بررسی تازه ای که در نشریه ی Journal of Sex & Marital Therapy منتشر شده نوشته است: این که زن ها پس از ارتباط جنسی به جای این که احساس خیلی خوبی داشته باشند، احساس افسردگی به آن ها دست می دهد تنها مربوط به زن ها نمی شود و مردها هم چنین موردی را تجربه می کنند. به این حالت اندوه، افسردگی بعد از رابطه جنسی گفته می شود.
در زمان گذشته این تجربه را تنها مختص زنان می دانستند و تحقیقات علمی مدارکی را پیدا نکرده بودند که مشخص کند مردها هم دچار این حالت می شوند. در بررسی های تازه ای که توسط محققان دانشگاه کوئینزلند استرالیا بر روی مردهای استرالیایی انجام گرفت،41 درصد از کسانی که شرکت کرده بودند، در طول یک ماه قبل از انجام مطالعه و تحقیق، افسردگی بعد از ارتباط جنسی را تجربه کرده بودند.
چهار درصد از این افراد عنوان نمودند که همیشه پس از رابطه جنسی احساس افسردگی به آن ها دست می دهد. بعضی از احساساتی که این مردها بیان کرده اند احساس پوچی و بی انگیزه بودن بوده است. اغلب آن ها به این صورت بیان کرده اند: «دلم نمی خواهد کسی مرا لمس کند و دوست دارم تنها باشم»، «احساس نارضایتی، ناراحتی و بی قراری می کنم»، «فقط دوست دارم تنها باشم و هیچ کاری هم انجام ندهم».
این عبارات برای شما هم آشنا می باشند؟ با یک روانشناس بالینی و سکسولوژیست در این خصوص مصاحبه ای انجام دادیم و هر چیزی را که لازم است در رابطه با افسردگی پس از ارتباط جنسی بدانید را از زبان او برای شما بیان می کنیم.
احتمالا توقع ما این می باشد که پس از ارتباط جنسی حس سرحال بودن و انرژی مضاعف به ما دست بدهد. ولی شماری از افراد، برعکس این احساس را دارند، یعنی پس از رابطه جنسی، نگران، بد اخلاق، آشفته، افسرده و یا اندوهگین می شوند. این موضوع هیچ ربطی با احساس خیالی در خصوص کیفیت رضایت از رابطه جنسی ندارد.
هیجانات شخص به شیوه منفی و بدی در او به وجود می آیند و وی تعجب می کند که چرا پس از رابطه جنسی تا این اندازه احساس بدی دارد، و قادر نیست دلیلی برای این احساسش پیدا کند.
علائم ابتدایی شامل احساس افسردگی می شود؛ یک واکنش هیجانی منفی که بعد از ارگاسم به وجود می آید و هیچ علت خاصی نمی توان برای این حس بد و ناخوشایند یافت. امکان دارد این حس تا چند روز پس از این رابطه هم ادامه داشته باشد.
گر چه بر اساس بررسی ها به نظر می آید اغلب زن ها دچار افسردگی پس از رابطه جنسی می شوند، ولی واقعیت این می باشد که مردها هم دچار چنین حالتی می شوند. علت اصلی این موضوع هنوز شناخته شده نیست. ولی به نظر می آید فرارسان های عصبی در قسمتی از مغز که مسئول تاثیر احساس خوب می باشد، به گونه ای که انتظار می رود، عملکرد خوبی ندارند. امکان دارد سابقه ی مورد تجاوز قرار گرفتن در کودکی هم در بدتر شدن این احساسات منفی نقش مهمی داشته باشند و خاطرات بد گذشته را یادآوری نمایند.
بر اساس گفته ی مدیر تحقیقات چنانچه قرار باشد چیزهایی را که در خصوص افسردگی بعد از رابطه جنسی در زنان اطلاع داریم را ملاک قرار دهیم، باید یک نحوه زیستی، روانی، اجتماعی را تصور کنیم، زیرا تعداد زیادی از فاکتورها این بین وجود دارند که شامل زمینه ی ژنتیکی، فاکتورهای هورمونی احتمالی و پتانسیل آن ها و فاکتورهای روانی، اجتماعی می شوند که ما تاکنون آن ها را متوجه نشده ایم.
