کودکان را با طلاق توسط این کتاب داستان آشنا کنید

معرفی کتاب هایی که می توانید با کمک آن به کودکان تان درمورد طلاق توضیح دهید

قبل از این، با کتاب ‌های نردبان که به یادگیری مهارت‌ های زندگی به فرزندان می‌ پردازد؛ آشنا شده ‌ایم. هم اکنون یکی دیگر از کتاب‌ های این مجموعه را به شما معرفی خواهیم نمود. “به خاطر دسر شکلاتی” به از هم جدا شدن والدین و تجربه و احساس فرزندان از این اتفاق مهم می ‌پردازد.

پسرک قهرمان ماجرا، یک روز صبح مقداری زودتر از هر وقت دیگر از خواب بیدار می ‌شود. پدر او هنوز در خواب به سر می برد و مادرش هم در منزل نمی باشد. وی اطلاع دارد که برادرش به دسر شکلاتی علاقه زیادی دارد. پس از یخچال یک دسر بر می ‌دارد و به طرف اتاق برادرش می ‌رود. این دو با خوشحالی و خنده در حال خوردن دسر هستند و در همین حین دسر را به دیوار و لباس‌ های شان می ‌مالند و زیاد می ‌خندند. هنگامی که پدر از خواب بیدار می ‌شود و آن ها را در این وضعیت مشاهده می کند، می زند زیر خنده. در همین هنگام مادر از راه می ‌رسد و با مشاهده این حالت بچه ها و خندیدن پدر، شروع به ناراحتی و دعوا و داد و فریاد می ‌کند. پس از آن مادر برای همیشه خانه را ترک کرد. در ابتدا پسر گمان می ‌کند مادرش به علت اشتباهی که او انجام داده است با پدرش قهر کرده است. پدرش برای او توضیح می دهد که او و مادرش دیگر قرار نیست با یکدیگر زندگی کنند و باید زندگی تازه ای را آغاز کنند.

پسرک به دفعات احساس عذاب وجدان به سراغش می آید؛ به این دلیل که فکر می کند مقصر این اتفاق او و برادر کوچک ترش هستند که مادر و پدرش از یکدیگر جدا شده ‌اند. بارها در مورد آن روز فکر می ‌کند؛ اما در این خصوص با برادر کوچک و پدرش حرف نمی زند. زندگی آن ها خیلی تغییر کرده است. دیگر پدر بعد از ظهرها به سر کار می ‌رود و صبح‌ ها در کنار برادر کوچک در منزل می ‌ماند. وقتی او از مدرسه باز می ‌گردد، ناهاری که پدرش مهیا کرده را می ‌خورد و پس از آن آن ها بعد از ظهرها تا شب پیش یک خانمی که از چند بچه مراقبت می ‌کند می ‌مانند. در آن خانه به آن ها به مراتب خوش می گذرد. تا شب که آن ها شام را می خورند و می خوابند و پدر برای رفتن به منزل به دنبال شان می آید. پدر به دفعات به یادشان می آورد که به چه اندازه دوست شان دارد. آن ها با کمک یکدیگر بازی و آشپزی می کنند. آخر هفته ها هم برای دیدن مادر پیش او می روند. زمانی که پیش مادر هستند هم خیلی به آن ها خوش می‌ گذرد. خانه مادر کمی کوچک تر است اما باز هم مادر مانند همیشه مهربان است. تا این که پسرک به مادرش عنوان می کند که خیلی ناراحت و متأسف است که با کثیف کردن خودشان، موجب عصبانیت مادر و جدایی او با پدر شده است. پسر به مادرش یادآور می شود که پدرش نقشی در اشتباه آن ها نداشته است. مادر که تا امروز از این فکر ناراحت کننده پسر خود اطلاعی نداشته، وی را بغل می کند و به او می ‌گوید که جدایی او با پدرش به هیچ عنوان به خاطر رفتارهای بچه ‌ها نبوده است. به پسرک قول می ‌دهد که تا آخر عمر آن ها را دوست خواهند داشت و مواظب آن ها خواهند بود. با توجه به این که پسرک هنوز هم از جدایی والدینش ناراحت می باشد؛ اما اکنون تا حدودی خیالش راحت شده که او مقصر هیچ چیزی نیست.

کودک از این کتاب چه می‌آموزد؟

جدایی پدرها و مادرها به عنوان یکی از اتفاقات عادی در زندگی امروزه محسوب می شود؛ با توجه به این تغییراتی که پس از طلاق در زندگی فرزندان به وجود می ‌آید؛ و هم فشاری که خود والدین در طول این دوران تجربه می ‌کنند؛ موجب به وجود آمدن احساسات و رفتارهای نادرست، پرخاشگرانه یا افسردگی برای تمام افرادی است که درگیر آن هستند.

