هيرو گليف هايى از نور
هيروگليف هايى از نور در موزه
اظهار نظرهاى <لينز كانيد> مبنى بر اينكه أهداف زيادى در اين موزه وجود دارند <و هنوز> فضايى در ساختمان وجود ندارد تا روى ان كار شود < تمايلات او به پروژه اى را در بر مى گيرد كه فضاهاى نمايشگاهى استاندارد و فضاهاى عمومى سنتى همسو با خطر سير پيچيده و بى شمار مشخص نموده اند.
پس از اغازى ساده (پلكان ورودي از طريق محور سيمانى به زيرزمين مى رود كه او ان را <پوچ خالى> مى نامد) موزه در واقع مى تواند به بهترين شكل نه تنها به عنوان مجموعه اى از فضاها بلكه فضاهايى كه به شكل سرى عمل مى كنند خلاصه شود و دامنه اى از فضاهاى ممكن، روايات ممكن را پيشنهاد دهد كه در نور هويدا مى شوند.
به محض ورود، در پايين پلكان اول، انتخابى از سه مسير مشخص وجود دارد، به اصطلاح محورهاى دوام، تبعيد و مهاجرت، اين سه حس را به ناظر القا مى كنند، كه همه با هم تقاطع دارند. ( اين نقشه و طرحى ساده است كه بر روى زمين حك شده و با مسيرهايى از نور مصنوعى تقويت مى شود و موزه را مانند مجموعه اى از دخمه ها، پلكان مارپيچى از خطوط مساوى نشان مى دهد) كوتاهترين اين مسيرها به بن بست مى رسد.
با ورود از طريق باريك ترين شكاف هاى عمودى، اين نور اميدوارم كننده و منبع اميد است وقتى همه چيز غيرقابل اعتماد است. مسير ميانى به بازديدكننده اجازه مى دهد به نور طبيعى پناه برد ( نور خورشيد اگر وجود داشته باشد، زيرا اين مسير از سمت جنوبى ساختمان خارج مى شود) و باغى وارونه در مجموعه ى نا هماهنگ در اينجا وجود دارد.
برگرفته از کتاب معماری نور ، نوشته امیر نادری
دیدگاهتان را بنویسید