فکر نمی کنم چنین ارتباطی وجود داشته باشد، ولی برخی مواقع موضوع، پیچیده تر از این حرفها است. این موضوع که شما پس از رابطه جنسی احساس افسردگی و ناراحتی می کنید نمی تواند رابطه خاصی با احساس شما نسبت به شریک جنسی تان داشته باشد، مگر این که قادر باشید علت های خاصی را در ارتباط با شریک جنسی تان پیدا کنید که در آن زمان موجب احساس ناراحتی شما شده باشد.
احساس ناخوشایند پس از رابطه جنسی، بیشتر از صرفاً ناامیدی و بدتر از احساس خجالت و شرمندگی است. این مشکل به عنوان یک بیماری محسوب می شود که احتیاج به مداخلات درمانی دارد.
دقیقاً مثل هر مشکل دیگری در رابطه جنسی باید همسر خود را در جریان قرار دهید. در صورتی که وی پس از رابطه جنسی، شما را افسرده و غمگین ببیند خیلی سریع فکر می کند در رابطه ی جنسی با وی مشکلی دارید یا از او ناراضی هستید و یا وی به اندازه کافی برای رابطه با شما خوب نیست. حتی چنانچه تلاش کنید احساس منفی خود را مخفی نمایید او باز هم متوجه ناراحتی شما خواهد شد و پیش خودش قضاوت هایی خواهد کرد. تمام اینها باعث اختلاف می شود و وضعیت را بدتر می کند.
پس بهتر است که با همسرتان در رابطه با احساس تان صحبت کنید و به وی این اطمینان را بدهید که احساس بد شما هیچ ربطی به کیفیت رابطه جنسی تان و احساس شما نسبت به او ندارد. از وی درخواست کنید که از شما حمایت کند و به همراه یکدیگر به یک سکسولوژیست مراجعه نمایید تا او در خارج شدن از این وضعیت کمک تان کند.
چنانچه همسرتان نتواند یا نخواهد شرایط شما را درک کند وضعیت خیلی دشوار خواهد بود. درک کردن یا درک نکردن همسرتان می تواند به موضوعات روحی و عاطفی میان شما و بلوغ هیجانی وی ارتباط داشته باشد. در صورتی که همسرتان میلی به همکاری و درک مشکل شما نداشته باشد، رابطه بین شما به خطر خواهد افتاد زیرا دیگر درک و حمایتی وجود نخواهد داشت.
افسردگی پس از ارتباط جنسی این توانایی را دارد که نه تنها باعث استرس خود ِ شخص بلکه موجب رنج و ناراحتی همسرش هم بشود. چون بوسه، نوازش و صحبت کردن پس از رابطه جنسی برای تقویت صمیمیت و به وجود آمدن پیوند عاطفی ضروری می باشند.
احساس بد این مشکل این توانایی را دارد که موقعیت های مهم رابطه زناشویی را مختل نموده و باعث اختلاات گسترده در انجام رابطه شود.
خوشبختانه بررسی دیگری در سال2015 بر روی زنان دارای مشکل افسردگی پس از رابطه جنسی انجام گرفت دریافت هیچ گونه ارتباطی بین افسردگی پس از رابطه جنسی و مقدار صمیمیت در رابطه آن ها وجود نداشته است.
این مشکلی نیست که اگر کاری انجام ندهید، به خودی خود و به تدریج برطرف شود. چشم پوشی از علائم حتی می تواند مشکل را وخیم تر هم بکند، چون باعث اضطراب قبل از دخول و نگرانی به خاطر هیجانات احتمالی پس از آن خواهد شد.
به یک متخصص سلامت جنسی مراجعه نمایید تا چنانچه به دارو نیاز بود بتواند برای اختلال رفتارتان دارو تجویز نماید. همین طور اهمیت دارد که در کنار دارو درمانی، تحت مشاوره هم قرار بگیرید، چون مصرف دارو می تواند عوارض جانبی ایجاد کند که رابطه جنسی شما را با مشکل مواجه کند.
سرطان پستان شایع ترین نوع سرطان های زنانه در میان آمریکایی هاست و پس از…
ترشحات مهبل (بلغم یا ماده چرك مانند که از مهبل خارج می شود) همه زنها…
دستگاه یا مجاری ادراری عامل خروج مواد زاند از خون و دفع آنها به شکل…
بعضی مادران و پدران فرزندان زیادی می خواهند. در حالی که بسیاری از فرزندان در…
دوراندیشی های دیگر در مورد رابطه جنسی دکتر یا یکی از کارکنان بیمار درباره ی…