواه ناخواه پیش میایدوجارهای هم ندارد . زیرا برای هر کودکی در طی سال اول اسباب بازیهائی پارچه ای و پشمی تهیه میشود و فقط در ۱۵ تا ۱۸ ماهگی است که پدر و مادر متوجه میشوند که کودک باگریه و اصرار فراوان میخواهد یکی از آنها را همراه خود به رختخواب ببرد و این هنگام نیز دیرتر از آنست که بتوان از آن جلوگیری کرد.
احتمال دارد که طفل این دلبستگی خود را بین دو و پنج سالگی و بعضی دیگر ممکن است دیرتر از دست بدهند. کاهگاهی لازم است که والدین – مثلا سالی یکی دو مرتبه نه هرهفته یکبار – بکودک یادآوری نمایند که البته وقتی او بزرگ شد دیگر نیازی باین اسباب بازی نخواهد داشت. این تذکر و تلقین باو کمک میکند که در اولین فرصت ممکن آنرا ترک نماید.
دیدگاهتان را بنویسید