این نگرانی که آیا فرزند لوس تربیت می کنید یا خیر، هنگامی مطرح می شود که در هفته های اول تولد، نوزاد به جای استراحت ، دایم گریه کند . دراین حالت وقتی شما او را بغل می کنید و راه می برید، ساکت می شود و زمانی که او را در رختخوابش می گذارید گریه را شروع می کند. شاید حرکت ملایم و گرمی آغوش مادر قدری نوزاد را تسکین می دهد . تصور نمی کنم در ماه اول و حتی ماه دوم با این عمل نوزاد لوس بشود، به ویژه آن که در ۴ یا ۵ ماهگی می توان این عادت (بغلی بودن) او را از بین برد.
شما می توانید از سه ماهگی (و گاه تا ۴ و ۵ ماهگی) که دل درد و گریم های هیجانی و حالت های نحسی و عصبی بیشتر کودکان برطرف می شود، در مورد لوس شدن فرزند دقت بیشتری به عمل آورید . مادرانی که در این مدت فرزند را بغل کرده و راه برده اند باید کمی نازکدلی را کنار بگذارند و با قاطعیت مهربانانه به او بگویند که باید بخوابد و مادر برود، حتی اگر چند دقیقه ای فریاد بزند.
والدینی که زیاد با کودک بازی و تفریح و شوخی می کنند باعث لوسی او می شوند. در این صورت کودک بازی با خود و به تنهایی را نمی آموزد ، حوصلهاش سر می رود و برای جلب توجه دیگران گریه را آغاز می کند. در نتیجه بازی با کودک که ابتدا برای مادر نیز با شادی همراه بود، به صورت وظیغمای اجباری در می آید.
مادری که با شروع کریه تسلیم خواستهای کودک می شود ، پس از مدتی تحت فرمان او در می آید . در این حالت، کودک خود رای و مستبد و خواسته هایش زیادتر می شود و مادر عشق و علاقه اش را نسبت به فرزند کاهش داده و در خود احساس شرمندگی می کند و برای خروج از این بن بست به چاره اندیشی می پردازد.
فرزند اول از نظر والدین، عزیزترین موجود جهان است و تا مدتها مورد عشق و علاقه شدید آنهاست . به علاوه پدر و مادر تلاش می کنند آرزوها و نگرانیهایشان را در او منعکس کنند .احساس مسئولیت شدید و در نتیجه نگرانی والدین نیز باعث لوس شدن کودک می شود. مثلا ” گریه کودک شما را وادار می کند برای تسکین او قدمی جدی بردارید . اما در مورد فرزند دوم، اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرده و شرایط را در نظر میگیرید. باید به خاطر خود کودک ، خواسته های نادرست او را بدون احساس گناه رد کنید.
برخی والدین برای لوس کردن بچه ها ، شرایط مناسب تری دارند : مثلا والدینی که مدتها بچه دار نمی شده اند و حالا هم مطمئن نیستند که صاحب دومین فرزند شوند ، والدینی که اعتماد به نفس کمی دارند و خود می خواهند که اسیر فرزند باشند و انتظار دارند همه آرزوهای سرکوب شده شان را به یاری او عملی سازند، والدینی که فرزند خوانده یا فرزند دیگری را بزرگ می کنند و تصورشان این است که برای اثبات صداقت خود در تربیت این کودکان باید تلاشهایی فوق انسانی از خود نشان دهند ، والدینی که در زمینه روانشناسی کودک ، پرستاری و پزشکی مطالعه یا فعالیت حرفه ای داشته اند و بیشتر از دیگران خود را موظف به اثبات ظرفیت و شایستگی شان می دانند (درواقع ، آگاهی بیشتر از نظریه ها و کار شما را دشوارتر می سازد ).
والدینی که بعد از خشونت با فرزند پشیمان می شوند و برای جبران رفتارشان به همه خواسته های کودک پاسخ مثبت می دهند، و یا پدران و مادرانی که شنیدن گریه فرزند برایشان غیرقابل تحمل به نظر می رسد و از این احساس ، شرمنده می شوند.
