محرومین روابط جنسی چه کسانی هستند؟

بانویی از دردهای مختلف شکایت دارد مانند اختلال در دستگاه گوارش، نامرتب بودن حالت زنانه، دردسر، بی خوابی و غیره، آزمایشهای کلینیکی هیچگونه مرضي را نشان نمی دهد ولی پزشک فکر می کند این بانو که سی و پنج سال دارد و مجرد است لابد از تنهایی و نداشتن طفل معذب می باشد در صورتی که از حیث جسم و روان کاملا سالم است . عده زیادی از این قبیل بیماران به دکتر مراجعه کرده اند (ولی تعداد زن به مراتب بیشتر بوده) گرچه اینها صورت ظاهر حتی باطنا بیمار نیستند ولی شکایت مختلف دارند که قطعا مربوط به عدم اجرای روابط جنسی است. با وجود این عده زیادی از این اشخاص مربوط هستند با این که روابط جنسی ندارند (مانند کشیشها و غیره) سالم می باشند و این افراد چون با اراده شخصی از این عمل اجتناب دارند بیمار نیستند و حتی عدهای از آنها از حیث قوای جسمی و روانی نسبت به اشخاص متأهل برتری دارند و کشیشهایی بوده اند که زیاد عمر کرده اند و تا آخر عمر قوای جسمی آنها کامل بوده و می توانستند کارهای سخت بدنی انجام دهند.

ورزشکاران بزرگ جزء این دسته هستند

بطور کلی تمام اشخاصی که وظایف مهم و فوق العاده فکری یا جسمی انجام می دهند به امور جنسی چنان علاقه ندارند. بالاخره کار و زحمت زیاد با اجراء اعمال جنسی منافات دارد. مثلا ورزشکاران بزرگ و قهرمانان باید از این قسمت تا اندازهای محروم باشند و مخصوصا موقع تمرین و قبل از مسابقه لازم است از این عمل کاملا اجتناب کنند و این موضوع باعث کشمکش و شکایت زیادی از طرف بانوان ورزشکار شده است چنانکه زن قهرمانی به دادگاه شکایت کرده بود که شوهرش در تمام مدت تمرین و مسابقه قهرمانی رابطه جنسی و زناشویی با او نداشته است ولی قاضی به علت اینکه شغل شوهر چنین ایجاب میکرده شکایت خانم را وارد ندانست

می توانیم بگوییم عدم اجرای روابط جنسی علاوه بر اینکه به تندرستی صدمه نمی رساند قوای جسمی را نیز زیاد نموده به طول عمر کمک می کند.

حال می خواهیم بدانیم این عدم اجرای روابط جنسی از کجا ناشی می شود؟

گرچه علل آن در افراد متفاوت است ولی متخصصین و علم نوین روانشناسی (پسیکو سوماتیک . گرچه این علم تازه است ولی اساس آن مانند همه موجودات این دنیا کهنه می باشد)، به ما بگویند که این موضوع مربوط به جسم و روح است.

اشخاص مذهبی (مانند کشیشها)، ورزشکاران، علما جزو محرومین ارادی می باشند.

آنها از این عمل اجتناب می کنند چون علاقه به موضوع دیگر دارند و این قسمت را فدای هدف می نمایند گرچه ممکن است جسم آنها در عذاب باشد ولی عقل و روح آنها راضی است.

دسته دیگر محرومین از اشخاص غیرارادی هستند و آنها دائما از این حالت در رنج و عذابند و همین امر بیشتر سبب عدم تعادل وظائف اعضاء آنها می گردد. و غدد ترشحات داخلی دو وظیفه دارند. مدتها بود فکر می کردند که غدد ترشحات آمیزشی فقط مختص تولید نسل هستند ولی از ابتدا قرن فعلی با پیشرفت علم عددشناسی پی بردند که این غده دو نقش مهم دارند.

ترشحات (هورمون) تخمدان ها و بیضه ها فقط از راه تخمک و عضو مردانه دفع نمی شوند بلکه یک قسمت آنها به وسیله خون وارد بدن می گردند و در آن نقش بزرگی انجام میدهند. مانند حفظ تعادل عمومی هورمونی، تقویت وظایف اعضاء، تولید نیرو و غیره. حال در محرومین عدم اجری روابط جنسی این ترشحات از بین نرفته بلکه نقشهای تقویت و تولید نیرو را انجام می دهند به شرطی که بی جهت به هدر نرود.

