چرا برخی از مردان از ایجاد رابطه ی جنسی با همسر خود دوری میکنند؟

خودداری بیجای مرد از جماع

شوهران جوان غالبأ پس از مشاهده حالات متناقض در زن، ناراحت و نگران و چه بسا که پیش خود شرمسار میشوند زیرا گمان می برند که زن خود را در نتیجه نزدیکی زیاد؛ ناراحت کرده اند و در جماع و کسب لذت وصال از زنشان راه افراط پوئیده اند. از این رو می کوشند که با خودداری از جماع و محروم گذاشتن خود از لذت وصال، زن خویش را مدتی آسوده و آرام بگذارند و باعث اذیت و آزرده شدن خاطر زن خود نشوند زیرا بسیاری از جوانان در این هنگام به یاد نصایح و اندرزهای بهداشتی و مذهبی می افتند که باید شهوت را سرکوب کرد و در کسب لذت جنسی، جانب اعتدال را از دست نداد و چه بسا که به یاد کتابهایی می افتند که برای راهنمای جوانان و مردان در مسائل جنسی نوشته شده و در آن یادآوری گشته است که مرد باید مدتی از جماع خودداری کند و شهوت خود را سرکوب سازد و بردبار و خویشتن دار باشد.

نتیجه این مقدمات آن می شود که شوهر جوان، مدتی از مغاذله با زن خود، پرهیز کرده از نزدیکی با خود خویشتن داری می کند و چه بسا که می کوشد دیگر شوق و اشتیاق به زن خود نشان ندهد و شب و روز به کار و عمل بپردازد. با این تصمیم و نقشه که به خیالش تدبیر نیکویی است شبها نیز دیر به منزل می رود و به جای آنکه در دل شب و در آن هنگام که احساسات زنش آماده تر است او را در آغوش بگیرد و از وحدت جسمانی همدیگر متمتع شوند، پشت به او می کند و به مطالعه می پردازد و پس از آن به خواب فرو می رود.

در این هنگام، اگر مردی دقیق باشد، مشاهده می کند که زنش همچنان متأثر و غم زده است و آثار عدم رضایت و رنجوری از سیمایش هویداست و از آنجا که جوانان به خصوص در مورد زن و معشوقه خود بی اندازه کنجکاو و متجسس هستند، برای دریافتن حقیقت مطلب تحریک می شوند و با اصرار و ابرام و تمنا و خواهش و تضرع و توسل، زن را به سر حرف می آورند و این دفعه با کمال تعجب متوجه می شوند که سبب عدم رضایت و تأثر و غم زدگی زنشان این بوده است که به او توجه ننموده، شب ها دیر آمده، مانند نخستین شب های هم خوابگی، آن را سخت در آغوش نفشرده، برای وصال اشتیاق و التهاب نشان داده اند. بنابراین زنشان خیال کرده است که در عشق و محبت شوهر نسبت به ایشان سستی و فتوری رخ داده و دیگر آن علاقه و اشتیاق نخستین در آنان باقی نیست.

اینجاست که شوهر جوان، حقیقتا حیران می ماند و از خود می پرسد پس چه باید بکند که زنش از او راضی باشد؟! شوهر جوان در این وادی، سردرگم و حيرانست و ناکامی را با رنج فراوان در کنار زن خود برای خویشتن فراهم آورده و رفته رفته عادت کرده است که هر چه بیشتر از جماع خودداری کند و به خیال خود زنش را آسوده و آرام گذارد… که ناگهان شبی در بستر خواب متوجه میشود زنش آهسته آهسته آنقدر گریسته که بالش را غرق رطوبت اشکهای خود ساخته است. اینجاست که حیرت و رقت قلب و واماندگی شوهر جوان به منتهی درجه شدت می رسد و به کلی بیچاره و سرگردان می شود و نمی فهمد که واقعا تکلیفش چیست!