مطمعناً کودکان بیشتر از والدین به این احساسات و سردرگمی ‌ها دچار می ‌شوند. زیرا آن ها در آرامش و تکرار برنامه زندگی روزمره، بهتر رشد می‌ کنند و ذهن و عاطفه آن ها، زمانی که زندگی قابل پیش بینی است؛ بهتر رشد می کند. با وجود این اتفاقات، باید این موضوع را به خوبی درک کنیم که جدایی والدین مثل بمبی است که روند زنگی و برنامه ‌های مرتب و عادات زندگی فرزند را منفجر می‌ کند. درک درست جدایی والدین و استرس رو به رو شدن با شرایط جدید، گاهی اوقات از تحمل و توان ذهنی کودک بالاتر است. در این مرحله است که والدین باید نقش حمایتگر و حفاظت کننده خود را بیشتر از قبل جدی بگیرند.

کودک بیشتر اوقات به دنبال پیدا کردن نشانه ‌هایی است که دلیل طلاق والدین را متوجه شود و به اصلاح، باعث برگشتن تمام چیزها به شرایط اولیه شود. پدر و مادر موظفند به صورت کامل به فرزند خود توضیح دهند که وی هیچ گونه نقش و تقصیری در جدایی آن ها نداشته است. محبت و حمایت پدر و مادر باید کاملا طبیعی و به دور از افراطی بودن باشد و رفتارهای تربیتی و حمایتی آن ها هماهنگ باشد؛ به این دلیل که کودک این شکاف را به خوبی می ‌بیند و تلاش می ‌کند توجهات بیشتری از والدین خود دریافت کند. جدایی والدین، ممکن است اتمام زندگی مشترک آن ها با یکدیگر باشد؛ اما تا همیشه باید به خاطر مسائل و مشکلات فرزندان خود با یکدیگر در ارتباط باشند و یک رابطه سالم و دوستانه را به وجود آورند. کودک احتیاج دارد با دوست داشتن پدر و مادر و دریافت محبت از آن ها، احساس آرامش کند. به هیچ عنوان نباید کودک را به این بازی آسیب زا وارد کنیم که دوست داشتن یکی از والدین، به معنی دوست نداشتن طرف مقابل است. احساسات کودک نسبت به هر کدام از والدین باید درست و واقعی باشد و سوء تفاهم ها و اختلاف نظرات والدین نباید در زمان حضور کودک مطرح گردد.

به همین ترتیب انجام مسئولیت والدین امری سخت و احتیاج به توجه مستمر به جزییات زیاد است و در صورت جدا زندگی کردن پدر و مادر از هم، هماهنگی و همراهی خیلی بیشتری را می ‌طلبد.

این کتاب به صورت روان احساسات کودک را توضیح می دهد. هر چند زندگی واقعی و مشکلات میان والدین خیلی شدیدتر و پیچیده ‌تر از ماجرای این کتاب است؛ اما برای آشنایی با فرآیندهای ذهنی کودک، خیلی مفید است.

در آخر این کتاب هم پیشنهادات خوبی ارائه شده است که به پدر و مادر کمک می‌ کند خود را برای رو به رو شدن با مسائل کودک خود در هنگام طلاق آماده کنند.

کتاب هشت پای گیگیلی

هشت پای گیگیلی علاقه زیادی به قلقلک دادن همه دارد؛ اما تعدادی از دوستانش از این مدل شوخی او اصلاً خوششان نمی ‌آید. آن ها توقع دارند که هشت پا به صورتی که خودشان هم دوست داشته باشند و به آن ها خوش بگذرد؛ با آن ها بازی کند. اما هشت پا فقط دلش می خواهد قلقلک بدهد؛ زیرا بازی و کار دیگری را بلد نمی باشد. تا این که یک روز در هنگام قلقلک دادن صدف دریایی، موجب آمدن عطسه بی ‌موقع او و افتادن مروارید صدف به درون اقیانوس می‌ شود.  هشت پا و صدف از این که این اتفاق افتاد خیلی ناراحت شدند؛ اما هشت پا تصمیم می‌ گیرد که باید هر طور که شده اشتباه خود را جبران و مروارید را پیدا کند.

برای انجام این کار باید هشت پا خیلی سریع شنا کند؛ از بین تخته سنگ‌ ها و مسیرهای باریک عبور کند و به عمقی که تاکنون به آنجا نرفته است برود. در کف اقیانوس هم باید مروارید را از دست یک مارماهی خیلی بزرگ و ترسناک بیرون بکشد و از دست او فرار کند. این که هشت پا در این راه خطرناک و ناشناخته به چه صورت عمل می کند و توانایی های تازه خود را می شناسد؛ جالب توجه و شیرین است. هشت پا در حال گذر از این موقعیت به تجربه های جدید دست می یابد که علاوه بر قلقلک دادن، می‌ تواند خیلی منعطف و سریع باشد؛ خوب و آسان تا اعماق بیشتری شنا کند؛ دوستان جدیدی پیدا کند که در برطرف نمودن مشکلات به او کمک می ‌کنند. در موقع لازم از خطرات فرار کند و از مرکب خود برای پنهان شدن استفاده نماید. اکنون او می ‌داند که باید در هر شرایطی رفتار مخصوصی داشته باشد، او توانایی های بالایی دارد که با به دست آوردن تجربه های تازه، می ‌تواند آن ها را بشناسد، بروز بدهد و تقویت کند.