ديد به طرف جنوب كليسا و به سمت باغ
ديد به طرف جنوب كليسا و به سمت باغ
ديد به طرف جنوب كليسا و به سمت باغ ، بر عكس، در توصيف <شل> از تجربه ى خود نور جايگاه خاصى نداشت. او تاكيد داشت كه معمارى او بيش از اينكه < ساخت يك محوطه> باشد (ساخت تدريجى يك مكان) يك پروسه است. در حالى كه اين مسئله ممكن است با اين حقيقت توضيح داده شود كه اكثر پروژه هاى او شامل كارهاى نوسازى بوده اند، تفاوتى كه او با <مك لاگين> براى حفظ يك ساختمانبه عنوان يك شى دارد، يك شى كامل شده يا تمام شده، على رغم در بر گرفتن ساخت ماهرانه ى عوامل معمارى، بسيار حائز اهميت مى باشد.
مثل كار خود را به صورت ساخت از داخل به سمت بيرون توصيف مى كند، مفاهيمى را تعريف و تشريح مى كند كه احتمالاتى را براى اسكان ايجاد خواهد كرد، تيرگى (تاريكى) داخلى را با توجه به نور بيرون تنظيم مى كند. همان طور كه توضيح مى دهد، باغ ها در اين روش بسيار مهم هستند كه تصور مى كنيم كه ايده هاى من كاملا ساده (خانگى) هستند، من هميشه جذب بخش هاى پنهان، متروكه يا بسيار خصوصى شهر مى شوم كه از پتانسيل مقياس خانگى و طبيعت باغ برخوردار بودند…ساختار اوليه،مكان مورد علاقه من احتمالا گاراژ پدرم ، صندلى كارش، ابزار و سكوت ان …يا محل نگهدارى حيوان خانگى در باغ بود كه خارج از ساختمان قرار داشت و …
در كار او اين موضوعات به طور مكرر با نور مشخص مى شوند. از نظر شل، نور انتزاعى نيست. نور چيزى است كه گياهان را پرورش مى دهد، و در عوض با رشد ان ها مشخص و پررنگ مى شود. او ان را مهار نمى كند،ان را برجسته تر مى سازد. در كار نوسازى او مى داند كه ، نمى تواند نور دلخواهش را در اختيار داشته باشد، اما مى داند كه خواهان نور كم هم نيست.
با غوطه ور شدن در تاريكى داخل شهر، او محدوده ها را دوباره طراحى كرد و نواحى را از نو ساخت كه و با حذف درزهاى مناسب براى روشن كردن و يا طراحى مجدد دقيق تاثير متقابل نور، فضا و اسكان مطابق با شناخت او از محدوده شهرى دوباره طراحى كرد.اگر چه اين مسئله را عنوان نكرده است، اين پروسه اسكان مجدد ممكن است به عنوان نوعى از تاثير متقابل نور ساختمان يا بنابراين نورپردازى در نظر گرفته شود.
برگرفته از کتاب معماری نور نوشته امیر نادری
دیدگاهتان را بنویسید