نعوظ زودشکن مرد و عنن کاذب

نباید در راهنماییهای مربوط به امور جنسی، فقط مرد را هدف قرار داد زیرا ممکن است سبب نقص وصال و بی لذت بودن آن، زن باشد نه مرد. از این گذشته، بارها دیده شده است که مرد خجالت میکشد یا جسور نیست و برعکس او، زن جسور است و می تواند این کار را بدست بگیرد و به مرد خجول، میدان و شهامت انجام مقدمات وصال را بدهد. بارها شده است که مرد از چیزی در بستر خواب، ناراحت شده و بدش آمده و درنتیجه آن، از عهده وصال تام و تمام برنیامده است، زیرا بسیاری از مردان مزاجی دارند که مثل شیشه، با کمترین صدمه و ناملايمی میشکند. برای آنکه این مطلب، واضحتر بیان شود، این واقعه را شرح می دهیم:

شوهری از عدم توانایی خود در عمل جنسی، شکایت پیش پزشک برد او از او خواهش کرد دارویی به وی بدهد که در آلت تناسلی وی موجب نعوظ گردد. پزشک هر چه بیشتر بدن آن مرد را معاینه کرده کمتر سببی برای عدم نعوظ او یافت. خود آن مرد میگفت در همخوابگی با زن خود دچار عنن است و از این رو میان او و زنش بسیار کدر و نامتناسب و بی لطف می گذرد.

پزشک دانا در نتیجه پرسش از خصوصیات زن آن مرد، به این نکته پی برد که علت عنن آن مرد، در زن اوست نه در خود او، زیرا زن او آن زمان سرد مزاج و بیشور و بی حال بوده است که هرگز به شوخیها و مغاذلات شوهرش پاسخ لذت بخش و شوق انگیز، نمی داد و به هیج وجه تحریک و تهییج نمیشده است، از این رو در آن مرد هم با وجود میل به نزدیکی با زنش، همین که آن حالت سرد و سست زن را می دید، نعوظ نمیشد و یا اگر شده بود، نعوظش می شکست زیرا شور و هیجان و تمایل او در برخورد با بی میلی و سستی و فتور زن، مبدل به واخوردگی میشد و چون از زنش را می خورد طبیعی بود که نعوظش نیز میشکست. نظیر این حادثه بسیار است.

پوشیده نیست که وظیفه مرد در همخوابگی با زن، غیر از وظیفه زن است. مرد در این مرحله، «فاعل، و زن «مفعول» است و چون آلت مرد برخاست، عمل جنسی میسر است. حال چه زن متمایل باشد و چه نباشد اما اگر آلت مرد برنخیزد یعنی نعوظ نکند، وصال مطلقا صورت پذیر نمی شود حتی اگر زن در نهایت درجه از میل و قبول و رضا و تمنا باشد. بنابراین برای عمل ساده جنسی، یعنی جماع و مقاربت محض، کافیست که آلت مرد نعوظ کند و زن تسلیم شود.

اما گروهی از مردان، خیلی شدیدالتأثرند و کمترین برودت از جانب زنی شهوتشان را از میان می برد. هرچند هم که راغب و مایل باشند، برای اینگونه مردان، کمترین زندگی زن کافیست که شهوتشان را کور کند. گروهی از مردانه اصولا دارای یک نوع عزت نفس و افاده مخصوص و یا شرم و حیای فطری هستند و از این رو، چنانکه باید و شاید، به هنگام وصال، با زن خود شوخی و مغاذله نمی کنند و چون با زن شوخی و مغاذله نمی کنند، زن نیز هیجان و اشتیاقی نشان نمی دهد و آن وقت این عدم اشتیاق زن از جانب مرد، حمل بر بی میلی می شود و چنین مردان هر چه مایل به نزدیکی باشند، همین که زن را بی میل تصور کنند، نعوظشان می شکند و از وصال عاجز می مانند. نظیر این امر فراوان است و چه بسا که موجب نفرت زن و شوهر می شود و آن دو را از یکدیگر، جدا و بیزار می سازد.