تقاضای طبیعت ازدواج است

برای مردان و زنان طبیعی عوامل جنسی یک امر ضروری است و مانند غذا و آب و خواب لازم میباشد. مخصوصا طبیعت غریزه جنسی را به وجود آورده است تا این که شرائط تولیدمثل و نسل تأمین شود و بدن به آن احتیاج داشته باشد سپس باید یک رابطه جنسی مرتب و منظم در دو جنس برقرار شود (مانند زن و شوهر تا تعادل روانی و جسمی در مرد و زن محکم و پایدار بماند چنانکه یک عمل جنسی در اشخاصی که کار میکنند اعصاب و بدن آنها را راحت می نماید.

آنهایی که جسارت ندارند

بسا اتفاق می افتد اشخاصی که از هر حیث سالم هستند به عللی به خلاف میل از روابط جنسی محروم می باشند، در مردان بیشتر این به علت خجالت و کمرویی است. در این اشخاص عقده حقارت از دوره طفولیت وجود دارد شاید در نتیجه تربیت و تعلیمات شدید خانوادگی اراده آنها ترمز و متوقف شده درنهایت باعث عدم اجرای روابط جنسی می شود.

در دختران افراط در عفت و ملاحظات اجتماعی و تفرعن همین نتیجه را می دهد.

در این موارد باید شخص به افکار خود مسلط شود و از این راه غلهذ خود را دور نماید و جسارت به خرج دهد و آنچه طبیعت حکم می کند. اطاعت نموده راه صحیح را بپیماید.

محرومیت اجباری

هر چه باید کرد؟ در مواردی که شخصی میل دارد ولی از این عوالم محروم است در درجه اول باید از عوارض و اختلالاتی که در این موارد تولید می شود خود را حفظ نمود مانند اختلال تعادل عصبی، وسوسه، اختلال جسمی و مزاجی و غیره. دیگر اینکه باید این اشخاص بدانند هر چقدر آنها در زندگی سرگرمی و گرفتاری داشته باشند بهتر می توانند محرومیت را تحمل نمایند. شخصی که مشغله زیاد دارد کمتر به فکر روابط جنسی می افتد، مثلا خیلی زیاد دیده میشود زن و شوهر که نسبت به هم کمال محبت را دارند و کاملا طبیعی هستند و شب و روز کنار هم می باشند به علت کار و مشغله زیادی که دارند و همین باعث عدم اجرای روابط جنسی می شود.

آنهایی که به کارهای مذهبی و امور خیریه خود را مشغول می سازند کمتر احتیاج به این امر دارند مخصوصا در زنان ممکن است این هوس را با اشتغالهای مفید مانند پرستاری، بچه داری، آموزگاری و غیره برطرف نمود. شغلهای گوناگون زنانه وجود دارد که از آن راه بانوان می توانند غریزه مادری را تسکین دهند و احتیاج به امرجنسی نداشته باشند همچنین اشتغال به تحصیل علوم و هنر (سینما و تأتر) در انحراف از این امر کمک شایانی می کند.

غذای محرومین

باید بدانید که تغذیه و نوع زندگی هم در این امر دخالت دارد غذای بسیار زیاد و سنگین برای این اشخاص مناسب نیست. چای و قهوه که اعصاب را تحریک می کند مجاز نیست و بهتر است غذای محرومین روابط جنسی شامل سبزیجات تازه غذای آردی و میوه ها باشد و از مواد پرتئینی (گوشت، ماهی و تخم مرغ) اجتناب نمایند و همچنین غذاهای تند و ادویه جات صرف نکنند. راه روی زیاد ورزشی مناسب است.خواب باید کافی باشد ولی افراط نشود که نتیجه معکوس دارد.

اگرچه استحمام با دوش سرد مناسب نیست ولی عده زیادی هستند که با دوش آب سرد و مالش با کیسه اعصاب خود را تسکین می دهند. قرائت و مذاکرات در اطراف مسائل جنسی مجاز نیست چون ممکن است آنها را در اینکار تحریک نماید.

