کویینز لندر
نقشه و بخشی از «کویینز لندر»
کویینز لندر ، اولیه حاصل پیشرفت محیط شان بودند،محیطی که مالیکیت آن توسط خودشان تضمین شده است وهوشیاری و آگاهی آن ها رادرگیر خود کرده است.به عبارت دیگر، همان طورکه آن ها این زمین را اشغال کردند،آن ها به این سرزمین هستی و ماهیت بخشیدند .هر ترکیب و طرحی در یک ریتم اجرا می شود و این ریتم ها از سرزمین عبور می کنند و به آن معنی می بخشند .
از نظر ساکنین اولیه،گذشتن از بین منظره مهم تر از پیوستن ملموس به آن است،آن ها این سرزمین را به آرامی لمس می کنند ودر این مرحله ،این «سطرهای شعری »با محل سکونت انسان ها که به طور مصنوعی ساخته شده اند،برابر می شوند . ساکنین اولیه ،بدون نیاز به معماری پایدار از آن ها استفاده می کردند تا وسعت قاره را به رسمیت بشناسند و به آن یک معیار بشری بدهند.
بین اواخر قرن 18 و سال های 1970 عملیات مربوط به قتل عام اروپایی ها، تقریبا جمعیت بومی را از بین برد. علاوه بر تلفات که در جنگ و نبردهای وحشیانه ایجاد شد. تغییر مکان و جابه جایی شدید از سرزمین های مرسوم و سنتی ، اغلب وحشتناک بوده است به ویژه تغییر مکان به جوامع بومی که تاکنون با بلایای جدیدی که مهاجرین تازه وارد ایجاد کردهاند. ضعیف شده اند.
کاهش تعداد ان ها یعنی اینکه مستعمره نشین های جدید با تضاد یک فرهنگ اروپایی وارده در چشم اندازهای استرالیایی مواجه شدند، تحمیلی که «بدترکیبی و زشتی » را در استرلیا پرورش می دهد. تحت این پوشش امنیتی اروپایی بودن ، شهر های کوچک وشهرهای بزرگی که تازه ساخته شدند سبک های معماری را مستقیما از اروپا توسعه می دهند.ضمنا،مهاجران جديد در سرتاسر قاره در جستجوي طلا و مواد معدني بودند يا دنبال زمينى مناسب براى كشاورزي مي گشتند.
اما يك قطعه زمين كشاورزي كوچك در سراسر چشم اندازهاي وسيع با تكنيك هايي كه كشاورزان سرزمين با ان ها آشنا بودند، مناسب بود و جمعيت در أطراف خط ساحلي جمع شدند چون در انجا بارش باران فراوان بود و وزش نسيم هاي خنك دريا از گرماي شديد و نور خورشيد مي كاست و ارامش را به همراه مي اورد.
بهره گيرى از نور با استفاده از پنجره ها در «كوييزلندر»
بديهى است كه معمارى استراليايى قديم به طور ناچيزى خودش را با اقليم جديد وفق مي دهد.اولين ابزار فرهنگى براي پانج به حساسيت به محيط خشن، نقاشى بود، اگر چه حتى اين وسيله تقريبا تا بعد از يك قرن از تصرف سفيد وجود نداشت. همان طور كه «هاگز» [١٤٢] توضيح مى دهد، وضعيت فرهنگ مرزى يعنى اينكه نقاشان استراليايى در موقعيتى نبودند كه بتوانند به طور دقيق روشنايى جديد و زندگى را ثبت كنند كه بتوانند در معرض نمايش قرار بگيرند: تكنيك هاى نقاشى انگليسى قرن ١٩ جديد در محيطى به كار رفته است كه ان ها به طور واضح نديدند.
جامعه توسط قانون انگليسى حكم رانى مى شد و در گير استانداردهاى اخلاقى لندن، ذائقه و اداب معاشرت لندن بود. به طور خلاصه، پيشنهاد يك فرهنگ «استراليايى» غير قابل فكر بود… شايستگى و استحقاق اصلى و مهم هنر (كه شايد يك كار ويژه باشد) در سيدنى اين بود كه پيله ى انگليسى بودن را كه براى بقا لازم بود را محكم و تقويت كند.
دیدگاهتان را بنویسید