متأسفانه امروزه یکی از شایعترین مشکلات والدین در رابطه با کودکان، توقع زیاد، لوس و خودخواه بودن آنهاست که شاید یکی از عمده ترین دلایل آن به نحوه و نوع زندگی امروزه برگردد. تعداد کم فرزندان، شرایط زندگی ماشینی امروزه، تنوع زیاد وسایل و اسباب بازی، چشم و همچشمی، تجمل گرایی که خیلی وقتها بعضی از امکانات و وسایلی تنها بدلیل چشم و همچشمی، پز دادن و تظاهر برای کودکان تهیه می شود و در نتیجه کودکانی لوس و خودخواه به بار آورده که اولین مشکلات آن گریبانگیر خود والدین خواهد شد. و زمانیکه حسابی درگیر شدند به فکر چاره می افتند، هنگامی که والدین در ابراز محبت افراط کرده و به خواسته های کودک سریع و راحت پاسخ می گویند به مرور کودک دچار خودخواهی شده و احساس می کند همه خواسته هایش باید انجام شود و اگر با مخالفتی روبه رو شود رفتارهای ناپسند مثل جیغ کشیدن، گریه کردن، پرخاشگری و ناسازگاری از خود نشان میدهد.
به طور کلی هر خانواده در ارتباط با فرزند خود شیوه خاصی دارد و این نحوه برخورد در تلاقی با ساختار ژنتیکی هر فرد باعث می شود که شخصیت هایی بسیار متفاوت و متمایز شکل بگیرد، کودک در سالهای اولیه زندگی خود آموزش دیده و تربیت شده و سبک خاص رفتار پیدا می کند و این سبک رفتار الگویی تقریبا ثابت و دائمی است و تعیین کننده نحوه ارتباطات و برخورد او را در آینده و با دیگران را شکل می دهد، رشد اجتماعی کودکان یکی از حیطه های رشدی است که براساس آن می توانیم متوجه شویم که کودک مطابق
با سنش رفتار می کند یا خیر و اگر مطابق با سنش رفتار نکند باید دید چه دلایلی وجود دارد و زمانی که کودکی راههای برقراری ارتباط سالم را نمی داند و در برقراری رابطه سالم با همسالان خود ناتوان است یعنی از لحاظ اجنماعی متناسب با سن خود رشد نکرده و غالبا چنین کودکی، کودک لوس نامگذاری می شود و عمدتا دلیل اصلی آن روش های تربیتی غیرقابل قبول والدین است و بخصوص والدین محبت کننده افراطی صرفا با محبت های بی حد و حساب مانع اجتماعی شدن کودک خود می شوند. و چنین کودکانی معنای صبر و تحمل را در زندگی نمی آموزند و انسانهایی عجول، با شخصیت متزلزل بار خواهند آمد، بنابراین والدین علاوه بر محبت کردن بر فرزندان خود باید قاطع هم باشند و این به این معنی نیست که پرخاشگر بوده و چنانچه کودک از ما پیروی نکرد با زور و خشونت مواردی را به او تحمیل کنیم.
در حالیکه منظور از ناطع و جدی بودن این است که از اصولی پیروی کنیم و قوانینی بسرای فرزندانمان داشته باشیم و البته شرط اصلی و لازم برای اجرای این قوانین این است که همه اعضای خانواده از این اصول پیروی کنند و والدین باید ثبات خلق و اندیشه و رفتار داشته و چنانچه بر اصول خود پایبند نباشند و تغییر دهند فرزندان نیز به قوانین و اصول خانواده پایبند نخواهند بود.
۱- چون هنگامیکه کودک لوس و پرتوقع جواب منفی میشنود و با خواسته هایش مخالفت می شود سر و صدا به راه می اندازد پس بهتر است برای رفع این مشکل ابتدا از خانه شروع کنید نه یک مکان عمومی تا مشکلی برایتان پیش نیاید، قطعا کودک شما می داند که شما در یک مکان عمومی نمی توانید عکس العملی در برابر رفتار او نشان دهید.
۲- از جیغ و داد زدن و سر و صدا راه انداختن او نترسید و کوتاه نیاییده اتفاقی نمی افتد و بالاخره خسته میشود، مقاومت کنید.
۳- برای او توضیح دهید، زمانی خواسته اش انجام می شود که تقاضایش را درست مطرح کرده و شما هم بعد از بررسی خواسته اش در مورد رد با پذیرفتن آن تصمیم می گیرید و البته در صورت در خواسته اش دلایل را برای اور توضیح دهید
۴- چنانچه حرفهای شما را پذیرفت حتما او را تحسین و تشویق نمایید.
۵- برای تشویق او می توانید زمانیکه به خرید می روید برای او مشخص کنید که چون رفتار مناسبی داشته می تواند یک چیز را در فروشگاه به انتخاب خود بخرد.