سن محرومین

در بعضی از سنین مختلف عدم اجرای روابط جنسی مناسب است. مثلا در بین جوانی که فورا بعد از بلوغ آغاز می شود. ازدواج در اشخاص جوان چنان که در کشورهای شرقی مرسوم است از نظر صحی خوب نیست چون آینده و نسل اشخاص را مختل می کند و مهم آنست که محرومیت باید هم جسمی و هم فکری پاشد نه مانند بعضی جوانان که افکار خود را به وسیله تصورات و مطالعات و غيره تحریک می کنند ولی جسما از آن عمل محروم هستند.

از نظر بهداشت بهترین راه در این امر ورزش است که سه خاصیت دارد، فکر را مشغول می کند، بدن را تقویت و متناسب می نماید، رابطه پاک بین دختران و پسران برقرار میکنند.

نگویید پیر شده ایم

از نظر طبی نباید از رابطه جنسی در سن پیری اجتناب کرد ولی نمیگوییم که سالخوردگان زیاد افراط نمایند. بالاخره این رابطه باید همیشه تا حدود امکان ادامه یابد و عقیده متخصصین آنست که بدین وسیله جوان مانده و قواء جسمی و فکری او هم پایدار خواهد بود و اگر زودتر این رابطه قطع شود ترشحات داخلی کمتر تولید می شوند و شخص زودتر قوایش تحلیل رفته و پیر می شود پس به حكمر طبیعت باید تا موقعی که مقدور است از رابطه جنسی صرفنظر نکرده و آن را بطور اعتدال ادامه داد.

تمتع نهایی در رابطه جنسی

امروز بسیاری از نکات مجهول روابط جنسی به وسیله دانشمندان روشن شده و پرده ابهام از آنها برداشته شده است. یکی از آنها که از نظر تولید واکنش های شدید اهمیت به سزائی برای تندرستی و حتی خطر جانی برای زن و مرد دارد مرحله آخر رابطه جنسی است که به اصطلاح علمی اورگاسموس Orgasmus می نامند. در این مرحله عضلات، عروق دموی، اعصاب و مراکز دماغی یک دفعه به حال تهییج و فعالیت شدید در می آیند.

پس باید دانست که این مرحله تنها مربوط به اعضاء آمیزشی نیست بلکه تمام اعضاء بدن در آن شرکت میکنند و اغلب بدون اراده شخص ممکن است شیهه و فریاد بکشد، گریه نماید، نفس تند بکشد. دندان بگیرد و حتی به اندازهای حالت شهوانی در او مخصوصا در مردان طغیان نماید که بی اختیار طرف را زجر دهد و مجروح کند و حتی اقدام به قتل و جنایت نماید، چون در این مرحله کنترل شخص به علت خاموش شدن احساسات و عقل و شعور از دست می رود. شدت آن در همه افراد یکسان نیست و بستگی کامل به وضع و ساختمان و حرارت شخص و تحریکات جسمانی و مخصوصا روانی دارد مردانی که از ناحیه فقره های پایین (Lumbo- sacral ) به علت حادثه ای مجروح می شوند و فلج می گردند و یا از طرف جراح در آن قسمت عمل می شوند.

قادر به انجام رابطه جنسی هستند و حتی به تمتع نهایی می رسند ولی فاقد  حس و لذت و خستگی آخری میباشند. چرا؟ چون اعصاب حسی بین اعضاء آمیزشی و ستون فقرات یعنی مرکز آمیزشی سالم است ولی چون شاخه های اعصاب بین مرکز ستون فقرات و مغز قطع شده است مرکز آموزشی و اصلی که در مغز قرار دارد از این جریان اطلاع حاصل نمی کند و هیچگونه حسی در مرد تولید نمی شود و درواقع با عدم اجرای روابط جنسی فرقی ندارد.

برای تمتع نهایی کامل باید هر دو مرکز فعالیت کنند و مطلب مهم که باید بدانید آن است که تنها تحریک از راه اعضاء آمیزشی کافی نیست بلکه احساسات پنجگانه مانند بویایی، شنوایی، بینایی و غیره نیز در این امر دخالت دارند و کلیه احساسات اول در مرکز مغزی منعکس می گردد، و از آن مرکز اوامر خاص برای اعضاء بدن صادر می شود. مثلا قلب تندتر کار میکند تا خون در ناحیه اعضاء آمیزشی بیشتر جریان یابد و سپس از اینکه این تحریکات به درجه کمال رسید تازه مرکز دوم که در ستون فقرات فقره های کمری خارجی واقع است به فعالیت می پردازد.

