دستورات ازدواج از نظرگاه اسلام
یکی از موضوعات بسیار مهمی که باید راجع به آن بحث مفصلی نمود و با کمال احتیاط بطرف او قدم برداشت مسئله ازدواج وزناشوئی است زیرا معنای عقد بستن یک زن را از برای یک مرد کره زدن هفتاد سال مثلا عمر آنها است یکدیگر پس اگر تواصل و ازدواج آنها به نحوی شد که با یکدیگر با محبت وص همه ی گشتند در حقیقت در ظرف هفتاد سال دائماً در عیش و نشاط و خوشی و کامرانی خواهند بسر برد اگر چه مرد روزها را به عمله گی و نوکری در نزد هر دم وزن به کلفتی درب خانهٔ این و آن باشد زیر اصفای داخل خانه و معاشقهٔ آنها در شبهار فع خستگی آنانرا مینماید و روح نویدی در کالبد آنها دمیده میشود که روز گرچه از یکدیگر دورافتند ولکن ارتباطقلیهٔ آنها و اتحاد معنوی آنانرا بهم نزدیاد نگاه میدارد تا اینکه چون روز سپری گردد هر یک هر کجا باشند در اثر اشتیاق بیکدیگر بطرف آشیانهٔ خویش رهسپار میگردند و چون بهم رسیدند چون جان گرامی یکدیگر رادر بر میگیرند و بملاقات اولیهٔ آنها رفع خستگی آنان هم شود.
و لکن هرگاه در مابین هردو زنی صمیمیت و ارتباط قلبی نباشد و در حالیکه در نزدهم نشسته باشند بچهره یکدیگر بنظر غضب بنگرند همان حین ملاقات آنها با یکدیگر سخت ترین عذاب روحی است از برای آنان و اگر در بهترین زندگانی های مدرن امروزه زندگانی نمایند دائماً درغم و اندوه و مصیبت خواهند بسر برد و هرگاه از خانه بیرون رفتند دیگر میل و رغبت بازگشت بطرف خانه را ندارند و تا کافه و قهوه خانهٔ باز باشد. آنان در گوشهٔ آن نشسته اند و صحبت و رفاقت با بیگانگانرا هزار بار بهتر از ملاقات همسر خود میدانند و چون آخرین کسانی هستند که از کافه ها بطرف خانهٔ خویش رهسپار می شوند بهر قدم که بخانهٔ خود نزدیک میگردند غم و غصه آنانرا بیشتر فرا میگیرد تا اینکه شب را با چه حال بیگانگان بروی آنها بازشود از خانه بیرون روند و خود را از حبس انفرادی نجات دهند.
پس کسی که می خواهد عمر عزیز خودرادر اول جوانی با دیگری عقد و گره زندلازم است دستوراتی که بنحو اختصار در این و جیزه نوشته میشود رعایت نماید تا اینکه شاید بعیش دائم و نشاط همیشگی خود را برساند و از گرفتاری یافت عمرو نکبت دائمی خویش را برهاند، ولذا دروسائل از حضرت امام رضاع نقل شده که فرمودند نما المراة قلاده فا نظر الی ما تقلده یعنی زن قلادهٔ می باشد که می خواهی بگردن خویش افکنی پس تأمل کن به بین کجا خود را قلاده می کنی و باز فرمودند از برای زنان قیمتی نیست زیرا خوبان. آنها از طلاو نقره زیادتر ارزش دارند و بدان آنها از خالد پستتر می باشند.
پس خوبان آنان را از خوبی نمیشود قیمتی برایشان معلوم کردوبدانشان از بدی قیمتی ندارند و نیز در حدیث نقل شده که پیغمبر اکرم غا لباً در قنوت نماز خود این آیهٔ شریفه را میخواندند. ربنا آتناقی الدنیا حسنة وفی الاخرة حسنة و قناعذاب النار یعنی پرودگارا به ماخیر دنیا و آخرتر اعنایت فرما و از عذاب جہنم در پناہ خویش حفظ کن چون از آن حضرت پرسیدند خویی دنیا و آخرت در چیست فرمودند در آنکه نصیب انسان زن صالحهٔ گر ددوها بدستور اتی که داده شده از بر ای بدست آوردن زن صالحه بنحو اختصار نقل میکنیم و امید است هرکس این دستوراترا رعایت کند بمقصود خویش نائل گردد.
