آشنایی با علل سردمزاجی و راههای درمانی آن

سرد مزاجی و علل واقعی آن

امروزه با روش های درمانی مخصوص 56درصد از بیماران درمان می شوند. یکی از روان شکافان معروف می گفت: «هر هفته زنان جوان و سالمی که اغلب زیبا و شیک پوش نیز می باشند به مطب من مراجعه می کنند و از این که در  رابطه با مسائل جنسی با همسر خود به لذت واقعی نمی رسند، شکایت دارند. در ابتدا من سعی میکردم که آنها را با دادن پند و اندرز قانع نمایم، اما دیدم که آنها در این زمینه اطلاعات کامل و جامعی دارند» .

و سپس افزود: «این زنان درباره حقایقی فیزیکی عشق، اصرار و سماجت بسیار نشان می دهند و اهمیت فوق العاده ای به جنبه فنی این مسئله میدهند اما این امر نتیجه عکس به دست داده است زیرا آنها احساس می کنند که افراد غیرعادی هستند.»

دکتر تئودورفن دو ولد می گوید: «نهایت لذت جسمی موقعی حاصل میشود که زن و شوهر در آن واحد از یکدیگر لذت ببرند. اما چون این ایدهآل همیشه به دست نمی آید، بنابراین احساسات زن جوان با یک شکست واقعی مواجه میشود. به نظر من، عدم اطلاع زن و شوهر از مسائل جنسی و زناشوئی تنها عامل به وجود آورنده سردمزاجی نیست بلکه در درجه دوم اهمیت قرار دارد غالب زنها به علت خودخواهی شوهران خود مبتلا به سردمزاجی میشوند و در اینجا شکست به خاطر عدم هماهنگی زن و شوهر می باشد.

اگر مرد به عکس العمل های زن خود بی توجه باشد و همیشه خود را با کارهایش سرگرم نماید، هیچوقت نمی تواند زن خود را به اوج لذت برساند. و این فکر در زن قوت میگیرد که عمل زناشوئی یک وظیفه عادی و معمولی است درست مانند کارکردن، غذاخوردن و غیره، البته تمام این مسائل قابل حل هستند، به شرطی که مرد نقطه نظر زن خود را درک نماید و پی به احتياجات جسمی و روحی او ببرد. برعکس، اگر از آن دوری جدید، سردمزاجی، برای زن به صورت یک عکس العمل حمایتی و حفاظتی در می آید، آن هم به شرطی که جنبه انتقامی به خود نگیرد. ممکن است این مکانیسم دفاعی به صورت مختلف دیگر تظاهر نماید.

یکی از زنان شکایت می کرد که شوهر او که به شغل تجارت اشتغال دارد. دائما در مسافرت است و تنها چند ماه یکبار به نزد او می آید و باز به زودی خانه را ترک می کند. اما این دوری از شوهر کم کم منجر به ایجاد ترس و وحشت در زن جوان گردید که کمی بعد باعث سردمزاجی او شد.  البته عدم اطلاع زن و شوهر در شب زفاف در ایجاد سردمزاجی زن بسیار مؤثر می باشد. مردانی که از مشکلات جنسی رنج می برند بیش از زنان ناراحتیهای خود را با پزشک در میان می گذارند. در حالی که زنان به نامه نگاری اکتفا می کنند و گاهی نامه های آنها آنقدر مفصل و مشروح است که انسان واقعأ سرگیجه می گیرد. در واقع می توان گفت که مسئله جنسی در نزد زن یک امر مهم، جدی و در عین حال پنهانی است در حالی که در نزد مرد چنین نیست.

یکی از متخصصین مسائل جنسی آلمان که دکتر کمتر نام دارد، میگویند و پیدایش میل جنسی در پسران، مستقیما همزمان با احساس لذت در آنها است بعدا این میل جنسی شکل خاصی که کمی تهاجمی میباشد به خود می گیرد که خود منجر به شکست می شود. برعکس در نزد دختران، پیدایش میل جنسی بلیتر و مبهم تر است و بعلاوه با خون و درد میباشد و این وسواس نسبت به خون در تمام مراحل زندگی جنسی زن، او را تعقیب می کند. زن همواره در انتظار اولین هم آغوشی می باشد تا لذت برده، اما اگر شوهری نصیبش شود که در مسائل جنسی اطلاع کافی نداشته باشد، با شکست مواجه می شود. بعلاوه چون، زن بیش از مرد به قضا و قدر عقیده دارد، بنابراین تمام این ناکامیها را به گردن تقدیر و سرنوشت خود می اندازد.