۶- فراموش نکنید قبل از اعمال هر قانونی باید حتما برای او توجیه کرده و آموزش داده و خواسته ها و انتظاراتتان را واضح و صریح برایش شرح دهید و مطمئن شوید که متوجه شده شما از او چه توقعی دارید و چه رفتاری را انتظار دارید.
۷- چنانچه از راه تشویق و تحسین به نتیجه نرسیدید، از تدابیر منفی استفاده کنید و محرومیت موقت را برای او به کار ببرید مثلا او را از تماشای تلویزیون، بازی با کامپیوتر، رفتن به پارک، خوراکی مورد علاقه و یا هر چیز دیگری محروم کنید، توجه کنید که مدت تنبیه طولانی نباشد و متناسب با رفتار او باشد.
بسیاری اوقات مشکلات، اختلافات، تفاوتهای سلیقه ای بین بزرگترها به بچه ها هم انعکاس داده میشود. بخصوص زمانیکه پای مادر شوهر، خواهر شوهر عروس، زن برادر، مادرزن و داماد… در میان باشد همان اختلاف و مشکلات همیشگی جامعه ما، مسائلی که شاید خیلی وقتها بی اهمیت و ساده است اما از روی غرض ورزی، بی تجربگی، حساسیت بیش از حد، به یک غائله و جنگ بی پایان تبدیل می شود و حتی دامن فرزندان ما را هم می گیرد و نسل به نسل ادامه پیدا کرده و می کند.
بعضی وقتها این مشکلات رنگ دلسوزی، محبت، و غیره به خود می گیرد ولی از روی لجبازی صورت می پذیرد و مثلا عروس و مادر شوهر براساس مشکلی که با هم دارند هر کدام به یک شکل با نوه و فرزند رفتار می کنند و این وسط کودک بیگناه و بیچاره بلاتکلیف می ماند و نمی داند چگونه باید رفتار کند و چه درست است و چه نادرست، البته همیشه هم اینگونه نیست و این رفتارها واقعا از سر عشق و علاقه و محبت است.
یعنی پدربزرگ و مادربزرگ به دلیل محبت بیش از حدی که نسبت به نوه خود دارند و هم به دلیل روش های مخصوص خود، نوع زندگی، سن، تفاوت نسلها، ناخواسته رفتارهایی انجام می دهند که منجر به لوس شدن کودک می شود و یا چون ترس از تنها ماندن و بی توجهی دارند می خواهند با محبت بی حد و اندازه نوه را به سمت خود جلب کنند و دوست ندارند کودک از آنها برنجد. حالا باید چکار کرد که فرزند ما توسط پدربزرگ و مادربزرگ لوس نشود.
۱- در ابتدا توجه داشته باشید که هر دلیلی برای این محبت وجود داشته باشد هرگز نباید فراموش کنید که حرمت پدر و مادر حفظ شود. و کودکان تماشاگر رفتارهای شما هستند. هر طور رفتار کنید آنها هم همانگونه رفتار خواهند کرد بنابراین چنانچه دیدید که مخالفت شما با روشهای پدربزرگ و مادربزرگ موجب رنجش خاطر آنها و از بین رفتن حرمتها می شود سعی کنید چشمانتان را ببندید و سخت نگیرید. اما در غیر اینصورت سعی کنید با سختی مؤدبانه به پدربزرگ و مادربزرگ تذکر داده و صحبت کنید و آنها را توجیه کنید که رفتارشان چه عواقبی در پی خواهد داشت. البته همانطور که گفته شد نگذارید این مسائل موجب ایجاد کدورت شود.
۲- همانطور که توضیح داده شد بزرگترها به دلیل شرایط سنی، نگران تنها ماندن و بی توجهی و دور شدن فرزندان از آنها هستند مخصوصا مادران که در این سنین افسردگی ناشی از دوران یائسگی و اضطراب تنها ماندن باعث می شود که با محبت سعی در حفظ فرزندان نمایند. در نتیجه متوجه این دوره سنی حساس و مسائل ناشی از آن باشید و سعی کنید آنها را درک نمایید.
۳- فرزندان را متوجه تفاوت خانه خود با خانه پدر و مادر بزرگ نمایید و بگویید دلیل نمی شود که هر رفتاری در آنجا دارد در خانه هم داشته باشد و خانه مقررات و قوانین خاص خود را دارد و هر قانونی که شما گذاشتید باید رعایت شود.
۴- به پدربزرگ و مادربزرگ بگونید که بودن آنها در کنار فرزندان کافی است و نیازی به انجام خواسته های غیر منطقی و نامعقول و بیش از حد آنها نیست و این مسئله را می توانید با توجه کافی به پدربزرگ و مادربزرگ نشان دهید تا آنها بدانند که شما همیشه در کنارشان هستند چه آنها این محبت ها را انجام دهند و چه ندهند.
