خانم گاوه خوابیده بود؛ اماگوساله خوابش نمی امد. او گرسنه بود و دلش می خواست شیر بخورد. خانم گاوه با تنبلی چشم هایش را بازکردوکفت: تو که هنوز بیداری … چرا نمی خوابی؟ گوساله گفت: اخه گرسنه ام . خانم گاوه دمش را تکان داد و گفت : تو که همین الان شیر خوردی! بعد چشم هایش را بست و خوابید. گوساله که هنوز گرسنه بود با خودش گفت: بهتر است بروم بیرون کمی علف بخورم .مادرم می گوید علف خیلی خوش مزه است.
با این فکر اهسته از کنار مادرش بلند شد و از طویله بیرون رفت . کمی این طرف و ان طرف را گشت بعد اهی کشید و با خودش گفت: من که تا حالا علف ندیده ام . اصلا نمی دانم علف چه شکلی است. زاغچه در ان نزدیکی بود. گـوساله به طرفش رفت وپرسید: سلام تو میدانی علف چه شکلی است ؟ زاغچه خندید و گفت: خب معلوم است که می دانم! علف سبز و نازک است ، بوی خوبی هم دارد.
گوساله پرسید: سبز چه رنگی است؟ زاغچه گفت: سبز سبز است دیگر! مثل … بعد دور و برش را نگاه کرد و گفت : به پرهای من نگاه کن این ها سفید وسیاه هستند اما سبز نیستند. تو باید به دنبال چیزی بگردی که رنگ پرهای من نباشد. گوساله از زاغچه تشکر کرد و راه افتاد . سر راهش هر چیزی را که می دید با دقت نگاه می کرد؛ اما هیچ کدام سبز نبودند. همه مثل پرهای زاغچه سیاه و سفید بودند!
گوساله همه جا را گشت. خیلی هم گشت.
اما علف پیدا نکرد. خسته شد و با خودش گفت: پیدا کردن علف چقدر سخت است. و پیش مادرش برگشت. خانمگاوه تازه از خواب بیدار شده بود. گوساله که خیلی گرسنه اش شده بود به طرفش دوید.خانم گاوه با نگرانی پرسید : کجا رفته بودی؟ گوساله حرفی نزد . فقط سینه مادرش را به دهان گرفت وتندتند خورد. بعضی از جانوران نمی توانند همه رنگ ها را ببینند. به این جانوران «کور رنگ» می گویند . گاو یکی از این جانوران است . گاو همه چیز را سیاه و سفید می بیند.
چرا روز جمهوری اسلامی ایران برای بچهها مهم است؟ روز جمهوری اسلامی ایران یادآور روزی…
نوروز، جشن تولد طبیعت برای کودکان نوروز مثل یک قصهٔ پریان است که هرسال تکرار…
چرا آغاز تعطیلات نوروزی برای بچهها مهم است؟ آغاز تعطیلات نوروزی مثل باز شدن دروازهی…
هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…
بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…