اول آنکه از خانوادهای پست و بد سابقه زن نگیرد زیرا در وسائل از حضرت رسول نقل شده که فرمودند ایہا الناس ایا کم وخضراء الدامن قیل یارسول الله وما خضراء الدمن قال المرأة الحسناء فى منيت السوء یعنی ای مردم بپرهیزید از آنکه از مزبلهٔ گل بچینید اصحاب مراد از خانوادهٔ پست ه شل چیدن سبزی از کنار مزبله می باشد و چون آن دختر در دامنمحبت آنها پرورش پیدا کرده قطعاً از اخلاق رذیلهٔ آنها اکتساب نموده است و هم افق با آنها گشته است .
دوم اینکه تا ممکن است دختر باکره بگیرد زیرا منظور از ازدواج دوچیزاست یکی التذاذ بردن درامرزناشوئی والبته این معنی از باکره بهتر محقق می شود دوم پیدا کردن اولاد که ثمرهٔ وجود انسان است و ارزش هر نهالی به میوهٔ او است و این معنی هم از باکره بهتر حاصل می گردد و ممکن است و زیادتر از او اولاد بوجود آید، و در وسائل نیز از حضرت رسول نقل شده که فرمودند تزو جوا بکر اولود آولاتزو جوا حسناء جمیلة عاقراً فانی اباهی بکم الامم یوم القیمة یعنی زنان باکره ای که میزایند اختیار نمائید و هرگز زنان خوش صورتی که نازاد می باشند نگیرید بدرستی که من به زیادی امتحان خود در روز قیامت مباهات و فخریه میکنم مؤ لف گوید ممکن است در بعضی از موارد گرفتن زن ثیبه وبیوه وبا کره فضیلت داشته باشد چنانچه در حدیث نقل شده که روزی حضرت رسول قبیلهٔ از جابر بن عبدالله انصاری پرسیدند چرا عیال بیوه اختیار نمودی عرض کرد درخانه چند خواهر داشتم میخواستم بهتر با آنها سلوله نماید حضرت او را تحسین فرمودند و مرحبا گفتند.
و با اینکه نعمت اولاد از نظر پیغمبر باین اندازه با اهمیت و ارزش است متأسفانه ابناء زمان ما از پیدایش اولاد جلوگیری می نمایند یا اینکه خدای نخواسته پس از انعقاد نطفه وحیات اولاد در رحم او را سقط میکنند و بچهٔ بی گناهی را می کشند که علاوهٔ بر گناه بزرگی که نموده اند باید دیه هم بدهند چنانچه در کتب فقهیه مفصلا ذکر شده است و در مذمت زن نازاد مرحوم مجلسی نقل میکند که شخصی شرفیاب حضور مبارلک پیغمبر اکرم گردید وعرض کرد من دختر عموئی دارم که از هر جهت آراسته و متدین است و فقط عیب او آنست که نمی زاید آیا او را بگیرم حضرت فرمودند نه مگر نمیدانی چون حضرت یوسف به برادر خود بنیامین فرمود با فراق من چطور حاضر شدی عیال بگیری و با او کام رانی نمائی عرض کرد پدرم مرا امر فرمود باین عمل که شاید گوینده لااله الاالله از من بوجود آید.
سوم اینکه تا ممکن است عیال علویه وسیده بگیرد تا اینکه اگر از حیث نسب از شجرهٔ طیبهٔ پیغمبر اسلام دور است – بسبب خودرا نزدیک بآنها گرداند و خود را محرم زهرا (ع) نماید چنانچه در حدیث نقل شده که پیغمبر اکرم فرمودند کل نسب و صهر منقطع یوم القیمة الانسبی وصهری یعنی هر نسب و دامادی در روز قیامت قطع میشود مگر نسب و دامادی من که هر کسی به یکی از این دو راه به من نسبت پیدا کرده باشد نسبت او در قیامت محفوظ خواهد ماند، و نیز دروسائل از پیغمبراکرم قبیلهٔ نقل شده که فرمودند خیر النساء رکبن الرجال نساء القریش لانهنن الطفهن باز واجهن وار حمهن باولادهن یعنی بہترین زنانیکه مردان اختیار میکنند زنان می کنند زنان قریشی میباشند بجهت آنکه آنها با ولادهای خود و شوهران خویش از دیگر زنان مهربان تر خواهند بود.