گذشته از تأثیر عوامل روانی در سرد مزاجی، پدیده های فیزیولوژیک را نیز نباید از نظر دور داشت زیرا ممکن است این بیماران با یک درمان هورمونی بهبود و یا کاملأ معالجه شوند.  امروزه میدانیم که حاملگی یک سری اختلالات مهم هورمونی را به دنبال دارد که بعد از وضع حمل تعادل آن به اشکال برقرار میشود.  بخصوص غدد فوق کلیوی که در دوران حاملگی فعالیت ترشحی زیادی دارند. بعد از تولد کودک، ترشح اش کم میشود. باید دانست که غدد فوق وظیفه مهمی را در به کار انداختن مکانیسم جنسی برعهده دارند. به علاوه شیردادن باعث وقفه هیپوفیز شده که خود گاهی نتایج نامساعدی . را دربردارد و از شیر گرفتن کودک نیز منجر به کوچک شدن پستان مادر میگردد. مادر ۳۰ ساله ای را می شناختم که چهار فرزند داشت و هر چهار بچه اش را یکی بعد از دیگری با پستان خود شیر داد و هر بار که کودکش را از شیر می گرفت، همراه با کوچک شدن پستانش، میل جنسیش نیز کمتر میشد.  وقتی که این زن به من مراجعه کرد، مشاهده کردم که رنگ صورتش سفید، سینه اش کوچک و تورفته، صدایش نازک است و از عدم میل جنسی شکایت دارد. تصور نرود که این قبیل بیماران غیرقابل معالجه هستند، خیر، اینطور نیست. بلکه اگر با دقت و احتیاط مورد درمان قرار گیرند بهبود می یابند. تجویز مقادیر زیاد هورمون نه تنها نتیجه ای را به دست نمی دهد، بلکه برعکس سبب وقفه در ترشح طبیعی هورمونهای بدن می شود. بهترین نتایج معمولا از تزریقات موضعی به دست می آید. اما درمان ساده دیگری نیز وجود دارد که نتایج آن بسیار رضایت بخش است. این درمان که عرض ۳ یا ۶ هفته، ۶۵٪ موارد بیمارن را شفا می بخشد.

یک درمان مؤثر

چند سال، دکتر آرنولد کجل در نزد بسیاری از بیماران خود مشاهده کرد که یک نوع ضعف یکی از عضلات قاعده لگن ایسکیوکوکسیژین، نامیده می شود، در میان است. گاهی این ضعف مادرزادی است، اما در غالب موارد در نتیجه زایمان پدید می آید. بنابراین دکتر کجل با استفاده از تمرینات مخصوص، تقویت عضله مذکور در یکی از بیماران خود پرداخت و چندی بعد ملاحظه کرد که بیمارش معالجه شد و با خوشحالی بیمارستان را ترک گفت. نه تنها ناراحتیهایش مرتفع شده بود، بلکه از زندگی زناشویی خود آن چنان رضایتی حاصل کرد که تا به حال نکرده بود.

دکتر کجل بعد از مطالعات زیاد دریافت که موفقیت در امر زناشویی در نزد زن، اغلب رابطه مستقیمی با ضعف انقباض عضله فوق الذکر دارد و معلوم شده است که این عضله به آسانی می تواند، قوت و قدرت خود را به دست آورده حتی بعد از چندین سال بدون آنکه رابطه با سن زن داشته باشد. بنابراین دکتر کجل تصمیم گرفت که در کلینیک خود عمل تقویت عضله را به مرحله اجرا بگذارد. از ۱۲۳ زنی که از زندگی زناشویی خود لذت نمی بردند، با روش فوق ۷۸ نفر از آنها درمان شدند، در حالی که بقیه بهبودی نسبی و رضایت بخشی به دست آوردند.

باید دانست که در فرانسه برخلاف آمریکا، غالب موارد سردمزاجی در سنین ۳۰ یا ۴۰ سالگی و بعد از چند سال که از ازدواج گذشت دیده می شود و عقیده دارند که این امر از شیوه زندگی آنها ناشی می شود. روزی یکی از بیماران که زن بسیار زیبا و خوش اندامی بود و موقعیت بسیار درخشانی نیز داشت، پیشم آمد و گفت: «دکتر، شما آخرین پزشکی هستید که من به شما مراجعه می کنم و اگر نتوانید به من کمک کنید اجبار از شوهرم طلاق خواهم گرفت، زیرا از نظر کاری مجبورم که با مردان بسیاری کار کنم که در میان انها شوهرم نیز وجود دارد که از نظر شغلی زیردست من می باشد. من به همه أنها منجمله شوهرم فرمان می دهم، بنابراین احساس می کنم که از او قوی تر می باشم و این احساسی است که مرا رنج می دهد و در نتیجه در زندگی جنسی مرا با عدم کامیابی مواجه ساخته است.