۵- اگر پدربزرگ و مادربزرگ در خریدن وسایل غیرضروری افراط می کنند می توانید از آنها بخواهید وسایلی که مورد نیاز کرده است تهیه کنند و محترمانه از آنها بخواهید که فلان وسیله مورد نیاز است و کودک خوشحال می شود که آنها برایش تهیه کنند و یا می توانید از آنها بخواهید بجای خرید وسیله ای پول آن را به کودک بدهند که پس انداز نماید. البته همانطور که قبلا هم متذکر شدیم مواظب باشید که این درخواست موجب رنجش آنها نشود.
۶- می توانید به شکل غیر مستقیم و طوریکه پدربزرگ و مادربزرگ متوجه نشوند که قصد دارید از رفتار آنها ایراد بگیرید در جریان برنامه ها، کتابها و آموزشهایی در این راستا قرار دهید و با ظرافت و دقت آنها را متوجه اشتباهاتشان بکنید بدون آنکه خودتان درگیر شوید مخصوصا برنامه های تلویزیونی که در این زمینه و مسائل تربیتی پخش می شود می توانید با اطلاع از زمان پخش آنها طوری برنامه ریزی کنید که آنها این برنامه ها را ببیند و در جریان مسال تربیتی روز قرار بگیرند.
۷- در پایان باز هم یادآوری می کنیم، حساسیت بیش از حد از خود نشان ندهید و احترام نسبت به آنها را حفظ کنید و اگر مطمئن هستید آنها از برخورد و گفتار شما می رنجند بهتر است سکوت کنید. اما در منزل خودتان آنگونه که می خواهید اعمال قانون نمایید و کودکان را ملزم به رعایت قوانین درون خانه نموده و کودکان بدانند در این مورد جدی هستید و در خانه باید آنچه را که میخواهید انجام دهند و گریزی نیست.
زود رنجی یکی از مشکلات رفتاری رایج بین کودکان دبستانی است و نقطه اوج آن در پسران سن ۱۱ سالگی و دختران تا دوره بلوغ است و تا حدودی مربوط به تمایل زیاد کودک به پذیرش اجتماعی است و زمانی که کودک مخالفتی می بیند سریع می رنجد و ناراحت می شود، البته در بعضی از مواقع شیرهای مؤثر برای جلب توجه و جلب موافقت و تسلیم والدین است و کودک از این راه می خواهد به خواسته هایش برسد و بسیاری از والدین از اینکه کودکشان از آنها آزرده شود احساس گناه می کنند و در نتیجه سعی می کنند تا کارها را بر وفق مراد او انجام دهند و متأسفانه خیلی وقتها این خصوصیت اخلاقی تا دوره بزرگسالی حفظ می شود و غالبا هنگامیکه چنین کودکی وارد اجتماع می شود بسیار آسیب می بیند:
١- بررسی کنید تا ببینید فرزندتان از چه حرفها و رفتارهایی ناراحت می شود و یک لیست تهیه کنید.
۲- به او یادآوری کنید لزومی ندارد نسبت به بعضی از حرفها واکنش نشان دهد.
٣- خودتان الگو باشید و به او نشان دهید در خیلی از موارد قوی هستید و نسبت به مسائل بی اهمیت، حساسیت نشان نمیدهید.
۴- از افراد مثبت که روحیه قوی و خوبی دارند کمک بگیرید و آنان را در معرض دید کودک قرار دهید.
۵- روشهای کسب آرامش را به او بیاموزید (مراجعه به پایان کتاب).
۶- ورزش کردن در این مورد بسیار مفید است.
۷- داستان هایی از زندگی افراد موفق که مورد آزار و اذیت و سختی های فراوان قرار گرفته اند اما با روحیه مثبت و قوی به موفقیت های بسیار رسیدند را برایش شرح دهید.
۸- کودک را در گروه و جمعهای همسالان وارد کنید.
۹- می توانید بعضی از رفتارها و حرفهای آزار دهنده را شما و او آنقدر تکرار کنید تا برایش عادی شود.
۱۰- اگر در معرض مسخره کردن دیگران قرار می گیرد و بسیار ناراحت میشود به او بگویید از آن فرد خیلی واضح و صریح بپرسد که منظورش از بیان این حرف چه بوده؟
۱۱- به کودک برای دادن پاسخ های مناسب و با رفتار مناسب هنگامیکه در معرض گفتارها و رفتارهایی که او را می رنجاند قرار می گیرد آموزش دهید.
۱۲- به او بگویید بسیاری از این حرفها از روی حسادت و با جلب توجه است.
هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…
بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…
در پر تو فعالیت چشمگیر غدد پستانی و تغذیه کامل مادر، کودکی که از شیر…
از جمله مراحل زایمان در بیمارستان از شما معاینه لگن به عمل می آید، تا…
زایمان شما نه ماه بارداری را پشت سرگذاشتید و حالا لحظه ای که منتظرش بودید…