قصه نهنگ

9 سال ago

نهنگ یک بچه نهنگ بود که برای اولین بار می خواست با مامان و بابایش به گردش برود.بچه نهـنگ گفت:من…

قصه کوچولوی مهربون

9 سال ago

کوچولوی مهربون کوچولوی مهربون             آب رو نریزی بیرون ده روزه سرما خورده              کوچولوی بازیگوش می خواهی بدونی چرا؟        به قصه…

قصه سرگذشت یک قطره آب

9 سال ago

سرگذشت یک قطره آب تکه ابر بزرگ تو آسمون این طرف و آن طرف می رفت.ابر هزار و یک قطره…

قصه بچه گوزن اخمو

9 سال ago

بچه گوزن اخمو گوزن کوچکی بود که فکر می کرد با بقیه حیوانات فرق دارد.او همیشه اخم می کرد و…

قصه دو کودک با ادب

9 سال ago

دو کودک با ادب روزی امام حسن(ع) و امام حسین(ع)که هر دو کودک بودند برای نماز خواندن به مسجد رفتند.پیرمردی…

سوره ی فاتحه

9 سال ago

سوره ی فاتحه در این بخش می خواهیم کودک شما را با سوره فاتحه و معنی آن آشنا کنیم بسم…

قصه شب بخیر کوچولو

9 سال ago

شب بخیر کوچولو بابک 4سالش بود  و 2سال بود که به مهد کودک می آمد او در گروه سرود مهد…

قصه مسابقه ی رادیو

9 سال ago

مسابقه ی رادیویی مادربزرگ کتاب می خواند صدای رادیو هم می آمد.مریم به کنار مادربزرگ آمد و سلام کرد مادر…

قصه یک روز به یاد ماندنی

9 سال ago

یک روز به یاد ماندنی محمد آماده شد کیف اسباب بازی هایش را برداشت و منتظر پدربزرگ که قول داده…

قصه گنجشک کوچولو

9 سال ago

قصه گنجشک کوچولو خانه ی گنجشک توی یک جعبه بود .گنجشک خانه اش را از شاخه های درخت بید آویزان…