این قبیل موارد در میان زن و شوهرها بسیار دیده می شود بدبختانه جز دادن نصایح به آنها کار مثبت دیگری نمی توان کرد اما خوشبختانه در مورد بیمار ما این طور نبوده زیرا شوهر آن زن از آن داره به جای دیگر منتقل و پست مهمتری از شغل خانمش به دست آورد و در نتیجه مشکل فوق مرتفع گردید. زنان دیگری نیز هستند که به امور داخلی خود علاقه عجیبی دارند و بنابر این سعی می کنند که در این قبیل مسائل بر شوهران خود تفوق داشته باشند و مرد هم برای آنکه از منازعه با زن خود دوری جوید، سعی می کند که در خانه یک رل غیرفعال را ایفا کند. بنابراین وقتی که مرد قدرت خود را از دست داده لاجرم آن هماهنگی واقعی نیز که لازمه زندگی زناشویی است از میان می رود.  بنابراین عمل نزدیکی برای زن به صورت یک وظیفه در می آید و سردمزاجی جای خود را باز میکند. این راز واقعی سردمزاجی است.

اما درباره سایر مسائل، مرد و زنی که با صداقت با یکدیگر زندگی میکنند و از هر لحاظ با هم مساوی می باشند، به خوبی می توانند این قبیل مسائل را میان خود حل نمایند. زیرا عشق ورزیدن یک عمل خنثی نیست، بلکه نوعی نزدیکی میان یک مرد کامل و یک زن کامل می باشد. برای اینکه زن کاملا به منتهای تمتع برسد هشت شرط لازم است. علت هرچه باشد فرق نمی کند ولی برای اینکه شما بدانید آیا زن سرد است یا خیر ما باید شرح دهیم تمتع طبیعی و معمول در زن چگونه است. در مردان تمتع طبیعی در آمیزش بیشتر از ناحیه فیزیکی و مکانیکی است که چون جسم خزائن منی مملو می شود باید خالی گردد اما در زنان بر عکس این عمل دماغی است و برای تسکین و تمدد اعصاب باید امر آمیزش و تمتع انجام بگیرد. این فعل و انفعال طبق یک جریان خاص و همکاری اعضاء و وجود هشت شرط به وقوع می رسد که ما مطابق اهمیت این شروط را به ترتیب در زیر می آوریم:

-مغز حکم میدهد و مداخله آن خیلی در امر آمیزش اهمیت دارد و بدون اینکه شخص خود متوجه بشود تعادل اجتماعی، تعلیمی، خانوادگی ممنوعات و غیره را برقرار میکند و پس از تعادل أمر به اجراء آمیزش میدهد.

-قلب بعدا مداخله میکند و باید هم طرف دوست بدارد و هم او طرف را دوست داشته باشد حال اگر زن مرد را دوست ندارد، اگر زن او را تحقیر کند و یا خود را مافوق او بداند و یا اینکه اقلا فکر کند طرف را دوست ندارد، حظ و لذت از عمل آمیزش نمی برد اما اگر این عوامل جمع باشد زن به تمتع حقیقی می رسد.

-حواس پنجگانه سپس مداخله می کنند: دید، مشاهده صورت شخصی را که زن دوست دارد، دیدن نقاط خوش منظری که با هم می روند، هدایا و تحف، مثل بوی خوش گل یا عطر، شنوائی مثل شنیدن موسیقی یا تکرار سخنان خوش آیند، لامسه به وسیله دست و صورت و سایر قسمتهای بدن، ذائقه به وسیله نوشیدن نوشابه های گوارا و غذاهای خوش طعم و بوسیدن و غیره تغییرات در اعضاء پس از اینکه سه شرط ابتدایی فوق برقرار و تکمیل شد تغییرات و کششهای مخصوص در قسمتهای مختلف بدن به وجود می آیند و فشارخون علاوه می شود، دید قوی تر می گردد، نفس شدیدتر می شود، جریان خون دماغی و سطحی و کشش ماهیچه های تمام بدن حتی ماهیچه های صاف (روده، مثانه، زهدان، مهبل) زیاد می گردد.

