آگاهی از امور جنسی چه اهمیتی در زندگی زناشویی دارد؟

اهمیت حیاتی امور جنسی و لزوم اطلاع مردم از رموز آن

همه میدانیم زیانهایی که متوجه بشر می شود نتیجه نادانی است. بنابراین اگر در جاده زندگی ماشین بدن به وسیله چراغ دانایی راهنمایی نشود صدماتی که درهر لحظه متوجه آن می شود ماشین بدن را در هم شکسته و قبل از آنکه عمر طبیعی بشر فرا رسد در چنگال بدبختی ها و ناتوانی ها دستگاه از کار افتاده بدن آخرین لحظات را سپری خواهد کرد.

مسائل جنسی مسائلی است که اغلب جوانان را کم و بیش به مخاطره می اندازد. این گوند کتاب ها برای هر ملتی صد در صد لازم است. ندانستن چنین مسائلی علاوه بر اینکه جوانان را بدبخت میکند ماشین بدن نسل آتیه را هم دچار نواقص مینماید. لذا مكتوم نگاهداشتن این مسائل از نظر نجابت اجتماع و حس شرمندگی به ضرر اجتماع تمام میشود.

غریزه جنسی مانند هزاران غرائز دیگر بشری کاملا طبیعی و همانطور که باید احتیاجات دیگر بدن را فراهم کرد باید رضایت جنسی را هم فراهم نمود و الاصدمات روحی و جسمی که از نارضایتی غریزه جنسی متوجه بدن می شود کمتر از رنجها و صدمات دیگر نیست. لذا باید جوانان را برای ازدواج تشویق کرد. همانگونه که اگر قلب و معده و کبد خوب کار کند شخص از سلامت خود لذت میبرد، در امور جنسی نیز اگر رعایت آئین خاص پراهمیت آن بشود و بهداشت مربوط بدان مرعی گردد، زن و شوهر از ادامه زندگی با همدیگر لذت می برند و زندگی فکری دو همسر و شرکتشان در سایر جزئیات و کلیات امور حیاتی نیز به خوبی و خوشی می گذرد. در صورتی که اگر روابط جنسی یک زن و شوهر، بر پایه توافق و تعادل صحیح نباشد و بهداشت جنسی رعایت نگردد هرگز آن نور امید که باید از چشمان دو شریک زندگی بتابد، تابنده نیست و هرگز آن روشنی و درخشندگی که باید بر محیط زناشویی حکمفرما باشد، در خانه دو شریک و همسر زندگی دیده نمیشود.

بسیار کسان هستند که هرگز قائل به اهمیت امور جنسی نبوده و آنچه را که از راه غریزه مصرف و سابقه امر و طبیعت عمل، میدانند و انجام میدهند، کافی می شمارند و در صورتی که اموز جنسی و زندگی جنسی، کمال اهمیت را در زندگی بشر دارد و خیلی حساس تر و دقیق تر و عملی تر از آنستکه کسانی بخواهند زمام آن را به دست همان خواهشهای آنی و اعمال کورکورانه غریزی بسپارند و دیگر نمی دانند که جنسیت، در زندگی روحی و جسمی و حتی در حیات عقلانی و فکری و اجتماعی ایشان، چه تأثیرات فوق العاده ای دارد. امروز مردم روشنفکر و فهمیده، متوجه اهمیت امور جنسی و زندگی جنسی شده اند و برای «جنسیت» جنبه علمی قائل اند و از این رو در صدد درک رموز و اصل آن هستند.

میل جنسی و جاذبه عشق، هر دو از یک اصل است

هدف جفت یابی! اندیشه های مهم بلوغ و لذت روح و جسم دلها نیازمند میباشد. طبیعت، ما را ناقص آفریده است تا توسط پیوند با جنسی مخالف، کامل شویم نه مرد به تنهایی و نه زن به تنهایی می تواند لذت وظایفی را که در عهده جسم بشری است درک کند. همچنین یک زن به تنهایی و یک مرد به تنهایی نمی تواند یک انسان دیگر بیافزاید. این حقیقت بارز که تنها اختلاف شکل آلات تناسلی زن و مرد واضحترین دلیل آنست تأثیر فراوان در زندگی زن و مرد دارد و حیات آن دو را رنگ و شکل خاصی می بخشد.