این پدران و مادران به هریک از این علتها و یا هر علت دیگری ، با اشتیاق حاضرند آسایش و حقوقشان را فدای فرزند کنند و در عین حال از اینکه به همه خواستهای او پاسخ مثبت می دهند ، عصبانی هستند. اگر کودک می دانست خواسته های عاقلانه اش چیست، این فداکاریها موثر بود ، ولی او نمی داند چه چیز برایش خوب است . کودک از نظر طبیعی انتظار دارد رهنمود های قاطعی از والدین دریافت کند و این کمک به او آرامش می دهد . اگر در این امر حساس ، والدین دچار تردید باشند ، کودک هم احساس ناراحتی می کند .
اگر پدر و مادر با شروع گریه ، به تصور اینکه به حال خود گذاشتن کودک اشتباه است، فورا او را بغل کنند ، طفل نیز چنین رفتاری را می پذیرد . درنتیجه هرقدر والدین بیشتر تسلیم شوند ، توقع کودک نیز بیشتر می شود . انسان در هر سنی ، عقیدهاش را به کسی بیشتر تحمیل می کند که بیشتر تسلیم اوست.
هرقدر زودتر از لوسی فرزند با خبر شوید ، درمانش آسان تر است ، اما در هر حال به ارادهای محکم ، بدور از رقت قلب ، نیاز است . برای کسب روحیه مناسب به یاد داشته باشید که در بلند مدت ، خواسته های غیرمنطقی و وابستگی زیاد ، برای کودک بیشتر از شما خطرناک است . زیرا ، این تقاضاها ، تعادل روانی او را برهم می زند و امکان سازگاریش را با شرایط زندگی کاهش می دهد.
برنامه ای بریزید و اگر لازم می بینید آن را روی کاغذ بیاورید که در بیشتر ساعتهای بیداری فرزند ، مشغول به کاری باشید و با جدیت آن را اجرا کنید. وقتی فرزند از شما میخواهد که او را بغل کنید، دوستانه و ملایم به او بگویید باید فلان کار را انجام دهید. شاید کودک معنای حرف شما را نفهمد اما لحن قاطع شما را درک می کند . بعد به انجام کار مشغول شوید. طبیعی است که لحظه های شروع برنامه دشوار است . اگر در آغاز نزدیک کودک نباشید و زیاد حرف نزنید ، این تغییر رفتار ممکن است زودتر مورد قبول واقع شود و به این ترتیب مادر از ذهن کودک بیرون می رود و او خود را به کار دیگری مشغول می کند.
به عکس، بعضی کودکان اگر بتوانند مادر خود را ببینند یا صدای او را بشنوند ، رفتار جدید را بهتر می پذیرند . اگر می خواهید کمی با فرزند بازی کنید ، بگذارید او به آغوشتان بیاید ، ولی او را راه نبرید. در این حالت ممکن است از بغل شما خارج شود و به دنبال اسباب بازیهایش برود ، در صورتی که اگر او را حرکت بدهید ، به محض اینکه بخواهید زمینش بگذارید، گریه را سر می دهد. وقتی کودک در کنار شما دایم نق می زند که او را بغل کنید. او را به حال خود بگذارید و مشغول کارتان بشوید.
مقاومت در برابر خوابیدن، از مشکلات عمدهای است که به تدریج به وجود می آید و معمولا نتیجه دل درد با کریمهای هیجانی است، ولی شکلی از لوسی به حساب می آید. مثلا نوزادی که تا چند ماه از دل درد گریه می کرده و مادر برای تسکین درد او را در آغوش می گرفته و راه می برده است حال که ناراحتی اش برطرف شده نیز می خواهد او را بغل کنند و راه ببرند . به همین جهت سعی می کند مدتی بیدار بماند تا به این هدفش برسد .
گاه کودک در آغوش مادر به خواب می رود ولی به محض قرار گرفتن در رختخواب بیدار می شود و فریاد می کشد ، و اینگونه خوابیدن ، برای کودک و مادر فرساینده است. کودک روزها بدخلقی می کند و کم کم اشتهایش را از دست می دهد، والدین نیز به تدریج عصبی و کم حوصله می شوند. نباید اجازه داد یک بچه تا این حد بزرگسالان را تحت فرمان خود درآورد. خود کودک نیز چنین تصور می کند که نباید تا این اندازه خودرای باشد اما چاره ای ندارد.
