طرح دستى بلالتا
طرح دستى« بلالتا »
اين تجلى بود كه دو پيامد مهم داشت.اول، اين خلق مجدد«نور جنگلى» كه تمايلات به ويژگى نور و فضايى را متمركز مى ساخت كه «گاردا» و «كريا» به دنبال ايجاد ان بودند.دوم،توصيه مى شد كه ارايه ى نور از بالا ممكن است گرايش اوليه به فضا را نشان دهد.در نتيجه،تمايلات نور پردازى مشخص شد و حتى مباحث اوليه در مورد شكل و طرح كليسا جنبه كيفى يافت.
مجموعه ى طرح هايى با مفهوم طراحى به وسيله ى كريا نشان داد چگونه اين فرايند شروع به كار مى كند.اول از همه طرح توضيح داده مى شود يا در مربع مجاور جمع شده و سپس در كنار هم قرار مى گيرند،محور قطرى طرح حاصل طول بزرگترى را ايجاد مى كند كه فضاى يكپارچه را تقسيم مى كند.سپس محراب در جايى قرار مى گيرد كه دو مربع همپوشانى دارند.بنابراين اين طرح از طرفين مشخص است.
راهبین
در ادامه بخش ساده اى روى وجه قطرى وجود دارد كه نشان مى دهد اين روند به اتاقى منتهى مى شود كه به سر فضا تقسيم مى شود(براى راهبين محراب و حضار) كه تمركز ان به محراب مركزى است. دو مورد بعدي مطالعات نشان مى دهند چگونه نور از بالا جهت ساختن فضاى راهب روشن تر از سالن كليسا به كار مى رود و از اين رو منبعى از گرايش براى كل طراحى حاصل مى شود. از اين نقطه توجه به طرح هاو ساخت مدل مقوايى سفيدى معطوف مى شود كه به حد كافي بزرگ است تا در بالا قرار گيرد و از اين رو اجازه بررسى شكلى را مى دهد بهترين إمكانات روز را نشان مى دهند.
نور
انچه در مورد اين اقدام جالب است مديريت نور است كه علم را به كار نبرده ،تنها استنباط و قضاوت و تحقيق متشكل از فرايند بررسى مدل است كه امكان اثرات تلفيقى نور و هندسه را بر ديوارها و سقف مى دهد كه از ديد بالاى طرح ارزيابى مى شود.انچه در اينجا ارتباط دارد اين است كه مدل از محتواى خود جدا نمى شود.در طى فاز طراحى مدل در كنار سقف در اتاق خود در اتاق كريا (خود معمار) نگه داشته مى شود،اتاقى باريك در طبقه دوم ساختمانى كه اتاق بلالتا قرار داشت و نور را به بيرون كشيده تا تاثير راهكارهاى طراحى جايگزينى را ارزيابي كنند.
به عنوان طرح و مخاطب ،ناظر تحليل گر و سكنه متعهد، كريا در موقعيت زنده ساختن كاربرد هاى ساختمان وقتى طراحى احيا شد. همان طور كه توضيح مى دهد ،تفكرات او در مورد رابطه بين نور پروژه و زندگى صومعه در فرايند ساخت و ساز مجدد نمونه خلاصه مى شد،وظيفه اى كه او را درگير ساخت حتى وقتى انتظار مى رفت ذهن او درگير موارد ديگرى باشد ،موردي در اين زندگى بود.انچه مهم بود،نوع زندگى،ريتم ان و لحظات رفتن به كليسا بود.
دیدگاهتان را بنویسید