چهار هم اینکه زنی را فقط از برای مال یا جمال او نگیرد زیرا اگر زنی را می گیرد هیچ عنایتی بدین و عفت او نداشته باشد و فقط منظور او از ازدواج با او جمال یا مال او باشد از آن جمال و مال با و بهرهٔ نخواهد رسید و حسرت آنها را بگور خواهد برد چنانچه در وسائل از حضرت رسول یخ نقل شده که فرمودند کسی که زنی را بگیرد فقط از برای خوشگلی او که اگر خوش صورت بود او را نمیگرفت از جمال او بهرهٔ نمیبرد و کسی که زنی را فقط از برای مال او بگیرد که اگر مال نداشت. اورا تزویج نمیکرد خداوند او را به آن مال وزن واگذار میکند و کسی را که خداوند بغیر خودش واگذار نمود هلاک خواهد گشت. پی بر شما باد آنکه زنان متدینه را ازدواج نمائید. و در حدیث دیگر از حضرت صادق نقل شده که فرمودند هرگاه زنی را از برای دین او ازدواج نمودی خداوند جمال و مالی هم به وعنایت lیفرماید.
مؤلف گوید یکی از اشتباهات غیر قابل جبران که موجب گرفتاری دائمی انسان میشود آنست که کسى زنی را ازدواج نماید که از حیث ثروت و دارائی بر او مقدم باشد و خواسته باشد با ثروت عیال خود در دنیا زندگانی نماید زیرا این رندگی از برای شخصی با غیرت از مرگی بدتر خواهد بود و در تمام عمر شب و روز باید در نزد عیال خود شرمنده باشد و نتواند با اویات کلمه سخن بلند بگوید و هر چه از او سوء اخلاق به بیند تحمل نماید و حقا این زندگانی بسیار تلخ خواهد گذشت وشاید یک معنای از کفویکه در ازدواج باید مراعات شود کف ویت در ثروت و دارائی است بلکه اگر کسى خواسته باشد در تمام ایام ازدواج خود غصهٔ خورالد و یوشالد عیال خود را نداشته باشد با پائین تراز خود در ثروت وصلت نماید تا آن زن چون بخانهٔ شوهر می آید از هر جهت خانه و زندگی او را بهتر از خانهٔ پدر به بیند و هرگونه لباس که میپوشد بهتر از لباسی باشد که در خانهٔ پدرمی پوشیده تا این معنی قهراً او را دل گرم به زندگانی شوهر نماید و همیشه شوهر در نظر او با عظمت خواهد جلوه کرد.
پنجم آنکه زنی اختیار نماید که مپراوکم باشدزیرا در اخبار از زنی که مهراو زیاد باشد مذمت شده و قال الصادق (ع) الشوم فی المراۃغالاء مهرھاو عسرولاد تھا یعنی حضرت صادق نشین فرمودند میشومیت زن در آنست که مهر او زیاد ووضع حمل او دشوار باشد وفی الوسائل عن رسول الل4ضی انه قال افضل نساء امتی اص جحمہ نوجهآواقلهن مهرا بعنی در وسائل از پیغمبراکرم میل نقل شده که فرمودند بهترین زنان امت من زنی است که خوش صورت باشد و مهر او کم باشد، و زیاد قراردادن مهرعیال خطر بزرگی که در بین دارد آنست که ممکن است بین آنها توافق و صمیمیت زناشوئی واقع نشود و هرگاه مهر عیال سنگین باشد انسان باقدرت ندارد مهر او را بدهد یا اینکه حاضر نمیشود اگر قدرت هم دارد مهراو را رد نماید و اورا طلاق دهد ، یک عمر حاضر میشود در سخت ترین زندگی ها بسر برد و اوراطلاق ندهد.