هیچ هدف در زندگی زن و مرد، از هدف یافتن جفت و همسری که با او، نقص خلقت خود را تکمیل کند، جذاب تر و کشاننده تر نیست. زن و مرد در پی آنند که خویشتن را در وجود جفت خود تکمیل سازند و بدینگونه با مکمل خود متحد شوند. در همه دختران و جوانانی که مبتلا به امراض جسمی و روحی نیستند شوق و شور فراوان نسبت به جنسی مخالف، مانند آتشی سرمدی فروزان و شعله ور است.

در دوران قبل از بلوغ که توام با احلام و تغییرات سریع بدنی است میل جنسی و هیجان شهوی به طور قوی و عنیفی بر پسر و دختر حمله ور می شود. تفاوت شکل آلات تناسلی در پسران و دخترانی که به سر منزل بلوغ نزدیکند، در ایشان توجه خاصی نسبت به خود پدید می آورد و موجب تخیلات و تصورات دور و دراز مبهمی درباره امور جنسی و احوال شهوی میشود.

این تخیلات و تصورات، غالبا به شکل فانتزیهای سحرآمیزیست که در دل پسر و دختر وجود شرور مبهم در سرشان آرزوهای بسیار پدید می آورد. این همان ندای طبیعت و سنت تناسل است که در پسر و دختر به صدا درآمده برای به دست آوردن جفت و همخوابه، حالات عاشقانه در ایشان پدیدار می سازد تا هر یک از آنان را به دنبال همسر و هدف میل جنسی بکشاند.

پسران و دخترانی که این حالات را هنگام بلوغ در خود احساس می کنند، نمی دانند که این فریاد طبیعت است که حکم جفت شدن دو جنس مخالف را در این هنگام صادر می کند تا نقصی که در هر یک از آن دو هست برطرف و وجود ناتمامشان تمام و موجود ناقصشان، کامل شود.

اما این حقیقت تقاضای جنسی در طبیعت پسر و دختر به هنگام بلوغ، چون با این صراحت و آشکار بیان نمی شود، حمل بر حالت روحی و فکری غریبی میشود، که منجر به خیالات و تصورات شاعرانه می گردد و پسر و دختر را به آسمانهای هفتم و به عالم ملکوت و عشقهای افلاطونی و عوالم آسمانی و زندگی غیرواقعی می کشاند. هر اندازه انسان در پنهان ساختن این ندای طبیعت بکوشد، باز نمی تواند شوق خود را نسبت به پناه بردن به آغوش ترین خویش منکر شود و هر اندازه شخص، احساسات و عواطف رقیق از خود نشان بدهد؛ باز متمایل و کنار است و هرکسی بخواهد منکر این حقیقت باشد چنانست که بخواهد دولا دولا؛ شتر سواری کند! .

نگاه های مشتاق و حرکات چابک و سخنان مهیج، با خود بهترین نشانه آنست که طبیعت محتاج انتقال به حالت جدیدی است که در آن به هدف جنسی نزدیکتر شده باشد. تنها لمس کردن دست در زمان نامزدی، خون را به جوش می آورد و احساسات طرفین را بر می انگیزد. دختران و جوانان هرچه بیشتر احساساتی و خیالاتی باشند؛ بیشتر و زودتر به درک فیض از غایت قصوای شهوت و عمل جنسی می گرایند. حتی جوانان و دخترانی که شهوت ضعيف دارند و دامنه خیالشان وسیع نیست، غالبأ در این اندیشه ها می گذرانند.

عزیزترین رغبت روح و بالاترین حد شهوت آن اینست که در این جهان شخص دیگری را بیابد که بتواند با نهایت صراحت و بدون شرم و حیا لذات خود را مبادله کند و هیچ چیز و هیچ جای خود را از او پوشیده ندارد و آنکس چنان باشد که بدنش عزیزترین اشياء جهان به نظر وی جلوه کند و بدن وی نیز برای او همچنین گرانبها و گرامی باشد و میان آن دو؛ از «مال من و مال تو»، سخن نرود و چنان با هم متحد و یکسان باشند که در کنار یکدیگر مثل آن باشد که با خویشتن هستند و میانشان چنان ارتباط و پیوند روحی و ذاتی حکم فرمایی کند که اشتراک در غم و شادی؛ با فطری آن شود.

از پیوند با بدن پر از خون و گوشت و عضله محبوب که سليقه بشری و ازلی ما آن را مشتاق و خواهانست و مالک آن می شود؛ تنها یک یا چند حیات جدید جسمانی پدید نمی آید بلکه افق عواطف روحی و انسانی شخص نیز وسعت می یابد و نور درخشان همان روحی تابیدن می گیرد که اگر تنها بود هرگز اینقدر درخشان و فروزان نمی شد.