پس از این مقدمات درجات أخرى تمتع در زن به وجود می آید که تنها جمع شدن خون زیاد در تمام اعضاء زنانه نیست بلکه همکاری مرد هم شرط است که فقط به فکر خودش نباشد و بتواند طوری عمل نماید که زن نیز به آمال خود برسد بالاخره زن هم دهنده و هم گیرنده است، تمام جسم و بدن زن برای عشق و محبت ساخته شده است و از مرد تقاضای محبت و ملاطفت دارد و هر چقدر مرد در این قسمت باهوش بوده مطابق میل زن رفتار کند همانقدر زن از عمل زناشوئی بیشتر تمتع می برد و بهره مندتر می شود. این نکاتی است که پزشکان متخصص زنان و روانشناسان به آن توصیه می کنند. مرحله نهایی طبیعی زن در امر آمیزش آن است که خود را به مرد تسلیم نماید و مرد اکثر استفاده را از آن بکند پس اگر مرد با صبر و حوصله باشد و ملاحظه زن را نماید می تواند زن را راضی کند اما اگر برعکس مرد بی حوصله یا خشن و بی ملاحظه باشد طرف را بکلی از خود متنفر و ناراضی می نماید. بالاخره در آخر آمیزش اعصاب تسکین و تمدد می یابند و زن از مرد راضی بوده حاضر به اظهار محبت و معاشقه بعدی می باشد. حال اگر یکی از این شروط فراهم نباشد زن به علل زیر سرد باقی می ماند :

– مغز به علت حقارت طرف یا تکبر فوق العاده یا به علل ملاحظات اجتماعی (پول و غیره) به وظیفه خود عمل نکرده دستورات لازم صادر نمی نماید.

-قلب تسلیم نمی شود چون زن طرف را دوست ندارد و نمی تواند به آغوش مرد بیفتد.

-حواس پنجگانه عاطل و باطل می مانند: چشمها نمی بینند، گوش ها نمی شنوند و پوست حس نمیکند.

-کشش به وجود نمی آید و آن به علت بکار نیفتادن غدد ترشحات داخلی است چون تغییرات و کشش کاملا تحت امر غدد داخلی خصوصا تیروئید و غدد فوق کلیه و تخمدان ها می باشند.

-هوس به علت کمبود ترشح مردان (در زن) تولید نمی شود. چون زنان هم روزی ۸ میلی گرم هورمون مردانه تولید می نمایند (در مردان این ترشح ۱۳ میلی گرم می باشد) پس اگر مقدار آن کم شود هوس زنان از بین می رود.

-توافق و شرایط آمیزش بین زن و مرد فراهم نیست. این توافق تنها از نظر فیزیکی نیست بلکه از نظر روحی هم مهم است که زن خود را ضعیف تر حس کند و میل داشته باشد شوهر خویش را خوشحال نماید عشق و علاقه به اولاد و تولید نسل داشته باشد از فکرهای مخالف عمل آمیزشی دور باشد.

پدر هم مقصر است، بالاخره ملاحظه می نمایید برای تمتع زن چقدر اشکال و شرایط لازم است عدم موفقیت اغلب به علت جهل و عدم تجربه مردان مخصوصا پدران میباشد (گرچه تعجب خواهید کرد) چون دختر جوان به پدر خود عادت کرده و او را از ته قلب دوست دارد بدین جهت ممکن است از شوهر جوان خوشش نیاید ولی اگر مردی به سن متوسط و شبیه پدرش باشد او را دوست داشته باشد چون اخلاق و رفتار مرد متوسط بیشتر شباهت به پدرش  دارد. بنابراین می توان گفت در این قسمت مقصر حقیقی پدر است که در منزل طوری با دخترش رفتار کرده است که دختر هم همان توقع را از شوهر جوان دارد و مخصوصا پدرانی که به دختران سخت رفتاری کرده اند و آنها را همیشه مواظبت نموده از معاشرت بازداشته بیشتر این احساس (کمپلکس) را در دختر تولید کرده اند.

شوهر بیشتر مقصر است، بالاخره باید اقرار کرد که سردی زن غالبآ از جهل و خودپسندی و یا بی کفایتی شوهر است پس اگر زنی به سردی مبتلا باشد در درجه اول باید شوهر تحت درمان و تعلیم قرار گیرد و علت عمده سردی زن از حرکات و رفتار نامناسب عشق اولیه مرد میباشد که مرد در شب اول خنثی یا وحشی بوده است و تولید واژینیسم (انقباض شدید مهبل) یا ورم در اعضاء حساس زن شده است یا برخورد صبحت اولیه و منزل و محل ملاقات ابدا مناسب نبوده و زن خاطرات فوق العاده بدی داشته است. مردانی که به علت پول و غیره همسر اختیار کرده اند و ابدا محبت و عشق و علاقه ندارند و یا نسبت به زن بیوفا، متکبر و بی تفاوت هستند و یا مردانی که بدون ملاطفت و نوازش و مقدمات لازم خواسته اند عمل آمیزش را انجام دهند و پس از اینکه به مقصد رسیدند پشت خود را به زن نموده به خواب روند و مردانی که زن را فقط اسباب تفریح و عیش و یا خدمتکار فرض نموده و شریک زندگی خود نمی دانند مسبب و مقصر عمده سردی زن می باشند.