بخلاف آنکه اگر مهرزن کم باشد هرگاه دید با او سلوکش نمیشود اورا طلاق میدهد و مهر او را رد میکند و خود و او را از ص کسالت دائمی می رهاند بعلاوه راضی نمیشود که در فکر آن برآید که اصلا مهر عبال خویش را انکار نماید تا اینکه مبتلا به عقوباتی گردد که در اخبار زیاد به او اشاره شده و در سفینةالبحار از حضرت صادق نقل شده فرمودند دزدان عالم سه طائفه می باشند کسی که زکوة مال خود را ندهد و کسی که مهر عیال خویش را بر خود حلال بداند و او را ندهدو کسيکه چون پول از کسىقر ض میکند قصد دادن او را نداشته باشد ، و نیز از آنحضرت در حدیث دیگر از آن جناب نقل شده که فرمودند کسی که مهر عیال خود را ندهد در حقیقت مثل آنست که با آن زن در تمام زناشوئی زنا کرده باشد و حوردن ه هرزن از بزرگترین معاصی است و در روز قیامت خدا باو می فرماید من کنیز خود را بتو حلال کردم در عوض مهراو و چون مهر او را ندادی مثل آنست که با او زنا کرده باشی پس خداوند در عوض مهر آن زن عبادات شوهر را می گیرد و به آن زن ميدهد و امر می کند اینکه آن هرد را ہجهنم می افکنند.
مؤلف گوید گفته نشود که هرگاه مهرزن کم باشد امر طلاق در ما بین مردم بسیار رائج میشود و بمجرد آنکه مختصر کسالتی بین زن و مرد اتفاق افتاد منجر بطلاق خواهد شد زیرا گفته میشو د اولا کسي که با مخارجات و تحمل هزاران مشقت عیالی اختیار کرد بزودی راضی نمیشود که از او رفع ید بنماید و دو مرتبه خود را بزحمت گرفتن عیال دیگری مبتلا گرداند.
و ثانیاً چون اولاد شرعا ملحق پدر می باشد هرگاه خواسته باشد عمال خود را طلاق دهد مبتلا بسر پرستی و نوازش چند بچه بیما در میگردد و این معنی گرفتاری سه بختی است که هرگز تا مرد مضطر نشود حاضر نخواهد شد خود را به چنین گرفتاری مبتلا سازد و هرگاه بر کسی به مقداری سخت بگذرد که حاضر باین معنی باشد سزاوار نیست که راه فراری از برای او نباشد و تا آخر عمر خود در اثر سنگینی مهر عیالش نتواند خود را از گرفتاری نجات دهد .
ششم نکه هرگاه خواسته باشد زنی را ازدواج نماید اگر به توصیف کردن زنانی که او را دیده اند رفع اشتباه او می شود و میداند که آن زن دارای اوصافی است بهمان توصیف آنها اکتفا نماید والا خود آن زن را ببیند نه از روی شهوت بلکه از روی اختبار یافت نظر به او بنماید و صد و رفت و هوی اورا به به شد تا اینکه دانسته اقدام بسازدواج او نماید و خود را ندانسته درچاه نیفکند چون عیال همسری یک عمر انسان است هرگاه اورا ثل يده ازدواج نماید ممکن است سیی یک عمر پشیمانی او کردد.
و دلات براین معنی میکند اخبار زیادی که در ومسائل نقل شده و از مسلم روایت شده که گفت از حضرت امام محمد باقر غیابع پرسیدم من قصد دارم زنی را تزویج نمایم آیا جائزاست به اونگاہ کنم آنجناب فرمودند آری تو آن زنرا بقیمت گران میگیری.
و نیز جمعی از اصحاب حضرت صادقع از آنجناب روایت کنند که ما از آن حضرت پرسیدیم هرگاه کسی خواسته باشد زنی راازدواج نماید جائز است که باو نظر کند فقال علیه السلام
آنحضرت فرمودند اشکالى ندارد که بصورت و خوبی ہائی آن زن نگاه کند هرگاه خواسته باشد او را تزویج نماید.
و نیز از حضرت صادق (ع ) سؤال شد شخصی می خواهد زنی را تزویج کند جائز است که به او نگاه کند پیش از آنکه او را تزویج نماید فقال عليه السلام نعم فلم یعطی ما له یعنی آن جناب فرمودند آری با و نگاه کند بدون نظرچرا مالی خود را به او بدهد.
وهرگاه خود انسان بخواهد کسی را بگیرد و پدر او کسی دیگریر أمائل باشد برای او ازدواج نماید در این صورت مخا لفت ميل پدر نماید و هر که را خود مائل است بگیرد زیرا پیغمبر اکرم (ص)در جواب این سؤال فرمودند تو می خواهی با او عمرت بسر برای نه پدرت.