اگر پدر و مادر بدانند که این رفتار کودک برای همه زیان آور است، ترک عادت بسیار آسان است : وقت خواب ، او را به رختخوابش برده و بخوابانید ، با مهربانی همراه با قاطعیت به او شب بخیر بگویید و ترکش کنید و دیگر پیش او برنگردید. بیشتر کودکان از این عمل عصبانی می شوند و مدتی گریه می کنند ولی وقتی دیدند پاسخی داده نشد، به خواب می روند. شبهای بعد کودک کمتر گریه میکند و به به تدریج به شرایط جدید خو می گیرد . این گریه ها علتی جز عصبانیت ندارد و ترس از اینکه طفل دچار ناراحتی شده باشد ، بی مورد است.
بعد از ترک این عادت کودک به مراتب سالم تر و شاداب تر خواهد بود . لازم نیست پنهانی به رختخوابش سر بزنید تا از سلامت او با خبر شوید و یا به او اطمینان بدهید که در کنار او هستید، زیرا فقط گریه هایش طولانی تر و شدیدتر می شود.
دراین حالت کودک به راحتی به رختخواب می رود و زود میخوابد ولی به تدریج در شب بیدار می شود و به این وضع عادت می کند. گاه سرماخوردگی، درد ناشی از عفونت گوش و یا درآوردن دندان آنها را بیدار می کند. این ناراحتی باعث می شود که والدین در شبهای بعد هم با وجود بهبود نسبی کودک ، به محض گریه کردن فرزند، او را بغل کنند. کودکان هم مانند بزرگسالان با جابه جا شدن در بستر کمی بیدار می شوند که اگر چند شب پیاپی آنها را بغل کنیم به این جریان عادت می کنند.
درمان معمولا ساده است: اصل آن است که کودک یاد بگیرد که از بیداری شبانه بهرهای نمی برد. راه آموزش هم این است که چند شب پیاپی وقتی کودک بیدار شد و گریه کرد، اعتنایی نکنید تا هرچه می خواهد گریه کند و به تدریج آرام بگیرد.
من به تجربه دریافته ام که رعایت یک اصل دیگر نیز مهم و ضروری است . وقتی کودک بیدار می شود و چشمش به پدر و مادر می افتد ، حتی اگر آنها وانمود کنند که خواب هستند ، عصبانی می شود و بیشتر گریه می کند. دراین حالت جدایی از کودک ، حتی به شکل موقتی لازم است و رهنمود های نیز میتوانند موثر باشند.
برخی کودکان وقتی خشمگین می شوند ، استفراغ می کنند ، درحالی کدما درنگران می شود و به سرعت او را تمیز و نوازش میکند . به علاوه ، با شروع گریه در دفعههای بعد ، مادر فورا به طرفش می رود. این رفتار در ذهن کودک اثر می گذارد و دفعه بعد احتمالا بیشتر استفراغ میکند . حالت وحشتزده کودک نیز در مادر تاثیر گذاشته و به نوبه خود کودک را به شدت می ترساند . من تصور می کنم برای مقابله با این لوسی کودک ، مادر باید با قاطعیت عمل کند و در اجرای برنامهای منطقی کوتاهی نکند ، در صورت نیاز او را بخواباند و حتی تمیز کردن فرزند را به تاخیر بیاندازد.
هفته دوم بارداری هفته اول بارداری با تمام هیجاناتش گذشت و الان قصد داریم هفته…
بارداری دوران بارداری عمدتا 9 ماه به طول می انجامد اما پزشکان برای بررسی دقیق…
در پر تو فعالیت چشمگیر غدد پستانی و تغذیه کامل مادر، کودکی که از شیر…
از جمله مراحل زایمان در بیمارستان از شما معاینه لگن به عمل می آید، تا…
زایمان شما نه ماه بارداری را پشت سرگذاشتید و حالا لحظه ای که منتظرش بودید…