گاهی زنان هم مقصر هستند، پاره اوقات به علت نارسائی اعضاء زنانه امر آمیزش به درجه كمال نمی رسد. طبق فلسفه افلاطون در ابتدا خلقت زن و مرد هر دو خوشبخت میزیستند چون به هم وصل و لايتجزی بودند بعد آنها از هم جدا شده از آن تاریخ هر دو جنس از این جدایی دلتنگ هستند و می خواهند باز به هم وصل شوند در واقع طبق آزمایش علمی شخص دارا میباشند. ما در بالا اشاره کردیم که مرد در روز ۱۳ میلی گرم ترشح مردانه و زن ۸ میلی گرم در روز ترشح مردانه میدهد پس اگر زنی مردی را دوست می دارد در واقع بهترین قسمت خود را دوست دارد و مردی که در مقابل اوست در روح و ضمیر او جا دارد بدین جهت او را می پرستد و این فکر در عالم و هم خیال زن است. مثل اینکه در آیینه خود را می بیند اما وی به روزی که این آینه بشکند و زن از این خیال و تصور بیرون آید دیگر زن این موجود مضاعف را نمی بیند و یک شخص اجنبی را با گوشت استخوان مشاهده میکند که عقیده و نظریه مخالف دارد و پس از قطع شدن این رابطه دیگر را همان موجود خیالی نمی داند و بالاخره سرد می شود زیرا قسمت قطع شده را (همان نظریه و فلسفه افلاطون) در مقابل خود نمی بیند که به آن ملحق شود بدین جهت سرد می ماند و می خواهد طرف را همان طرفی که مطابق میل او نیست تنبیه نماید در صورتی که نمی داند خودش را تنبیه میکند و از این راه رنج زیادی می برد.

در واقع علت حقیقی سردی بعضی از زنان آن است که مرد را یعنی قسمت اولیه بدن خود را دوست نمی دارند و تنها وسیله درمان در این موارد آن است که زن از خودش خوشش آید. درمان قطعی آن است که مردان را هدایت کنند تا زن نجات یابد پس باید در درجه اول پزشک معالج بدون حضور زن با شوهر مذاکره و تحقیقات لازم نماید و خیلی عجیب است که اغلب مردان به علت تفرعن و غیره نمی خواهند اظهارات صحیح نمایند در صورتی که پزشک به دانستن آنها احتیاج دارد و باید به شوهر بفهماند که تمام این سؤالات برای کشف حقیقت است و ممکن است عواملی در مرد دیده شود و بدون اینکه او بداند سبب سردی و خاموش شدن احساسات زنانه شده باشد پس از اینکه ثابت شد مرد تقصیر ندارد در این صورت باید به معاینه کامل زن بپردازد و چنانکه مادر فوق اشاره کردیم اولین عامل در زن دماغ است پس باید در درجه اول به درمان روانی او پرداخت و روانشناسان به وسیله پسیکوآنالیز (تلقین روانی) مانند یک فیلم تمام گذشته زن را از موقع طفولیت به خاطره او می آورند تا بدانند این حالت غیرطبیعی از چه تاریخ و بچه علت به وجود آمده است. این طریق درمان ممکن است گاهی ماهها بلکه سالها طول بکشد تا پزشک بتواند علت حقیقی را کشف نماید.

بدین جهت امروز بیشتر به نارکو آنالیز (خواب مصنوعی) متوسل میشوند و آن از راه تزریق یکی از داروهای خواب آور مثلا پانتال میسر است و در خواب تحقیقات لازم از زن میشود در این حالت که زن نه کاملا خواب است نه کاملا بیدار است می تواند اظهاراتی بنماید که قبلا به علت خجالت یا موانع دیگر ممکن نبود و پزشک موفق به کشف علت حقیقی که تا حال مخفی بود شود مثلا عدم عشق و محبت، تکان در دوره طفولیت، کینه، تکبر، حسادت و غیره. پس از بیدار شدن بیمار نمیداند که حقیقت را گفته است بدین جهت پزشک می تواند بدون هیچ گونه مانع درمان خود را به همین وسیله تعقیب نماید و اغلب زنان در ۴۰۳ جلسه کاملا بهبود می یابند.