در این حال، کمترین استقبال از جانب زن، مشکل را حل می کند. زن وقتی نسبت به شوهر ابراز میل و اشتیاق کند و با شادی و نشاط زایدالوصف، در آغوش او بغلطد و دراین هنگام اگر به طور طبیعی با شور و هیجان تمام، شوهر را ببوسد و تحریک کند، طبیعی است که مرد با تمام قوت و آمادگی خود، عمل جنسی را انجام داده و از عهده وصال کامل برخواهد آمد و موجبات حد اعلای لذت زن خود را نیز فراهم خواهد ساخت؛ البته این در صورتی است که آن مرد سالم باشد وگرنه مردانی که از نظر جسمی در خود علل عضوی و عمیق می یابند، باید به پزشک مراجعه کنند و تحریک آنان از جانب زن نیز فایده نمی بخشد.

بسیاری از زنان هستند که از این حقیقت غافلند و یا آن که می پندارند مرد هرگاه خواست، می تواند نعوظ کند و یا چون با زن هم بستر شده نعوظ او حتمی است ولی اگر بدانند که مردان از این حیث با هم تفاوت بسیار دارند و بسیاری از مردان با وجود سلامت مزاج و دارا بودن شرایط کامل عمل تناسلی، باز هم بنا به عللی که ذکر شده نعوظ آنان میسر نمی گردد خود را موظف دیده که شوهر را در عمل مشترک جنسی، کمک و یاری کنند و از هیچگونه همکاری به هنگام وصال با آنان دریغ نورزند.

علل جسمی و روحی عدم نعوظ و عنن مرد

ممکن است «عنن» مرد یعنی بلند نشدن آلت أو ناشی از افراط در جماع باشد. این علت را اشخاص کمتر متوجه میشوند و چاره ندارند جز آنکه جانب اعتدال را در وصال رعایت کنند. اما اگر عنن مرد را خودش تقصیر نداشته باشد بی شک سبب آن زن است بدین معنی که زن در وصال با او، کم شعوری و بی حسی یا جهل و حیا و ترس و وسواس بیجا نشان می دهد و بعللی از این قبیل، سبب شکستن نعوظ مرد می شود .

زن و شوهر باید بخصوص در نکات مربوط بعمل جنسی، بی اندازه نسبت به هم صداقت و جسارت داشته باشند و هیچ نکته از رموز حال خود را در این باره از یکدیگر پوشیده نگاه ندارند و آنچه می خواهند، بیکدیگر بگویند و از همدیگر بخواهند تا با وحدت لذت بخش در جسم و روحشان، به حد كمال و به طور تام و تمام صورت پذیرگردد و در انجام وظیفه زناشوئی قصور نورزد، زندگیشان بهم نمی خورد. هیچ کس نباید عمل تناسلی را یک عمل غیرقابل اهمیت ثانوی قلمداد کند. این عمل تناسلی است که روابط زن و شوهر به شمار می رود و هدف عشق است و اگر وجود نداشت، نه اشتیاقی صورت می گرفت و نه خانواده ای پدید می آمد و نه مللی در عرصه گیتی پدیدار می شدند.

بسا هست که سبب عنن مرد خجالت باشد. مردی به پزشک مراجعه کرد و از عدم نعوظ آلت خود مطالبی اظهار داشت. پزشک او را بخوبی معایند کرد و علل جسمی برای عدم نعوظ آلت او نیافت جز آن که متوجه شد که این مرد بسیار خجول است از این رو به او نصیحت کرد که با زنش جسور باشد ولی با وجود این، خیلی بطور ندرت، در عمل جنسی با زنش موفق می شد.

از این گذشته زن، خود باید داوطلبانه به جستجوی تمایلات و تمنیات شوهر از حیث فرم و اسلوب مغاذله با او بشتابد زیرا ممکن است شوهرش به دلخواه خود در این باره اعتراف نکند و شرم و حیا یا افادۂ مردانگی و عزت نفس او مانع آن شود که نیاز خاص خود را در مقدمات عمل جنسی، و توقع خود را در این باره از زنش به او باز گوید. در این صورت، برای زن دشوار نیست که به راز شوهرش با حدس و تخمین تجربه و تکرار و آزمایش و پرسش پی برد و چون عکس العمل مطلوب دید، همان را در نظر بگیرد و هنگام وصال مراعات کند تا عمل جنسی آن دو با لذت مشترک و رضایت از یکدیگر انجام پذیرد. این نکته اساسی است که زن و مرد باید به هنگام وصال، برای تحریک یکدیگر آستین همت بالا بزنند.