برای فعالیت این دو مرکز تماسی و اصطکاک با همسر هم گاهی لازم نیست و فقط تفکر و تخیل و مشاهده جنس لطیف شخص تحریک می شود.

مرکز دماغی به شما دستور می دهد طرف را در آغوش بگیرید، ببوسید و به تمام نقاط حساس او دست بزنید و نوازش نمایید و سپس مرکز دومی هم به کار می افتد و احساسات شما تکمیل می گردد تا به تمتع نهایی برسد. معلوم است که دیدن اعضاء و شنیدن مطالب خوش آیند و رفتار و گفتار طرف نیز نقش مهمی در این امر دارند.

پروفسور ماسترس و همکارش جانسون متخصصین معروف امور جنسی امریکایی رابطه جنسی را به ۴ دوره یا مرحله تقسیم نموده اند:

۰۱ مرحله تحریک

۲- مرحله اجرای رابطه جنسی

٣. مرحله تمتع نهایی

۴. مرحله خستگی دو مرحله اول تحت کنترل مرکز دماغی قرار دارند و شخص می تواند با اراده خودش هر قسم که بخواهد دستها و پاها و تمام بدن را حرکت دهد و با میل و سلیقه های که دارد مقصودش را انجام دهد ولی با زیاد شدن شهوت و تحریکات کنترل از دست می رود و شخص مرتکب اعمالی می گردد که بدون اراده است.

در اعضاء بدن تغییراتی به وجود می آید مثلا ضربان قلب به ۱۴۰ تا ۱۶۰ در دقیقه، می رسد و فشار خون دو برابر می گردد و تنفس سریعتر می شود. در اعضاء آمیزشی زن و مرد نیز تحولات مهمی در پیش می آید که از تشریح آن صرفنظر می شود.

نشانه تمتع نهایی در مردان کشش و یا انقباض لذت بخش مجرای پیشاب است که به علت جمع شدن اسپرم و تشنج عضلات آن ناحیه است (اغلب مردان به این وضع آشنا هستند و برای جلوگیری از باردار شدن زن می توانند فورا رابطه جنسی را قطع نمایند) این قسمت اخر فقط ۳ ثانیه دوام دارد و سپس عضلات و غدد آن ناحیه و تمام احساسات خاموش می شود و به حال او برمی گردند.

در مرحله آخر تمام عضلات احاطه کننده پروستات تا انتهای روده در انقباض شرکت می کنند تا به وسیله فشار اسپرم خارج شود، سایر عضلات بدن هم مانند دستها و بازوها و پاها با اراده شخص در این امر شرکت مینمایند زنان هم بروز مرحله نهایی را حس می کنند. بدن آنها کاملا گرم می شود، انقباض های مرتب و پی در پی در اعضای زنانه آنها پیدا می شود، زهدان منقبض می گردد، نوسان های خاصی در مهبل و باسن به وجود می آید که نبض آمیزشی می نامند و بالاخره تمام حرکات و عکس العمل هایی که در این مورد در زنان پیش میاید کاملا مانند مردان است و حتی احساس آنها هم یکسان می باشد.

سابقا زن خجالت میکشید از این موضوع صحبت کند و حتی برای او این امر صورت خوشی نداشت ولی پس از پیشرفت دانش پزشکی و روشن شدن مسائل جنسی همچنانکه زن در تمام شئون زندگی با مرد مساوی شده است در این موضوع هم نمیخواهد از مرد عقب بماند و می خواهد به تمتع نهائی برسد چون ثابت شده است که نیل به این هدف فقط برای لذت بردن نیست بلکه از نظر تندرستی هم نقش مهمی برای زن دارد و بسیاری از زنان که به علت جهالت شوهرشان یا به علل جسمی و روانی دیگر به این مرحله نمی رسند و به دلیل عدم اجرای روابط جنسی دچار عوارض عصبی و ملانولی و بیماریهای مختلف می شوند و دیگر هوسی به کار و فعالیت ندارد و ممکن است به تدریج سردمزاج گردند که خود یکی از بیماریهای مخصوص زنان است به سختی درمان می شود متأسفانه امروز زیاد شایع است.